عذرخواهی بعد از    2349    سال

به آتش کشیدن تخت جمشید توسط اسکندر مقدونی باعث شد بعد از این‌همه سال ، سفیر یونان از ایرانی‌ها عذرخواهی کند‌

عذرخواهی بعد از 2349 سال

یكی بود یكی نبود، بیشتر از 2500 سال پیش در سرزمینی سبز و زیبا، شهری بود به نام پارسه. این شهر پایتخت سرزمینی بود به نام ایران و پادشاهی داشت به نام داریوش بزرگ یا داریوش اول كه جایی به نام تخت‌جمشید را به عنوان مقر فرماندهی و محل زندگی‌اش تدارك دیده بود؛ مكانی به نام تخت‌جمشید كه مجموعه‌ای بود از قصرهای بزرگ دوران. تخت‌جمشید حدود 200 سال آباد بود تا این‌كه اسكندر مقدونی به ایران آمد. وقتی او و لشكریانش از ایران می‌رفتند، تخت‌جمشید در آتش سوخته بود. عده‌ای می‌گویند اسكندر مقدونی آن را آتش زده، عده‌ای می‌گویند این اتفاق عمدی نبوده و عده‌ای هم معتقدند اسكندر در حال مستی تخت‌جمشید را به آتش كشیده است. این آتش‌سوزی بزرگ و تاریخ‌سوز هر طور كه رخ داده باشد، فرقی ندارد. مساله اینجاست كه كار، كار اسكندر است و امروز نوادگانش در یونان سرشكسته هستند بابت چنین برگ ننگینی در تاریخشان و یكی از این یونانی‌های شرمنده كسی نیست جز دیمیتری الكساندر كیس، سفیر یونان در ایران كه بعد از 2349 سال بابت كاری كه پادشاه كشورش مرتكب شده اظهار تاسف می‌كند. ماجرا از این قرار است كه او و همراهانش، مهمان دفتر تبلیغات اسلامی بودند و داشتند درباره گسترش همكاری‌های علمی با مسؤولان دانشگاه باقرالعلوم(ع) وابسته به این دفتر گفت‌وگو می‌كردند كه داغ دل آقای دیمیتری تازه شد و بابت از بین بردن بخشی از آثار تاریخی ایران، عذرخواهی كرد.

از آقای سفیر چه می‌دانیم؟
دیمیتری الكساندر كیس شهریور سال 96 به ایران آمد و استوارنامه‌اش را به عنوان سفیر یونان در ایران به محمدجواد ظریف تقدیم كرد. تا همین یكی دو روز پیش خبر خاصی از او نبود جز دیدارش با مسؤولان كمیته المپیك اما گویا این هفته سفری داشته به قم.
در این سفر آقای سفیر نه تنها از زیبایی‌های شهر قم لذت برده بلكه به همراه جمعی از اعضای مجمع عالی حكمت اسلامی با حضور در بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء با آیت‌ا... العظمی جوادی‌آملی دیدار كرده است و همان‌طور كه گفتیم سری هم زده به دانشگاه باقرالعلوم(ع) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی.
از دیمیتری الكساندر كیس چیز زیادی نمی‌دانیم جز همین موارد و البته این‌كه نام میانی‌اش همان اسكندر است به زبان اروپایی.


علاقه‌ آقای سفیر به سوهان قم
دیمیتری الكساندر كیس در ابتدای ورود به دانشگاه باقرالعلوم(ع) بر سر مزار شهدای گمنام مدفون در این دانشگاه حضور پیدا كرد و آن طور كه خبرگزاری حوزه گزارش داده، ضمن ادای احترام به شهدای دفاع مقدس گفته بود: متأسفانه افراد زیادی به دلیل جنگی كه بر كشور ایران تحمیل شده بود، كشته شدند.
الكساندر كیس، از حضور در شهر مقدس قم و دانشگاه باقرالعلوم(ع) ابراز خرسندی كرد و آن را باعث افتخار دانست و بعد گفت: من مقدس بودن شهر قم را با مسجدهای زیبا و منظره‌های چشم‌نوازی كه از این شهر در مسیر آمدن دیدم، درك كردم؛ همچنین سوهان قم را دوست دارم. دو كشور ایران و یونان دارای دو تمدن بزرگ هستند، از این جهت نكات زیادی برای ارتباط مشترك میان ما وجود دارد. هر چند جنگ ایران و یونان را باید جنگ عشق نامید، اما بابت آتش زدن آثار تاریخی عذرخواهی می‌كنم. اشتراكات زیادی برای ارتباط دو كشور ایران و یونان وجود دارد، از جمله در فلسفه و این‌كه افلاطون نقش عمده‌ای در شكل‌گیری فلسفه اسلامی داشته است.


