گفتوگو با میرجلال الدین كزّازی به مناسبت سالروز شعر و ادب پارسی
رسانهها به همهچیز میاندیشند، مگر زبــان
بارها از اهمیت زبان هر كشور و هویتی كه به همراه آن است، شنیدهاید. زبانی كه همه ما از كودكی با آن بزرگ میشویم، زندگی میكنیم و میمیریم. دنیای پر واژه و كلمهای كه گریزی از آن نیست و خیلی اوقات به كمكمان میآید تا حسها، حرفها و خیلی از اتفاقاتی را كه در ذهنمان میگذرد با آن بیان كنیم یا روی كاغذ بیاوریمش. خلاصه این زبان كه برای ما به نام فارسی شناخته شده است، حقها به گردنمان دارد. ماجرایی كه این روزها به عقیده خیلیها در حقش اجحاف شده و زخمهای زیادی را تحمل كرده است. در این بین مدتهاست كه داستان فقط ورود كلمهها و عناوین عجیب و غریب به این زبان نیست و ماجرای تازهای به اسم ترویج زبان فارسی هم باعث شده تا گاهی شاهد اتفاقاتی باشیم كه در طول آن این زبان ضد خودش عمل میكند. همچنین رهبری نیز در صحبتهای اخیر خود با گلایه از صدا و سیما روی ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقل خورده و درست تاکید کردهاند ایشان با تقبیح استفاده فراوان از لغات بیگانه در رسانه ها خطاب به مسؤولان گفتند: نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود. بحث آسیبها و آفتهای زبان هر سال در 27 شهریور، سالگرد درگذشت شهریار كه به روز شعر و ادب پارسی معروف شده؛بیش از پیش جان میگیرد.
یكی از چهرههایی كه تا اسم زبان پارسی میآید خیلیها به یادش میافتند، میرجلالالدین كزّازی متخصص زبان و ادبیات فارسی است كه برای گویش و نگارشش پارسی سره را انتخاب كرده و در این باره هم میگوید: دو دهه پیش باور كردم كه میتوان به یاری زبان پارسی شتافت تا از گزند و آسیب روزگار در امان باشد؛ از همینرو بر آن شدم تا بدین شیوه گفتن و نوشتن را آغاز كنم. این شیوه نمونهای سنجیده و به آیین از ادب و زبان پارسی را برای دوستداران این زبان به یادگار مینهد.
به مناسبت 27 شهریور با او كه سال هاست تلاشش این بوده تا به قول خودش زبان فارسی را از گزندها دور نگه دارد، گفتوگویی داشتیم كه در ادامه با همان لحن معروف همیشگیاش آن را میخوانید.
كزازی ابتدا با اشاره به همه آسیبهایی كه در این سالها به دنیای كلمههای پارسی وارد شده، بیان كرد: زبان پارسی زبانی است سخت جان كه بارها از بوته آزمونهای تاریخ، سربلند و پیروزمند بیرون آمده است. از همین روی به آسانی آسیب نمیبیند. آنچه در روزگار ما انگیزهای است نیرومندتر كه ما به این زبان بیشتر بیندیشیم در این كار بایسته بكوشم كه زبان فارسی گزند و آسیب نبیند، ویژگی روزگار ما است كه هیچ پیشینهای در روزگاران كهن نداشته است. آن ویژگی هم گسترش فناوری رسانهای است. گذشته از رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون، دیگر ابزارهایی كه در دسترس همگان نهاده شده است، آن تارینهها كه هر كس یك، دو و حتی چندتا از آنها را به كار میگیرد میتواند به زبانهای جهان آسیب برساند.
چاره چیست؟
او در پاسخ به این كه حال با وجود همه این مسائل چاره چیست
هم گفت:پاسخی كه به این پرسش میتوان داد، پاسخی نیست كه تنها یك چاره و راهكار را در بربگیرد، نخستین پاسخ این است كه ما میتوانیم از این رسانهها كه پایه آسیب رساندن به زبان پارسی شدهاند، بهره بجوییم در نگاهبانی از زبان فارسی، تلاش در نیرومندی و آسیبناپذیری آن.
كزازی در ادامه از تأثیرگذاری رسانه با توجه به عملكردی كه در پیش میگیرد گفت و افزود: رسانه به تیغ دودم میماند؛ هم میتواند بسیار سودمند، پرورنده و مایه بیگزندی باشد و از سوی دیگر هم وارونگی آن میتواند زیانبار باشد و گزندرسان و ویرانگر. اگر زبانی در رسانه به كار برده بشود كه به آیین، سنجیده، درست و بهنجار باشد، زبان پارسی به همین سوی پیش خواهد رفت.
برنامهریزی برای همه چیز به جز پارسی
وی در بخش دیگری از صحبت هایش با گلایه از عملکرد رسانهها و این كه برای همه چیز به جز زبان پارسی برنامه دارند، بیان كرد: این یكی از پرسمانهای بزرگ است كه در این رسانهها به همه چیز میاندیشند، مگر زبان. گویندگان، هنرپیشگان، كسانی كه در این رسانهها زبان را به كار میگیرند پروایی به آن ندارند. از سویی دیگر شاید پارهای از آنان، آن مایه و دانشی را كه میباید در زبان به دست نیاوردهاند.
بحث آموزش هم از مواردی بود كه او در ادامه صحبتهایش به آن اشاره كرد و دربارهاش گفت: راهكار و چاره دیگر این است كه ما در ردههای آموزشی به ویژه در دبستان و دبیرستان كه در آنها پایهها ریخته میشود زبان را آن چنان ارج بنهیم كه آموزش آن برترین و گرامیترین آموزه شمرده شود، آموزگاران و دبیران در آموختن زبان پارسی بر نوآموزان و دانشآموزان سخت بگیرند. هم آنها این زبان را به درستی خواهند آموخت و هم از سوی دیگر اندیشیدن به زبان، تلاش برای پاسداشت آن از گزند، آسیب، سستی و كاستی، بنیادی در خوی و خیم و منش و كنش آنها شود.
جای خالی پروایی پسندیده برای زبان
او اضافه كرد: ناگفته پیداست درآموزش زبان هم آن پروایی پسندیده كه باید به این گرامانمایهترین پایگاه فرهنگی ورزیده شود، دیده نمیآید. به گونهای كه دبیران و آموزگاران در پی آن، آموزندگان كمترین پروا را به زبان فارسی دارند.
كزازی میگوید: پنداشته میشود كه این زبان چون زبانی میهنی و همگانی است، آن را میتوان به هر شیوهای آموزش داد و هر زمان دبیر زبان پارسی به آموزشگاه نیامده باشد، هر كس را به جای او به كلاس میفرستند. پیداست این سستی، كاستی و نابهنجاری همچنان با آن نوآموز و دانشآموز در سراسر زندگیاش همراه میشود.
باور ندارند که پارسی بهترین است
او در آخر یادآور شد: همه باید ارزش بگذارند و باور كنند كه زبان پارسی مهمترین است، اما این باور را ندارند، برای همین این شوخیها گسترش پیدا میكنند و مثلا واژهای كه هیچ پایهای ندارد در فلان مجموعه تلویزیونی بارها بر زبان كسی میرود و اندك اندك واژهای میشود كه بسیاری آن را به كار میبرند. كسانی كه سرپرست این رسانهها هستند باید هوشیار باشند، ارزش زبان پارسی را بدانند و از این كژاندیشیها و بیراهگیها به هر شیوهای كه میتوانند، پیشگیری كنند.