مرثیهای برای فیلسوفها...
دنبال سوژهام كه برای ستون امروز چه بنویسم. اجتماعیات را اسكرول میكنم چیزی به دلم چنگ نمیاندازد. چیزی كه چكم بزند. یقهام را بگیرد. عرقم را دربیاورد. تا اینكه آن موعود باید اتفاق بیفتد میافتد. یك ویدئو میفرستد و زیرش مینویسد: حامد حامد حامد و سه تا ایموجی گریه... ویدئو را دانلود و پلی میكنم. یك بار دوبار سه بار... بغض میچسبد كف حلقم. از همان بغضهایی كه سقف دهنت را ترش میكند و بزاقت كشناك میشود. بینی بالا میكشم كه توی تحریریه آبرویم نرود. هشت نفر! بودند. هشت نفر فیل! (خانم ویراستار محترم روزنامه لطف كنید كلمه نفر را از جلوی فیلها خط نزنید این فیلها واقعا از خیلی از ما نفرها نفرترند) این هشت نفر فیل همین چند روز پیش توی جنگل داشتند قدم میزدند. یك جنگل حفاظت شده توی تایلند. میرسند به رودخانه. پای یكیشان لیز میخورد و میافتد توی آب. جریان آب زیاد است. فیلهای دیگر میزنند به آب كه به رفیقشان كمك كنند، زور آب بیشتر است. آب فیلها را میآورد لبه آبشاری بلند و شش فیل به قعر آبشار میافتند و تمام... دو فیل زنده میمانند. نگهبانها با صدای ناله فیلهای زنده مانده بیدار میشوند. فیلهای زنده را كسی نمیتواند كمك كند. رمق به جانشان نمانده از پیادهروی در آب. چند ساعتی هم هست غذا نخوردهاند. نگهبانها انرژیزا تزریق میكنند بوتههای ذرت میاندازند قعر دره، فیلها میخورند. جان میگیرند. راه پیدا میكنند و یال لجنی رنگ تپهای را بالا میآیند و جایی میایستند. مبهوت و پریشان با چشمهایی بیبرق و خرطومهایی كه شیطنت نمیكنند و مگسی از پیكرشان نمیپراند. پزشكهای پارك جنگلی حالا رسیدهاند و دو فیل زنده مانده را معاینه كردهاند. جسمی چیزیشان نشده، ولی پزشكان معتقدند چون فاجعه جلوی چشم این دو نفر اتفاق افتاده و شاهد مرگ رفیقهایشان بودهاند خیلی عمر نمیكنند و به خاطر هجوم غم تا چند وقت دیگر میروند پیش همان رفیقهایشان. پلكهایم را میبندم. میخواهم به جای یك فیل داغدیده فكر كنم. توی سرم كمانچه لری پخش میشود. توی مشامم بوی خیس جنگل میپیچد، توی زانوهایم یك درد گزنده. یك سبد گنده هویج و هندوانه و ذرت گذاشتهاند میل ندارم بخورم. هوای تحریریه سنگین و چسبناك است. همه من را حامد میبینند، ولی من یك فیلم كه دارد میرود توی تراس و هوای تازه بخورد. توی تراسم. چرا هیچكس از دیدن یك فیل غمگین توی تراس طبقه سوم تعجب نمیكند. خرطومم را مثل علامت سؤال جمع میكنم، نفس عمیق میكشم. تمام غمم را میكنم جیغی كه فیلها میكشند. جیغ میكشم و هیچكس توی بلوار میرداماد ككش نمیگزد.