به مناسبت 14 آبان روز فرهنگ عمومی درباره شایعه، یكی از آسیبهای اجتماعی بیشتر بدانیم
پرواز كلاغها را متوقف كنید...!
«شنیدی میگن...»، «دیدی فلانی رو كه...»،« خودم ندیدم، اما شنیدم كه....»و... این جملههای با شك و سربههوا و بلاتكلیف، كه اغلب منبع موثقی هم ندارند، با هدفی مشخص، بین افراد درز پیدا كرده و بعد هم دهان به دهان چرخیده و شایع میشوند. این جملهها، شروع دردسرهای بی شماری هستند؛ از به هم خوردن یك رابطه دو نفره تا تغییر مسیر زندگی یك خانواده و یا حتی یک جامعه. شایعه. هزینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عاطفی و... را برای اشخاص و جوامع به دنبال دارد. اما دلیل ساخته شدن شایعه و انتشار آن چیست؟ 14 آبان روز ملی فرهنگ عمومی را بهانه كردیم تا درباره شایعه با دكتر علیرضا خطیبی، روانپزشك صحبت كنیم كه در ادامه میخوانید.
بهعقیده روانشناسان، بسیاری از مشكلات ما، ریشه در افكار و روان ما دارند. درست هم میگویند. شایعهسازی هم مسالهای ریشهدار است. دكتر خطیبی در این باره میگوید: «سطح فرهنگ و آگاهی هر فرد یا درستتر بگوییم، ریشههای
فرهنگی -روانی هر فرد، در پذیرش شایعه موثر است. اگر فردی به لحاظ اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... عقاید سطحی و كلیشهای داشته باشد میتواند شایعه را بپذیرد. علاوه براین، فردی كه در اعتقاداتش بلاتكلیف است، هر خبری میتواند نظر او را جلب كند. بنابراین او بدون اینكه تجزیه و تحلیل درستی از ماجرا داشته باشد، گفتهها را میپذیرد.»
چرا میسازیم و میپراكنیم؟
هر شخصی باید نسبت به مسائل مختلف دیدگاه خودش را داشته باشد. این دیدگاه به او وسعت دید داده و مسیر درست را نشانش میدهد. درغیراینصورت امكان پذیرش هر ایده و نظری دور از انتظار نیست. دكتر خطیبی در اینباره میگوید: «افرادی كه دیدگاه مستقلی درباره مسائل ندارند، وارد بازی یا ماجرای شایعهسازی میشوند. این كار به نوعی بازی برای آنها تبدیل میشود. بازیای كه میتوانند با آن خودشان را مطرح كرده و برای مدتی در كانون توجه قرار گیرند.» دكتر خطیبی ادامه میدهد: «این افراد معمولا افراد موفقی از نظر كاری یا خانوادگی نبوده و برای كسب اعتبار دست به شایعهپراكنی میزنند. علاوه براینكه این افراد، اعتماد بهنفس پایینی هم دارند.»
همه ماجرا به مساله مشكلات نگرشی افراد برنمیگردد. دكتر خطیبی درباره علل دیگر شایعهپراكنی میگوید: «انباشت تنش در افراد جامعه یكی دیگر از دلایل ساخت و پرداخت و انتشار شایعه است. درواقع شایعهسازی و شایعهپراكنی به راهكاری برای تخلیه روانی تبدیل میشود. بعضی افراد با شنیدن یك خبر به آن شاخ و برگ داده و سپس آن را در جامعه پراكنده میكنند.»
