قدرت چشمانم را  به دستانم منتقل کردم

گفت‌وگو با مهدی اولاد؛ قهرمان دو ومیدانی به مناسبت روز جهانی عصای سفید

قدرت چشمانم را به دستانم منتقل کردم

 مسابقات پارالمپیک جزو بهترین برنامه‌هایی است که تلویزیون نشان می‌دهد. من اگر مدیر یک مدرسه بودم، نمایش این مسابقات (رشته‌اش فرقی نمی‌کند) را جزو برنامه‌های صبحگاهی قرار می‌دادم تا دانش‌آموزان، رقابت ورزشکاران معلول را تماشا کنند و از همان اول صبح به مغزشان بسپارند که هیچ مانعی حتی معلولیت نمی‌تواند جلوی موفقیت را بگیرد. یک مغز موفق، جسم معلول را پیروز می‌کند. همه چیز از ذهن و مغز شروع می‌شود. دلیلش هم که مشخص است؛‌ چه جسم‌های سالم و تندرستی که مغز معیوب دارند و از صبح تا شب و از شب تا صبح عاطل و باطل می‌چرخند و حتی آن‌قدر اراده و پشتکار ندارند که امورات زندگی روزانه خود را بچرخانند چه برسد به این که رکوردی، افتخاری، چیزی به‌نام خود ثبت کنند ! اما خب من مدیر مدرسه نیستم و همین‌قدر می‌دانم که برنامه‌های صبحگاهی مدارس، بی‌فایده‌ترین و کسل‌کننده‌ترین برنامه‌های یک مدرسه است !
این مقدمه را نوشتم تا توضیحی باشد برای گفت‌وگویی که با مهدی اولاد انجام دادم؛ جوان 33 ساله که به دلیل بیماری «آر پی» بینایی خود را به مرور از دست داده و اکنون فقط هاله‌ای از نور می‌بیند، اما این معلولیت که یواش یواش چشمان او را به روی همه دنیا بسته، دلیل نشده او قهرمانی در رشته‌های ورزشی را نادیده بگیرد. او که این روزها در اردوی تیم ملی دو و میدانی است و خود را برای پرتاب وزنه برای المپیک 2020 و گرفتن مدال طلا آماده می‌کند، رکورد پرتاب وزنه جهان را در اختیار دارد که 14 متر و 64 سانتی‌متر است. اولاد معتقد است خود فرد تصمیم گیرنده اصلی است، اوست که تصمیم می‌گیرد، قهرمان زندگی خودش باشد یا زندگی را بیهوده به پایان برساند. معلولیت، کم‌بینایی یا نابینایی دلیلی بر ناکام ماندن در زندگی نیست.
اعتماد به نفس، شرط اول است
اولاد در گفت‌وگویش به کم‌کاری رسانه‌ها (مکتوب، دیداری،‌شنیداری و...) درباره ورزش معلولان و مسابقات پارالمپیک اشاره می‌کند و می‌گوید: رسانه‌ها با نشان دادن قهرمانان معلول رشته‌های مختلف ورزشی باعث ایجاد انگیزه در افراد معلول و خانواده‌‌های آنها می‌شوند. وقتی معلولی که ناتوانی جسمی‌اش باعث خانه‌نشینی و سربار شدن او شده، ببیند یکی شبیه او در رشته‌های ورزشی موفق شده، از این رخوت و بیهودگی خارج می‌شود و شرایط زندگی خود را تغییر می‌دهد. یک معلول که جسمش دچار نقص است به تنها چیزی که نیاز دارد، اعتماد به نفس است.او اول باید خودش بپذیرد که می‌خواهد و می‌تواند. خود  فرد که تصمیم بگیرد، بیشتر کار انجام شده و او راه و مسیر موفقیت را پیدا کرده.آدم‌ها برای حرکت به انگیزه نیاز دارند و الگو و قهرمان. به نظرم انگیزه مهم‌تر از الگوست. خودم الگوی خاصی نداشتم اما مطالعه می‌کردم و پیگیر مسیر زندگی آدم‌های موفق بودم. از هر کدامشان چیزی یاد می‌گرفتم که کم نیاورم. به نظرم خانواده و پدر و مادر خیلی مهم هستند. ایجاد اعتماد به نفس و انگیزه از خانواده شروع می‌شود. پدر و مادر اولین حامیان بچه‌ها هستند و اگر آنها از کودک خود به‌خصوص کودکی که معلولیت دارد حمایت کنند و همراه او باشند، بخش زیادی از موفقیت تضمین می‌شود. من پدر و مادرهای زیادی را دیده‌ام که بچه‌‌های معلول خود را به باشگاه و میدان‌های ورزشی می‌برند و برای آنها وقت و انرژی می‌گذارند تا اعتماد به نفس آنها را قوی کنند و به آنها انگیزه بدهند که آینده خود را درخشان بسازند.
