تیم سرکوب دریابندری در نجف!

تیم سرکوب دریابندری در نجف!

یكی از كاربران اسرائیلی توییتر، فهرستی از نام مترجمان ایرانی ادبیات و فلسفه را منتشر كرده و مدعی شده آنها فرماندهان نظامی ایران علیه معترضان عراق بوده‌اند؛ از جمله نجف دریابندری كه سال‌هاست در بستر بیماری است و ابراهیم یونسی و مهدی سحابی كه سال‌هاست درگذشته‌اند!

  لابد می‌دانید كه عراق، چند روزی صحنه د‌رگیری‌های خیابانی بود و در این میان ادعاهای دروغینی هم مبنی بر حضور ایرانیان بین نیروهای ضد شورش شنیده شد. ما در این گزارش، كاری با این گزاره نداریم چرا كه طبعا بررسی چنین ماجرایی به ما در صفحات ادبیات و هنر ارتباطی ندارد. اما انتشار یك توییت، ماجرا را به زمین ما هم كشانده است. به زمین ما در ادبیات و فلسفه. آن هم به صورت تخصصی و مشخصا در حوزه ترجمه متون ادبیات داستانی جهان و ترجمه متون فلسفی معاصر! دوست دارم ماجرا را به تعویق بیندازم تا همین‌طور فكری شوید كه واقعا غوغاهای خیابانی عراق، چه ربطی به ترجمه متون فلسفی و داستانی در ایران دارد و بین این دو چه ربط وثیقی می‌توان پیدا كرد. راستش را بخواهید، حتی اگر اصل ماجرا را هم برای‌تان تعریف كنم، این پرسشتان پاسخی نخواهد یافت و به قوت خود باقی خواهد ماند. در این رابطه جز گمانه‌زنی چه می‌توانیم بكنیم؟ البته این را هم بگوییم؛ جز گمانه‌زنی، حسابی می‌توانیم بخندیم، هم به اصل ماجرا هم به واكنش‌هایی كه برانگیخته است. ناامید نشوید، عجله هم نكنید، این گزارش را بخوانید.

