عدم اصالت  مفهوم اصلی هویت

عدم اصالت مفهوم اصلی هویت


 ظرفیت معماری ایرانی در گردشگری و دیپلماسی عمومی و فرهنگی بسیار بالاست. بسیاری از همسایگان ما از روسیه تا امارات حتی نمونه‌هایی از معماری ایرانی را فرصتی برای تبلیغ خود و جذب گردشگر قرار داده‌اند. اما چه چیزی مانع از این می‌شود كه ایران از این مساله سود نبرد؟
دكتر محسن اكبرزاده، عضو هیات علمی دانشگاه و كارشناس معماری و گردشگری به مزیت‌های نسبی معماری ایران در منطقه می‌پردازد و معتقد است: «وقتی به نیت جذب گردشگر بنایی احداث می‌شود، حتی اگر تاریخ‌گرایانه طراحی شده باشد، تمایزی جدی وجود دارد با زمانی که بنایی تاریخی را موضوع و هدف گردشگری قرار می‌دهید. در حالت اول و تجربه كشورهایی مانند روسیه، تركیه، امارات، عمان، قطر و حالا عربستان سرمایه‌گذاری انجام پذیرفته مبتنی بر ارزیابی‌های اقتصادی این التزام را ایجاد كرده كه نظامات بهره‌برداری و بازگشت سرمایه از پیش تدارك دیده شده باشد. هتل برج العرب امارات قبل از آن‌كه به پایان برسد اتاق‌هایش را تا 130 سال به شركت‌های واسطه واگذار و چندبرابر سرمایه اولیه‌اش قبل از اتمام پروژه به سرمایه‌گذاران بازگشته بود.
آیا درباره میدان نقش جهان اصولاً ضرورتی به نام ارزیابی اقتصادی وجود دارد؟ آنجا یك مغازه، ملیله 30 میلیون تومانی می‌فروشد و مغازه كناری بستنی 3000 تومانی. چرا؟ برای آن‌كه میدان نقش جهان نیازی به گردشگر ندارد. این بزرگ‌ترین چالش كشورهای دچار اصالت است. اصالت را در ادبیات توسعه و گردشگری فرصت می‌دانند، نه تهدید. اما به‌دلیل كپی‌برداری ناقص از مدل‌های توسعه گردشگری، تقریباً تمام شركت‌های گردشگری ایرانی، تركیه و امارات را الگو قرار داده‌اند. در حالی كه شبكه مسائل این دو با ایران تفاوت‌های جدی دارد.
برای مثال یكی دیگر از مزیت‌های كشورهایی كه به جعل تاریخ می‌پردازند آن است كه می‌توانند كپی‌های پررنگ و لعاب‌تری خلق كنند. مانند غذایی جا نیفتاده كه به آن ادویه زیادی زده‌باشند. می‌توانند بیشتر بر وجه نمایشی و تصویری معماری تكیه كنند تا كیفیت‌های فضایی و ارتباطات درونی بنا. هیچ‌كدام از عكس‌های مسجد جامع عباسی اصفهان نمی‌تواند بازگوی حس فضایی مخاطب هنگام ورود به این مسجد باشد. اما تمام عكس‌های دبی از واقعیت آن زیباتر و تاثیرگذارتر است. در حقیقت این عدم اصالت مفهوم اصلی هویتی آنهاست و با آن نه تنها كنار آمده بلكه آن را به قوت خود تبدیل كرده‌اند.
در دبی می‌توان در بلندای یك برج شیشه‌ای، غذای سنتی ژاپنی خورد و بعد سوار بر شورولت آمریكایی به تماشای مسابقه شترسواری رفت. در اصفهان چطور؟ اصفهان همه چیز را به وزن خودش درآورده و مخاطب خودش را می‌طلبد. معماری اصفهان همانی است كه در مینیاتورها، فرش‌ها و حتی ادبیات ایرانی دیده می‌شود. غذا همان است كه در خور پوشاك است. این همگنی محصول جاافتادگی تاریخ است و شما به سهولت نمی‌توانید این هماهنگی را بازنمایی تبلیغاتی و رسانه‌ای كنید. اینجا نوعی جادو وجود دارد كه تنها با تجربه زیستن در فضا قابل انتقال است. از این جهت در منطقه ما جز هندوستان و بعد با فاصله زیادی تركیه، بقیه كشورها به سبب تحولات دو قرن اخیر، این همگنی فرهنگی و توازن را از دست داده اند و فاقد این اسانس جادویی هستند.
لذا سرنوشت معماری ایرانی، به فرش ایرانی و صنایع‌دستی ایرانی گره خورده است. با این تفاوت كه این یكی از بقیه خیلی سخت‌تر كپی می‌شود و شاید بتوان گفت از این باب معماری ایرانی نگاهبان میراث فرهنگی ایران است.
در یادداشت بعد به نقش معماری در گردشگری ایران خواهیم پرداخت.