دختر 7 ساله به دلیل سقوط در گودال حفر پل راهآهن جان باخت
مرگ تلخ ساینا در گودال بیاحتیاطی
بچهها نهگرمای سوزان آفتاب سرشان میشد و نه خستگی. نفسزنان و با صورتهای قرمز شده از گرما میدویدند و با هم بازی میكردند. كمی آن طرفتر، یك شركت راهآهن مشغول ساخت و ساز بود و صدای گوشخراش ماشینآلات صنعتی، تمام محوطه و اطرافش را پركرده بود. مادرها بارها به بچههایشان گوشزد كرده بودند كه مراقب خود باشند، اما 12 مهرماه آخرین روزی بود كه ساینا جمالزهی هفت ساله نفس میكشید، میخندید، با دوستانش بازی میكرد و به مدرسه میرفت. آفتاب داغ، كمكم داشت جل و پلاسش را جمع میكرد تا جایش را به عصری دلچسب بدهد. خنكای باد آنقدر لذتبخش بود كه بچهها را وادار كرد بعد از استراحت و خوردن ناهار دوباره بازی را شروع كنند.
گودال مرگبار
روز جمعه بود و ساینا میخواست تلافی روز تعطیلش را دربیاورد تا شنبه قبراق و سرحال به مدرسه برود. با بقیه بچهها مشغول بازی شد و وسط بازی، نگاهش به آبی افتادكه روی زمین جمع شده بود. با حس كودكانهاش جلو رفت و جفت پا روی آب پرید تا با پرش آب به اطرافش بازیكند، اما همه چیز آنطور كه ساینا حساب كرده بود، اتفاق نیفتاد. نه آب به اطراف پرید و نه او خندید. یك لحظه دنیا تیره و تار شد. گودال دهان باز كرد و ساینا را بلعید. دخترك دست و پا میزد تا خودش را روی آب نگه دارد، اما نه میشد و نه میتوانست. سعیكرد خودش را به دیواره گودال برساند، اما هر چه دست و پا میزد، آب گلآلود و سنگین بیشتر او را میبلعید.
خواهرزادهاشكه متوجه دست و پازدنهای او شده بود، به سمتش دوید و سعی كرد نجاتش دهد، اما آب او را هم بلعید. بعد از او، برادر ده ساله ساینا دوید و در آب پرید تا هر دو را از آب نجات دهد، اما هر سه اسیر آب شدند. بچهها كه شاهد گرفتار شدن آنها در آب بودند به سمت خانه دویدند و بزرگترها را خبر كردند. سه دایی، پدربزرگ، خالهها، مادر و هركسكه در خانه بود، وارد آب شد تا بچهها را از چنگال بیرحم آب نجات دهند، اما گودال، تشنه گرفتن قربانی بود. در مدت چند دقیقه، ناگهان بلوایی در روستای شوگه خاش به پا شد. هركسكه خبر غرق شدن بچهها را میشنید، آب دستش بود آن را زمین میگذاشت تا خودش را به گودال برساند. صدای شیون و واویلای زنان و دختران كه به سرو صورتشان میكوفتند، در روستا پیچیده بود. بزرگترها طناب به خود بستند و وارد آب شدند و بچهها را بیرون كشیدند، اما هر چه گشتند خبری از ساینا نبود. مادر ساینا جیغ میكشید و صورتش را چنگ میانداخت و به همه التماس میكرد تا دختركش را نجات دهد. 10 دقیقه از زمانی كه ساینا وارد گودال عمیق آب شده بود میگذشت و هر لحظه امید زنده ماندن او كمرنگتر میشد.
هركسیكه میتوانست با اورژانس و هلال احمر و آتشنشانی تماس میگرفت. 10 دقیقه بعد ماموران اورژانس از راه رسیدند. حامد دادكانی، كارشناس فوریتهای پزشكی خاش به جامجم میگوید: «وقتی به محل حادثه رسیدیم، خانواده ساینا جیغ و داد میكردندكه بچهمان را نجات دهید، اما بیرونكشیدن او از آب در تخصص ما نبود و باید آتشنشانی و هلال احمر میآمدند. در مدتی كه همه منتظر آمدن نیروهای امدادی بودند، پدربزرگ ساینا و چند تن از اقوامش میخواستند وارد آب شوند كه بهسختی جلوی آنها را گفتیم وگفتم اگر شما هم كه شنا بلد نیستید وارد آب شوید ممكن است جانتان را از دست دهید.»