روی افكار راه میروند
شایعه، به هر شكلی تاثیر منفی روی روان افراد دارد. اگر این شایعه یا شایعهها دارای ویژگی خاصی باشند، قطعا تاثیر منفی آنها بیشتر است. دكتر خطیبی میگوید: «شایعههای هراسانگیز، خطرناك و آنهایی كه خبر از اتفاقی قریبالوقوع و خاص میدهند، قطعا ترسناكتر و اثرگذارتر هستند. برای مثال شایعه دزدیها، آدمرباییها، بیماریها یا نوسانات اقتصادی و... از جمله همین موارد هستند. طبیعی است كه شنیدن این شایعهها استرسزاست.» او ادامه میدهد: «این قبیل اخبار روی افرادی كه آستانه تحمل پایینتری دارند، تاثیر منفی بیشتری داشته و استرس و اضطراب بیشتری در آنها ایجاد میكند.» این روانپزشك درباره تاثیر شایعهها روی گروههای خاص میگوید: «در افراد دارای زمینه اختلال وسواس یا افراد مبتلا به اختلال وسواس یا افكار وسواسی، شنیدن این شایعهها باعث اشتغال فكری مدام به مساله شده و تشدید حالتهای آنها را به دنبال دارد.» او اضافه میكند: «بعضی افراد نیز شایعهها را باور كرده و براساس آن زندگی و آینده خود را برنامهریزی میكنند.»
از ریشه قطع كنیم
كمتر میتوان روی فرد شایعهساز و شایعهپراكن كنترل داشت؛ مگر مراجع قضایی و آن هم زمانی كه ماجرا از حدی فراتر رفته و جدی شود. اما در درجههای پایینتر، این ما هستیم كه باید خودمان را در معرض شایعه قرار ندهیم. اما به چه شكل؟ دكتر خطیبی در این باره میگوید: «از كودكی باید به بچهها بررسی و تجزیه و تحلیل درست را آموزش دارد. به این معنی كه باید روشهای درست تجزیه و تحلیل اخبار، سنجش ارزش اخبار و جایگاه هر خبر به بچهها آموزش داده شود. این مساله به عهده والدین و اولیای مدرسه است.» او ادامه میدهد: «شهروندان باید از رسانهها اطلاعرسانی درست و كامل را طلب كنند. به این ترتیب دست آنهایی كه تلاش میكنند شایعه را ساخته و پرداخته كرده و در جامعه منتشر كنند، بسته میشود. از سوی دیگر اطلاعرسانی درست و به موقع میتواند ذهن افراد را از پذیرش و باور اخبار نادرست، مصون كند.»
مساله رایج شدن یا فراگیر شدن یك خبر مساله دیگری است كه دكتر خطیبی در این باره میگوید: «رایج یا فراگیر شدن هر خبری، به معنی صحت آن نیست. بنابراین پس از شنیدن یا دیدن هر خبری -به هر شكلی اعم از خبر، فیلم و... -باید مساله را به درستی تجزیه و تحلیل كنیم تا از صحت خبر مطمئن شویم.»
اشاره شد كه اخبار نادرست كه به شكل شایعه پراكنده میشوند، میتوانند روی افرادی كه آستانه تحمل پایینتری داشته یا دچار اختلالی هستند، تاثیر منفی بیشتری داشته باشد. دكتر خطیبی درباره این افراد میگوید: «در افراد مبتلا به اختلال و یا آنهایی كه آستانه تحمل پایینتری دارند، شنیدن شایعهها میتواند سطحی از اضطراب و استرس را در آنها ایجاد كند. یكی از راهكارهای كنترل این حالتها، درمانهای شناختی-رفتاری است. درصورتی كه با این روش، استرس و اضطراب كنترل نشد دورههای درمان دارویی، تحت نظر روانپزشك نیاز است.»
فرهنگی -روانی هر فرد، در پذیرش شایعه موثر است. اگر فردی به لحاظ اعتقادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... عقاید سطحی و كلیشهای داشته باشد میتواند شایعه را بپذیرد. علاوه براین، فردی كه در اعتقاداتش بلاتكلیف است، هر خبری میتواند نظر او را جلب كند. بنابراین او بدون اینكه تجزیه و تحلیل درستی از ماجرا داشته باشد، گفتهها را میپذیرد.»
