من، شهاب حسینی را کشف کردم
میتوانم بگویم من ابداعكننده نوعی از گزارشها در تلویزیون بودم. چون آدمی كه با مجموعهای از هنرها آشنایی دارد، قطعا ریتم و فن بیان را هم میشناسد. به همین دلیل میتواند در كار خود خلاقیت داشته باشد. من گزارشگر جدی نبودم و با مردم شوخی میكردم و به نوعی بازی هم میكردم. به همین دلیل مردم اجرا و گزارشهای من را دوست داشتند.
من هم سر ذوق میآمدم و كلی در گزارشها خلاقیت پیدا میكردم. اتفاقا خیلی از گزارشهایی كه میگرفتم، پربیننده بود. سال 1370 اولین گزارش را درباره آوارگان عراقی گرفتم و برای آنها كمك جمع كردیم. میتوانم بگویم كه جشن نیكوكاری را من و دوستانم در رادیو و تلویزیون راهاندازی كردیم و خیلی هم شلوغ میشد و مردم میآمدند. نكته مهم دیگر اینكه هر سال در برخی مراسمها به كمك مردم و خیرین 150 زندانی را آزاد میكردیم و خوشحالم یكی از افرادی بودم كه در این کارهای خیر همكاری میكردم. وقتی بیمار شدم و در بیمارستان بستری شدم، فكر میكردم دعای همان خانوادهها باعث شد كه سلامتیام را به دست بیاورم. همین جا لازم است بگویم كه آقای فروغی آن زمان به عیادت من آمد. من شهاب حسینی را در یكی از كارهایی كه ساختم كشف كردم. اما متاسفانه خیلی از دوستان من را فراموش كردند. هیچ كسی در مدتی كه بیمار بودم سراغی از من نگرفت.