ماجرا از چه قرار است؟
دیروز عرفان خسروی كه او را به عنوان دیرینه‌شناس و جانورشناس می‌شناسیم، تصویری در توییتر منتشر كرد كه خودش آن را از یك توییت عربی ثبت كرده بود. توییت مربوط بود به مردی كه «مهدی مجید» نام داشت. او در توییتش كه آن را به عنوان «ویژه و انحصاری» معرفی كرده و آن‌طور كه ادعا كرده به نقل از «منبع امنیتی خلیجی» نوشته است: «نام فرماندهان گردان‌های نظامی ایرانی كه تظاهركنندگان عراقی را می‌كشند و به‌زودی تصویرشان را به خاطر این جرم مشهود منتشر می‌كنیم: نجف دریابندری، بابك احمدی، پیام یزدانجو، سروش حبیبی، ابراهیم یونسی، رضا رضایی، مهدی سحابی، داریوش آشوری، صالح حسینی، بهرنگ رجبی و طهورا آیتی».
البته حالا اگر به صفحه مهدی مجید در توییتر سر بزنید، این توییت را نمی‌یابید. لابد به او رسانده‌اند كه چه اشتباه خنده‌داری كرده و حالا او آن را از صفحه‌اش پاك كرده است.
نجف در نجف، ابراهیم در ذیقار
راستی، آقای نجف دریابندری عزیز، مگر نانتان نبود، آبتان نبود. چه شد كه پس از عمری زندگی در لوای كلمه بدین‌جا رسیدید؟ مگر ارنست همینگوی، كه مترجم دربست آثارش در ایران بودید، كم گذاشت برای شهرتتان كه آخر عمری دست به دامان نظامی‌ها شدید؟ [البته عمرتان دراز باد، اما خب آدم را عصبانی می‌كنید با این كارهای‌تان]. از شما دیگر واقعا انتظار نداشتیم كه قلم بر زمین نهاده و باتوم به دست بگیرید بیفتید به جان ملت دوست و همسایه. شما در نجف چه می‌كنید این روزها؟
آقای ابراهیم یونسی عزیز، ما تا حالا فكر می‌كردیم آن پیكری كه آن صبح سرد بهمن‌ماه سال 1390 گذاشتیمش در سینه قبرستان، خودتان بوده‌اید. خب چرا باید كنكاش می‌كردیم، فكر كردیم واقعا درگذشته‌اید دیگر. دو سال آخر هم آلزایمر، شما را از ما گرفته بود و كجا می‌توانستیم فكر كنیم در همه این سال‌ها به ما دروغ گفته‌اید و رفته‌اید پیوسته‌اید به گردان‌های نظامی در ذیقار عراق. واقعا دلتان می‌آمد چنین شوكی را به ما وارد كنید. ناسلامتی بسیاری از داستا‌نویس‌های ما، نوشتن را با كتاب‌ «هنر داستان‌نویسی» شما یاد گرفته‌اند و حالا اگر این خبر به گوش‌شان برسد چقدر بی‌اعتماد می‌شوند به هر آن‌‌چه خوانده‌اند و نوشته‌اند. البته تقصیر شما نیست؛ ما زیادی ساده‌ایم كه یادمان نبود شما خودتان از افسران بازمانده شبكه نظامی یك حزب معروف در سال‌های پیش از كودتای مرداد 32 بوده‌اید و لابد فیلتان یاد هندوستان كرده است بعد از مرگ و این بار به جبهه متخاصم پیوسته‌اید.
همین ناباوری را می‌توانم در خطاب ‌قراردادن دیگر اسامی این فهرست نیز مطرح كنم. به رضا رضایی چه بگویم با آن همه ترجمه‌اش؛ به‌خصوص آن یكی كه هم‌اسم كتاب یونسی، «هنر داستان نو‌یسی» بود از دیوید لاج و چقدر خودم یاد گرفتم ازش. به بابك احمدی چه بگویم كه سال‌ها در برهوت متون نظری در حوزه‌های نشانه‌شناسی و فلسفه هنر و به‌ویژه هرمنوتیك تنها منابع‌مان را نوشته بود. همه این‌ها را اگر توانستم با خودم حلاجی كنم، مهدی سحابی را كجای دلم بگذارم. آقاجان شما را با آن سبیل‌های نازنین‌تان چه به اسلحه، آن هم 11 سال پس از مرگتان در پاریس؟
من، سلطان سوتی، از اورشلیم!
خب حالا اگر شما هم مثل ما یك دل سیر خندیده‌اید به این سوتی وحشتناك این كاربر توییتر، برویم ببینیم او كیست؟ مهدی مجید كه احتمالا یكی از همین رفقای علاقه‌مند خودمان به ادبیات و فلسفه سر كارش گذاشته و این فهرست را در اختیارش گذاشته، خودش را در توییتر این‌طور معرفی كرده: «نویسنده، روزنامه‌نگار و عضو سازمان جهانی صهیونیسم». اسرائیلی و یهودی است و توییت‌‌هایش او را بیشتر در اورشلیم نشان می‌دهند. در آخرین توییتی كه پس از پاك‌كردن همین توییت مورد اشاره ما درباره مترجمان ایرانی منتشر كرده به 993 دنبال‌كننده‌اش وعده می‌دهد كه به‌زودی، بسیاری از اخبار پشت پرده درباره حضور تروریست‌ها در منطقه را منتشر می‌كند. او در این ویدئوی كوتاه می‌گوید كلی نام جدید افشا خواهد كرد. دوست عزیز، جسارتا فقط لطف كنید در توییت بعدی، همین میزان از نمك را رعایت كنید. این بار می‌توانید سراغ شاعران ایرانی بروید مثلا!