اگر دوست دارید فضانورد شوید، پیش از هر چیز ببینید آیا حاضرید با این مشكلات جذاب دستوپنجه نرم كنید؟!
هفتخوان فضانوردی
حتما تا حالا تصاویر فضانوردان در ایستگاه فضایی بینالمللی را دیدهاید كه چگونه آزاد و رها از بند جاذبه زمین از سویی به سوی دیگر پرواز میكنند. با استفاده از مزیت بیوزنی در فضا با آب و غذای معلق خود تردستی میكنند و خلاصه خیلی خوشحال به نظر میرسند. یا شاید ویدئویی از یك ماموریت راهپیمایی فضایی را دیده باشید كه در آن یك یا دو فضانورد با لباسهای مخصوص بیرون از ایستگاه مشغول آچاركشی یا نصب چیزی روی یك قسمت فضاپیما هستند و احتمالا همه آن تصاویر زیبا از زمین در پسزمینه یا از پشت شیشه ماژول كاپولا را دیدهاید. احتمالا فكر میكنید این سبك زندگی بسیار جذاب، رویایی و زیباست، اینطور نیست؟ قطعا چیزهای جذاب، رویایی و زیبای زیادی در این روش زندگی وجود دارد كه خیلیها را دلباخته فضا و فضانوردی كرده است. اما نباید سختیهای آن را فراموش كرد. شاید حتی همین سختیها بخشی از جذابیت زندگی فضانوردان را موجب شده باشند.
بیایید از ابتدای سفر آغاز كنیم، از پرتاب. مهم نیست با چه سامانهای به فضا میروید؛ روسی است یا آمریكایی، سایوز است یا شاتل، سامانههای پرتابگر تنش ارتعاشی بالایی را به شما منتقل خواهند كرد. چند دقیقهای كه موتور موشك روشن است و شما احتمالا به این كه روی یك بشكه بزرگ چند تنی از مواد منفجره دراز كشیدهاید فكر میكنید، باید با ارتعاش و شتاب بالای وارد شده از سمت موتور موشك هم كنار بیایید.
شاید فكر كنید كه پایان كار موشك و ورود شما به بیوزنی، پایان دغدغه و آغاز یك سفر رویایی است. خبر بد اینكه اصلا این طور نیست! شرایط بیوزنی آن طور كه به نظر میرسد، جذاب نیست.
خوان دوم: وقتی میگوییم «بیوزنی» از چه حالتی حرف میزنیم؟
مختصرترین و مفیدترین تعریف بیوزنی «سقوط آزاد دائم» است؛ مثل حالتی كه داخل یك آسانسور در حال سقوط معلق میشوید، چون شما و آسانسور با هم در حال سقوط هستید. بیوزنی در فضا هم وضعیت مشابهی با سقوط آزاد دارد! این به چه معنی است؟ به این معنی كه نیروی تكیهگاهی وجود ندارد كه براساس عكسالعمل آن، شما وضعیت خود را پیدا كنید! باز هم اگر دقیقتر باشیم، یعنی مایع داخل گوش میانی شما كه وظیفه حفظ تعادلتان را دارد در گوش میانی معلق است و شما مرجعی برای پیداكردن تعادل ندارید.
از آن بدتر حال و روز دستگاه گوارش است! متاسفانه باید خود را برای یك تهوع چند ساعته یا چند روزه آماده كنید. وقتی زیر پایتان خالی باشد، یعنی زیر امعاء و احشای داخل شكمتان هم خالی است و در واقع دل و روده شما در جای خود در كاسه لگن قرار نمیگیرند (چون آنها هم بیوزن هستند) و این باعث حالت تهوعی خواهد شد كه میتواند بستگی به عادت شما از چند ساعت تا چند روز طول بكشد. این تجربه را میتوانید به تفصیل در كتاب «رویای من» نوشته انوشه انصاری بخوانید؛ اولین زن فضاگرد (space tourist) كه در مهر 1385 راهی ایستگاه فضایی بینالمللی شد.
بعد از عادت به حالت بیوزنی، هر فضانوردی باید با معضلات دیگری هم كنار بیاید. یكی از این معضلات تعیین وضعیت است. كاری كه روی زمین هر كودكی به آسانی انجام میدهد. اما در فضا و در وضعیت بیوزنی هیچ سمت بالا و پایینی تعریف نمیشود و این یعنی ایستگاه فضایی میتواند سقف یا زمین نداشته باشد یا همه دیوارهها شبیه هم باشند. اما این طور نیست! ما انسانها به لحاظ روانی نیازمند این هستیم كه بالا و پایین خود را پیدا كنیم و نسبت به آنها حركت كنیم. به همین خاطر ایستگاه فضایی پروتكل نصب نور و علائم نوشتاری را با فرض یكی از دیوارهها به عنوان سقف هر ماژول تنظیم كرده است تا از فشار جهتیابی بر فضانوردان كاسته شود.
خوان سوم: دستشویی و حمام در بیوزنی!
فرض كنیم با حالت تهوع یا بدون آن به ایستگاه فضایی بینالمللی رسیدهاید. طبیعتا بعد از هر سفری و بعد از هر رسیدنی استفاده از سرویس بهداشتی و حمام كردن هم ضروری است و خستگیتان را برطرف میكند. اما بهتر است قبل از سفر كمی انتظارتان را از سرویس بهداشتی و دوش آب گرم در ایستگاه فضایی پایین بیاورید. در این دو مورد هم قرار نیست در ایستگاه فضایی هم مثل زمین به شما خوش بگذرد. وضعیت بیوزنی اول از همه دفع را كمی سختتر میكند، پس شاید لازم باشد كمی شربت انجیر با خود ببرید. ثانیا باز هم به دلیل بیوزنی، سرویس بهداشتی با سازوکار مكش كار میكند تا بتوان از تمیز ماندن ایستگاه بعد از هر قضای حاجت مطمئن شد!