تجهیزات نداشتند
عیسی جمالزهی، دایی ساینا مدام كنار گودال راه میرفت و با نگرانی چشم به جاده خاكی دوخته بود تا شاید آتشنشانی و هلال احمر از راه برسند، اما هیچ خبری نبود. مادر ساینا دیگر حال جیغزدن نداشت و با چشمهایی بیحال به آب گودال خیره شده بود كه با وزش باد روی آن، موجهای ریزی درست میشد. دایی ساینا به جامجم در مورد حضور نیروهای آتشنشانی و هلال احمر توضیح میدهد: «بالاخره آمدند، اما خیلی دیر وگفتند هیچ تجهیراتی نداریم كه بچه را از آب خارج كنیم. آخر سر مردی كه شنا بلد بود، طنابی به خود بست و وارد آب شد.
هر دو دقیقه یكبار میآمد روی آب و نفس میگرفت و دوباره میرفت. بالاخره بعد از پنج شش دقیقه ساینا را از آب بیرون آورد.»
بعد از بیرون آمدن ساینا، دادكانی شروع به احیای ساینا كرد.« در چنین حوادثی معمولا بین 20 دقیقه تا
نیم ساعت امكان احیا وجود دارد. ما طبق وظیفه احیا را شروع كردیم، اما متاسفانه بچه از دست رفته بود.»
دایی ساینا كه از مرگ خواهرزاده هفت سالهاش ناراحت است، ادامه میدهد:« كارشناس آتشنشانی به ما گفت این گودال كه كاملا همسطح با زمین است، 12 متر طول، چهار متر عرض و 5/3 متر عمق دارد. وضعیت آن بهگونهای است كه اصلا متوجه نمیشوید داخل آن یك گودال عمیق وجود دارد. این گودال، توسط یك شركت راهآهن و برای كندن پی پلسازی و كشیدن خط راهآهن از چابهار به زاهدان حفر شده است. نفس این كار خوب است، اما متاسفانه هیچگونه علامت و تابلوی هشداری آنجا وجود نداشت. روزی كه این اتفاق افتاد به شركت رفتم، اما مسؤول فنی آن نبود. یكی دو روز بعد آمد وگفت من یك انسان بزرگسال هستم كه نمیتوانم متوجه شوم زیر این گودال چه خبر است، چه برسد به یك بچه و قبول كرد كه اشتباه كردهاند. از طرف این شركت، حتی در مراسم ختم ساینا هم شركت كردند. انتظار داریم در زمان انجام پروژهها، تابلو و علائم ایمنی را نصب كنند تا نهتنها بچهها كه حتی بزرگسالان هم دچار حادثه نشوند.»
محمدامین میربلوچزهی، رئیس شورای اسلامی روستای شوگه هم درباره این حادثه به جامجم توضیح میدهد: «اینگونه چالهها در بستر رودخانه و در راستای ایجاد پل و محكم كردن زیرساختهای خط آهن انجام میشود، اما بهدلیل بارشها و سیلابی شدن پر از آب شده و این حادثه دردناك را رقم زد. مردم روستای شوگه اكثرا كشاورز و دامدار هستند و بهدلیل اینكه كودكان آنها در اطراف پروژههای راهآهن تردد میكنند، انتظار داریم تابلوها و علائم هشداری نصب شود تا شاهد وقوع این اتفاقات تلخ در منطقه نباشیم.»
گودال مرگبار
روز جمعه بود و ساینا میخواست تلافی روز تعطیلش را دربیاورد تا شنبه قبراق و سرحال به مدرسه برود. با بقیه بچهها مشغول بازی شد و وسط بازی، نگاهش به آبی افتادكه روی زمین جمع شده بود. با حس كودكانهاش جلو رفت و جفت پا روی آب پرید تا با پرش آب به اطرافش بازیكند، اما همه چیز آنطور كه ساینا حساب كرده بود، اتفاق نیفتاد. نه آب به اطراف پرید و نه او خندید. یك لحظه دنیا تیره و تار شد. گودال دهان باز كرد و ساینا را بلعید. دخترك دست و پا میزد تا خودش را روی آب نگه دارد، اما نه میشد و نه میتوانست. سعیكرد خودش را به دیواره گودال برساند، اما هر چه دست و پا میزد، آب گلآلود و سنگین بیشتر او را میبلعید.
خواهرزادهاشكه متوجه دست و پازدنهای او شده بود، به سمتش دوید و سعی كرد نجاتش دهد، اما آب او را هم بلعید. بعد از او، برادر ده ساله ساینا دوید و در آب پرید تا هر دو را از آب نجات دهد، اما هر سه اسیر آب شدند. بچهها كه شاهد گرفتار شدن آنها در آب بودند به سمت خانه دویدند و بزرگترها را خبر كردند. سه دایی، پدربزرگ، خالهها، مادر و هركسكه در خانه بود، وارد آب شد تا بچهها را از چنگال بیرحم آب نجات دهند، اما گودال، تشنه گرفتن قربانی بود. در مدت چند دقیقه، ناگهان بلوایی در روستای شوگه خاش به پا شد. هركسكه خبر غرق شدن بچهها را میشنید، آب دستش بود آن را زمین میگذاشت تا خودش را به گودال برساند. صدای شیون و واویلای زنان و دختران كه به سرو صورتشان میكوفتند، در روستا پیچیده بود. بزرگترها طناب به خود بستند و وارد آب شدند و بچهها را بیرون كشیدند، اما هر چه گشتند خبری از ساینا نبود. مادر ساینا جیغ میكشید و صورتش را چنگ میانداخت و به همه التماس میكرد تا دختركش را نجات دهد. 10 دقیقه از زمانی كه ساینا وارد گودال عمیق آب شده بود میگذشت و هر لحظه امید زنده ماندن او كمرنگتر میشد.
