یك روز در هفته خدمت رایگان
ماجرای كارهای خیر عبدالمالكی، فقط به حضورش در گروه جهادی محدود نمیشود و او از سه سال پیش و از وقتی در كلینیكی در قروه شهرستان دلبران مشغول فعالیت است، یك روز را به خدمترسانی رایگان اختصاص داده است. ماجرایی كه دربارهاش میگوید: وقتی ما هنوز دانشجو بودیم بیشتر در حوزه جهادی فعالیت میكردیم اما از وقتی بچهها فارغالتحصیل شدند دستمان تا اندازهای كوتاه و تعداد این اردوهای جهادی كمتر شد، به همین علت دیدیم به نوعی دستم از انجام كار خیر كوتاه شده، بنابراین چهارشنبهها را در كلینیكی كه فعالیت میكنم به درمان رایگان دامها
اختصاص دادم.
این جهادگر یك خاطره جالب هم از درمانهای جهادیاش دارد: «یكبار برای واكسنزدن
به طویله رفتم. تا قبل از آن هم گاومیش ندیده بودم. طویله از تعدادی سنگ و دوتا چوب بلند ساخته شده بود. از آنجا كه گاومیش
به جز صاحب خود اجازه نزدیك شدن به كسی را نمیدهد و چون این زن فقط با زبان تركی آشنایی داشت با زبان اشاره از او خواستم پارچهای را روی صورت گاو بیندازد تا من در مقابل چشمان او نباشم. متأسفانه نتوانستم منظورم را خوب منتقل كنم و زمانی كه سوزن واكسن را در گردن گاومیش فرو كردم او رم كرد و با ضربهای كه به ستون چوبی طویله زد باعث شد سقف طویله فرو بریزد. به سرعت خودم را بیرون كشیدم اما گاومیش خشمگین بهدنبال من آمد و من بدو گاومیش بدو...تا اینكه خوشبختانه به یك درخت رسیدم و از آن بالا رفتم و تا صاحب گاومیش آمد و روی صورت گاو را با پارچه پوشاند، بالای درخت
ماندم.»