سیلاب در كمین است!
از سیلهای فروردین 98 برای مدیریت بحران بارندگیهای پیش رو درس بگیریم
دو دشتی كه اوایل امسال بیشترین میزان آبگرفتگی از آنها گزارش شد (جلگه خوزستان و جلگه گرگان) در دهه اخیر از نواحی مهم خشكسالی در ایران بودهاند. یكی از عوارض خشكسالی ایجاد لایه خاك نفوذناپذیر متراكم در سطح زمین است كه موجب میشود نفوذپذیری منطقه در مقابل بارشها كاهش یابد و درصد مهمتری از آب به صورت روانآب جاری شود.
براساس گزارشهای وزارت نیرو و سازمان مدیریت منابع آب در ایران، در شرایطی كه متوسط بارش در سالهای اخیر همواره نگرانكننده بود و در پنج سال آبی گذشته فقط حدود 200 تا 250 میلیمتر در كشور باران باریده بود، از یكم تا 11 فروردین 98،در مجموع
261 میلیمتر باران در كشور بارید!
براساس روال بارندگی در سال آبی (مهر هر سال تا شهریور سال بعد) ماههای با بیشترین بارش در متوسط 20 ساله اخیر، از آبان تا فروردین سال بعد بوده است. براساس آنچه در سال گذشته آبی مشاهده شد و نگاه به پیشبینیهای وضع هوا برای ماههای آینده ایران كه نشان از بارندگی حداقل در حد متوسط بارندگی ده ساله دارد، لازم است برای رخداد سیلابهای احتمالی بعدی آماده شویم.
نكته دیگر سیلاب هفته اول آبان در رود كشكان و آسیبهای مجددی است كه به پلها، جادهها و تاسیسات تامین شده بعد از سیلاب فروردین 98 وارد شد. رودهای جلگه خوزستان از سرشاخههای خود در رشتهكوههای زاگرس، ایران مركزی و همدان منشأ میگیرند. منشأ رود كرخه از رشتهكوههای همدان و كرمانشاه (رود قرهسو) و سپس در لرستان (سیمره) در نهایت به صورت رود كرخه از جنوب كبیركوه و ناحیه اندیمشك وارد جلگه خوزستان میشود. سیلاب در لرستان از 5 فروردین 98 آغاز شد و 12 و 13 فروردین 98 روزهای سیلاب شدید در پلدختر و معمولان بودند. آسیبهای بیشتر در آبان 98 مجددا به پلها و جادهها شهرهای معمولان و پلدختر وارد شد. سیل بعضی پلهای فلزی را با خود برد كه طی هفت ماه گذشته روی رود كشكان و رودهایی كه به آن میپیوندد، نصب شده بود.
لرستان محل بیشترین پلهای باستانی (اكثرا ساخته شده در دوران ساسانیان در حدود 2000سال قبل) در كل فلات ایران است. از 77 پل تاریخی لرستان، 75 پل كاملا در سیل فروردین 98 سالم ماندند. ولی پلهای احداث شده در 20 سال اخیر اكثر از بین رفتند، ولی پلهای فلزی مجددا نصب شده از فروردین تا مهر 98 با اولین طغیان رود كشكان در آبان 98 تخریب میشوند كه این موضوع نشان میدهد كار اشتباهی را مكررا انجام میدهیم. این چرخه معیوب باید اصلاح شود. مدیریت بحران فقط بودجه نمیخواهد، سواد و دانش هم میخواهد. اگر در ایران چنین سواد و دانشی وجود دارد، به كار ببریم.