هركسیكه میتوانست با اورژانس و هلال احمر و آتشنشانی تماس میگرفت. 10 دقیقه بعد ماموران اورژانس از راه رسیدند. حامد دادكانی، كارشناس فوریتهای پزشكی خاش به جامجم میگوید: «وقتی به محل حادثه رسیدیم، خانواده ساینا جیغ و داد میكردندكه بچهمان را نجات دهید، اما بیرونكشیدن او از آب در تخصص ما نبود و باید آتشنشانی و هلال احمر میآمدند. در مدتی كه همه منتظر آمدن نیروهای امدادی بودند، پدربزرگ ساینا و چند تن از اقوامش میخواستند وارد آب شوند كه بهسختی جلوی آنها را گفتیم وگفتم اگر شما هم كه شنا بلد نیستید وارد آب شوید ممكن است جانتان را از دست دهید.»
تجهیزات نداشتند
عیسی جمالزهی، دایی ساینا مدام كنار گودال راه میرفت و با نگرانی چشم به جاده خاكی دوخته بود تا شاید آتشنشانی و هلال احمر از راه برسند، اما هیچ خبری نبود. مادر ساینا دیگر حال جیغزدن نداشت و با چشمهایی بیحال به آب گودال خیره شده بود كه با وزش باد روی آن، موجهای ریزی درست میشد. دایی ساینا به جامجم در مورد حضور نیروهای آتشنشانی و هلال احمر توضیح میدهد: «بالاخره آمدند، اما خیلی دیر وگفتند هیچ تجهیراتی نداریم كه بچه را از آب خارج كنیم. آخر سر مردی كه شنا بلد بود، طنابی به خود بست و وارد آب شد.
هر دو دقیقه یكبار میآمد روی آب و نفس میگرفت و دوباره میرفت. بالاخره بعد از پنج شش دقیقه ساینا را از آب بیرون آورد.»
بعد از بیرون آمدن ساینا، دادكانی شروع به احیای ساینا كرد.« در چنین حوادثی معمولا بین 20 دقیقه تا
نیم ساعت امكان احیا وجود دارد. ما طبق وظیفه احیا را شروع كردیم، اما متاسفانه بچه از دست رفته بود.»
دایی ساینا كه از مرگ خواهرزاده هفت سالهاش ناراحت است، ادامه میدهد:« كارشناس آتشنشانی به ما گفت این گودال كه كاملا همسطح با زمین است، 12 متر طول، چهار متر عرض و 5/3 متر عمق دارد. وضعیت آن بهگونهای است كه اصلا متوجه نمیشوید داخل آن یك گودال عمیق وجود دارد. این گودال، توسط یك شركت راهآهن و برای كندن پی پلسازی و كشیدن خط راهآهن از چابهار به زاهدان حفر شده است. نفس این كار خوب است، اما متاسفانه هیچگونه علامت و تابلوی هشداری آنجا وجود نداشت. روزی كه این اتفاق افتاد به شركت رفتم، اما مسؤول فنی آن نبود. یكی دو روز بعد آمد وگفت من یك انسان بزرگسال هستم كه نمیتوانم متوجه شوم زیر این گودال چه خبر است، چه برسد به یك بچه و قبول كرد كه اشتباه كردهاند. از طرف این شركت، حتی در مراسم ختم ساینا هم شركت كردند. انتظار داریم در زمان انجام پروژهها، تابلو و علائم ایمنی را نصب كنند تا نهتنها بچهها كه حتی بزرگسالان هم دچار حادثه نشوند.»
محمدامین میربلوچزهی، رئیس شورای اسلامی روستای شوگه هم درباره این حادثه به جامجم توضیح میدهد: «اینگونه چالهها در بستر رودخانه و در راستای ایجاد پل و محكم كردن زیرساختهای خط آهن انجام میشود، اما بهدلیل بارشها و سیلابی شدن پر از آب شده و این حادثه دردناك را رقم زد. مردم روستای شوگه اكثرا كشاورز و دامدار هستند و بهدلیل اینكه كودكان آنها در اطراف پروژههای راهآهن تردد میكنند، انتظار داریم تابلوها و علائم هشداری نصب شود تا شاهد وقوع این اتفاقات تلخ در منطقه نباشیم.»
تیتر خبرها