چرا آقای سفیر عذرخواهی كرد؟
در سال 465 قبل از میلاد، تخت‌جمشید كه در پارسه واقع شده بود به عنوان پایتخت هخامنشیان معرفی شد. همین كافیست كه تصور كنیم اگر اسكندر مقدونی آن را به آتش نكشیده بود، امروز چه دانش عظیمی درباره تاریخ و فرهنگ ایران در اختیار داشتیم و چه چیزها به جز الواح گلی،‌ معماری قصرها و شیوه شهرسازی این مجموعه برایمان باقی مانده بود.
عده‌ای معتقدند تخت‌جمشید را كسی به نام جمشید ساخته است، در حالی كه متخصصان و مهندسان و هنرمندانی از آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان، ایونیان، هندوان و سكائیان در ساخت آن مشاركت داشته‌اند.
تخت‌جمشید از بناهای متعددی تشكیل شده كه به مرور شكل گرفته بودند؛ بناهایی چون دروازه ملل، كاخ‌های آپادانا، تچر، هدیش، سه‌در، شورا، صد ستون و كاخ ملكه. آرامگاه اردشیر سوم و خزانه شاهی از دیگر بخش‌های تخت‌جمشید است و از معماری، آرایش و نقوش بنا كه بگذریم در شیوه اجرا و مهندسی ساخت و ساز آن نكات قابل تاملی وجود دارد كه پرده از شكوه تمدن ایرانی برمی‌دارد.
تصور كنید كه چنین بنایی كه احتمالا همه درباره‌اش می‌دانیم و با آن آشنا هستیم، در سال 330 قبل از میلاد، در آتش سوخت و عامل آن كسی نبود جز اسكندر مقدونی،‌ امپراتوری كه یونان باستان بخشی از قلمرو عظیم پادشاهی او محسوب می‌شد.



اسكندر چرا تخت‌جمشید را به آتش كشید؟
بین ایران و یونان باستان به عنوان دو امپراتوری بزرگ جنگ‌های زیادی در طول تاریخ در گرفت اما جنگی كه آقای سفیر را وادار به عذرخواهی كرده به زمانی بر می‌گردد كه اسكندر مقدونی بالاخره ایران را فتح كرد.
در روایت‌های تاریخی آمده: بعد از سال‌ها نبرد، داریوش سوم از اسكندر شكست خورد و اسكندر در تعقیب او شوش را تصرف كرد، اما هدف اسكندر فتح پارسه یا همان تخت‌جمشید بود كه قلب امپراتوری ایران به حساب می‌آمد. به همین دلیل اسكندر به سمت تخت‌جمشید یا پرسپولیس رفت و با وجود مقاومت‌هایی كه با آنها روبه‌رو شد، توانست آنجا را فتح كند.
اسكندر تخت‌جمشید را گرفته بود و ایران را فتح كرده بود و آن را به زمره امپراتوری وسیعش درآورده بود اما چرا آن را به آتش كشید؟
در مورد آتش زدن تخت‌جمشید دو روایت وجود دارد:
روایت اول: اسكندر آگاهانه تخت‌جمشید را آتش زد زیرا از این مكان دستور حمله به یونان صادر شده بود و او این كار را برای شكستن غرور ایرانیان انجام داد.
روایت دوم: جشنی به مناسبت فتح ایران برپا شده بود و در آن جشن معشوقه اسكندر كه در حالت مستی بوده، با مشعلی كه در دست داشته، پرده كاخ را آتش می‌زند كه باعث آتش گرفتن كل بنا می‌شود.
به نظر می‌رسد به هر دو روایت ایرادهایی وارد است؛ مشكل روایت اول این است كه نگاه داشتن تخت‌جمشید برای اسكندر منفعت بیشتری داشت تا به آتش كشیدنش و روایت دوم انگار ساخته شده كه به نوعی اسكندر مقدونی تبرئه شود چون به هر حال هر عقل سلیمی می‌داند كه به آتش كشیدن تخت‌جمشید كار معقولی نبوده است.
شاید هرگز با پاسخ این سوال تاریخی دست پیدا نكنیم اما بدون تردید در تمام سال‌هایی كه ایران و یونان باستان با هم نبرد كرده‌اند، ویرانی‌های بسیار هم در ایران و هم در یونان رخ داده، آثار تاریخی ارزشمندی از بین رفته و آدم‌های بسیاری به كام مرگ فرستاده شده‌اند، چه چیزی باعث شده كه دیمیتری الكساندر جنگ بین ایران و یونان را جنگ عشق نامیده است؟ باید امیدوار بود در این باره مترجم اشتباه كرده باشد!