در رابطه با استحمام و امور بهداشتی دیگر، هم به دلیل نبود گرانش و احتمال پخش آب در ایستگاه و هم به علت مساله مهمتر محدودیت آب، در ایستگاه فضایی خبری از دوش و شیر آب آنطور كه روی زمین میشناسید نیست. شستوشوها به صورت مقطعی بوده و باید بعد از شستوشو بلافاصله خشك شود. اگر قرار به شستوشوی سراسری بدن باشد در یك پاكت اتفاق میافتد كه از پخش آب جلوگیری شود و خلاصه اصلا قرار نیست به اندازه دوش گرفتن در حمام خانه از بازكردن شیر آب و یك دل سیر شستن سر و بدنتان لذت ببرید.
خوان چهارم: خوابهای فضایی!
مهم نیست چند روز یا چند ماه در ایستگاه بمانید، به هر حال به استراحت نیاز دارید و حتما باید بر اساس پروتكلها در زمان تعیین شده بخوابید. واقعا بعد از این همه خستگی و چالش چه لذتی بیش از خواب میتوان تصور كرد؟! اما وقتی در ایستگاه هستید ناچارید یك سری لذتها را فراموش كنید. مثل لذت خوابیدن روی بالش همیشگی و تشك همیشگیتان زیر پتویی با وزن مناسب. همین كه میتوانید دمر، به پهلو یا طاق باز بخوابید و هر وقت خسته شدید پهلو به پهلو شوید تا قسمت خنكتر بالش را پیدا كنید! در فضا خبری از هیچكدام از اینها نیست. شما داخل چیزی شبیه كیسهخواب در محفظهای شبیه كمد، معلق میخوابید. امیدوارم خوابهای خوب ببینید!
خوان پنجم: وقتی زیر پایتان 400 كیلومتر خالی باشد!
یكی دیگر از مسائلی كه شاید چندان به چشم نیاید ارتفاع است. تصور كنید كار امروز شما بستن یك پیچ بیرون ایستگاه فضایی روی بدنه باشد. پس باید با پوشیدن لباس فضایی برای پیادهروی از ایستگاه بیرون بروید. ایستگاه بینالمللی فضایی هر یك ساعت و نیم یك بار دور زمین میچرخد و این یعنی تاریك و روشن شدن محیط شما هر45 دقیقه یكبار اتفاق میافتد. پس در آن 45 دقیقه تاریكی خصوصا اگر ماه در آسمان نباشد مطلقا هیچ چیز واضحی نمیبینید، مگر به كمك چراغهای روی لباستان. این وضعیت ظلمانی، آرامش و تعلیق منحصر به خود را نیز دارد. اما به ناگاه با طلوع خورشید در چند دقیقه كوتاه زمین زیر پای شما روشن میشود و شما ناگهان متوجه میشوید گویی بالای نردبان 400 كیلومتری ایستادهاید تا یك پیچ را سفت كنید!
خلاصه اگر ترس از ارتفاع دارید اصلا به فضانورد شدن فكر نكنید!
خوان ششم: بازگشت از میان شعلهها
در شرایط فعلی كه تنها سامانه سفر فضانوردان به ایستگاه فضایی بینالمللی كپسول سایوز است، احتمالا بعد از چند روز یا چند ماه باید با این كپسول كهنهكار و مطمئن به زمین برگردید. بازگشت به اتمسفر از سرعت هفت كیلومتر بر ثانیه تا سرعت امن برای باز شدن چترها چیزی كمتر از سوار شدن بر گرده یك شهابسنگ نیست! سپر حرارتی كپسول آن بیرون میسوزد و بخار میشود، شما شعلههای پلاسما را از پنجره میبینید و به شدت تحتتاثیر شتاب، نوسان و لرزش قرار دارید. این فرآیند تا باز شدن چترها ادامه پیدا میكند كه خود اتفاق مهیبی است، در واقع ناگهانیترین و محكمترین ترمز زندگی كه قرار است جانتان را نجات دهد تجربه خواهید كرد.
خوان هفتم: امان از این جاذبه!
حدود یك تا دو متر قبل از رسیدن كپسول به زمین سامانه فرود نرم آن روشن میشود كه متشكل از چند موتور كوچك راكتی است كه در یك لحظه سرعت را به حد مطمئن كاهش میدهند. اگر صادقانه بخواهم بگویم این فرود به هیچ عنوان نرم نیست و معادل یك تصادف سبك به شما نیرو وارد میكند. ولی به هر حال به سلامت فرود آمدهاید. اما این پایان ماجرا نیست. تازه باید دوباره به گرانش و جاذبه زمین عادت كنید.
اگر چند ماه از سفر شما میگذرد، اكنون بعد از بازگشت خوابیدن روی تخت و زمین، در حالی كه نیروی جاذبه شما را به تخت فشار میدهد كار سختی خواهد بود. زمان میبرد تا دوباره با آن كنار بیایید. اگر هم زمان زیادی را در فضا گذرانده باشید احتمالا بخشی از توده عضلانی و استخوانی خود را از دست دادهاید و در ماههای آینده باید به ترمیم آن فكر كنید.
اینها گوشهای از مسائلی است كه به عنوان یك فضانورد باید با آن دست و پنجه نرم كنید. اگر هیچ یك از این موارد نتوانسته از علاقه شما به فضانوردشدن بكاهد یا حتی بر اشتیاق شما افزوده، بهتر است در صورت داشتن شرایط سنی مناسب جدیتر به این رویای خود فكر كنید و برای فتح فضا در آینده آماده شوید.