چشم‌پوشی از خوشگذرانی‌های روزمره
اولاد درباره خودش می‌گوید: من از9 سالگی با تکواندو ورزش را شروع کردم و آن را تا 16سالگی ادامه دادم و موفق هم بودم تا این که روند بیماری‌ام تند شد و دکتر حکمت به من پیشنهاد کرد وارد ورزش دو و میدانی شوم و پرتاب دیسک و وزنه را ادامه دهم.اول در گروه کم‌بینایان فعالیتم را آغاز کردم و الان در گروه نابینایان هستم. اما واقعیت این است بینایی یا نابینایی تاثیری در هدف‌گذاری‌هایم ندارد. من در مسابقات پاراآسیایی دبی و اندونزی مدال طلا گرفتم و رکورد‌دار پرتاب وزنه هستم. الان همه برنامه‌ریزی و هدف‌گذاریم برای مسابقات پارالمپیک 2020 است. باید طلا بگیرم و بعد برای ادامه مسیر ورزشی‌ام برنامه‌ریزی خواهم کرد.هدف‌گذاری مهم‌ است چون نقشه راه زندگی و حرفه‌ات را به تو نشان می‌دهد. انتخاب مربی خوب و با تجربه بخش دیگری از کار است و بخش دیگرش این است که به برنامه‌های مربی‌ات پایبند باشی و آنها را به درستی انجام دهی. این مسیر سخت است و تو باید از خیلی کارهایی که دیگران و عموم مردم انجام می‌دهند پرهیز کنی تا به نتیجه دلخواهت برسی. در این برنامه‌ریزی دیگر از تفریحات روزانه و خوشگذرانی‌هایی که برای عموم مردم لذت‌بخش است،‌خبری نیست.کسی که خواهان مدال طلای پارالمپیک است باید قید سفرهای دوستانه و خانوادگی، سرگرمی‌های روزانه و معمولی، شرکت در جشن‌ها و ... را بزند و بیشتر وقت خود را در اردو باشد و بدنش را آماده نگه دارد و مدام تمرین کند. زندگی سالم شامل تغذیه سالم، دوری از هر گونه اعتیادی که جسم و ذهن را مختل کند، رفت و آمد با آدم‌های بی‌انگیزه و عادی و ...بخشی از مسیر موفقیت است که باید به آن پایبند باشی.
تصمیم‌هایی که می‌گیریم
مهدی اولاد که فوق لیسانس تغذیه هم دارد، می‌گوید: اگر از جسم‌ات مراقبت کنی و همیشه آماده باشی، می‌توانی تا چهل و دو سه  سالگی هم پرتاب وزنه و دیسک را انجام دهی. راستش الان اصلا به بازنشسته شدن از ورزش فکر نمی‌کنم.درست است که بینایی‌ام را از دست داده‌ام اما همه انرژی بینایی را آورده‌ام در دستان و بدنم متمرکز کرده‌ام تا با قدرت بیشتری وزنه‌ها را پرتاب کنم. هر چقدر بینایی‌ام کمتر شد، قدرتم افزایش یافت. من نباید کم می‌آوردم و حالا که وزنه‌ها را پرتاب می‌کنم و رکوددار هستم، احساس خوبی دارم. من مغلوب نشدم و هر مدالی که می‌گیرم، انگیزه‌ام برای ادامه مسیر بیشتر می‌شود.زندگی همین تصمیم‌گیری‌هاست. یکی تصمیم می‌گیرد عنوان‌‌های قهرمانی و مدال‌هایش را بیشتر کند،‌ یکی هم پیدا می‌شود که دوست دارد خود را در لذت‌های آنی و زودگذر زندگی غوطه‌ور کند. برای من مهم این است که قهرمان باشم، هم برای خودم، هم کشورم.