چرا میسازیم و میپراكنیم؟
هر شخصی باید نسبت به مسائل مختلف دیدگاه خودش را داشته باشد. این دیدگاه به او وسعت دید داده و مسیر درست را نشانش میدهد. درغیراینصورت امكان پذیرش هر ایده و نظری دور از انتظار نیست. دكتر خطیبی در اینباره میگوید: «افرادی كه دیدگاه مستقلی درباره مسائل ندارند، وارد بازی یا ماجرای شایعهسازی میشوند. این كار به نوعی بازی برای آنها تبدیل میشود. بازیای كه میتوانند با آن خودشان را مطرح كرده و برای مدتی در كانون توجه قرار گیرند.» دكتر خطیبی ادامه میدهد: «این افراد معمولا افراد موفقی از نظر كاری یا خانوادگی نبوده و برای كسب اعتبار دست به شایعهپراكنی میزنند. علاوه براینكه این افراد، اعتماد بهنفس پایینی هم دارند.»
همه ماجرا به مساله مشكلات نگرشی افراد برنمیگردد. دكتر خطیبی درباره علل دیگر شایعهپراكنی میگوید: «انباشت تنش در افراد جامعه یكی دیگر از دلایل ساخت و پرداخت و انتشار شایعه است. درواقع شایعهسازی و شایعهپراكنی به راهكاری برای تخلیه روانی تبدیل میشود. بعضی افراد با شنیدن یك خبر به آن شاخ و برگ داده و سپس آن را در جامعه پراكنده میكنند.»
روی افكار راه میروند
شایعه، به هر شكلی تاثیر منفی روی روان افراد دارد. اگر این شایعه یا شایعهها دارای ویژگی خاصی باشند، قطعا تاثیر منفی آنها بیشتر است. دكتر خطیبی میگوید: «شایعههای هراسانگیز، خطرناك و آنهایی كه خبر از اتفاقی قریبالوقوع و خاص میدهند، قطعا ترسناكتر و اثرگذارتر هستند. برای مثال شایعه دزدیها، آدمرباییها، بیماریها یا نوسانات اقتصادی و... از جمله همین موارد هستند. طبیعی است كه شنیدن این شایعهها استرسزاست.» او ادامه میدهد: «این قبیل اخبار روی افرادی كه آستانه تحمل پایینتری دارند، تاثیر منفی بیشتری داشته و استرس و اضطراب بیشتری در آنها ایجاد میكند.» این روانپزشك درباره تاثیر شایعهها روی گروههای خاص میگوید: «در افراد دارای زمینه اختلال وسواس یا افراد مبتلا به اختلال وسواس یا افكار وسواسی، شنیدن این شایعهها باعث اشتغال فكری مدام به مساله شده و تشدید حالتهای آنها را به دنبال دارد.» او اضافه میكند: «بعضی افراد نیز شایعهها را باور كرده و براساس آن زندگی و آینده خود را برنامهریزی میكنند.»
از ریشه قطع كنیم
كمتر میتوان روی فرد شایعهساز و شایعهپراكن كنترل داشت؛ مگر مراجع قضایی و آن هم زمانی كه ماجرا از حدی فراتر رفته و جدی شود. اما در درجههای پایینتر، این ما هستیم كه باید خودمان را در معرض شایعه قرار ندهیم. اما به چه شكل؟ دكتر خطیبی در این باره میگوید: «از كودكی باید به بچهها بررسی و تجزیه و تحلیل درست را آموزش دارد. به این معنی كه باید روشهای درست تجزیه و تحلیل اخبار، سنجش ارزش اخبار و جایگاه هر خبر به بچهها آموزش داده شود. این مساله به عهده والدین و اولیای مدرسه است.» او ادامه میدهد: «شهروندان باید از رسانهها اطلاعرسانی درست و كامل را طلب كنند. به این ترتیب دست آنهایی كه تلاش میكنند شایعه را ساخته و پرداخته كرده و در جامعه منتشر كنند، بسته میشود. از سوی دیگر اطلاعرسانی درست و به موقع میتواند ذهن افراد را از پذیرش و باور اخبار نادرست، مصون كند.»
مساله رایج شدن یا فراگیر شدن یك خبر مساله دیگری است كه دكتر خطیبی در این باره میگوید: «رایج یا فراگیر شدن هر خبری، به معنی صحت آن نیست. بنابراین پس از شنیدن یا دیدن هر خبری -به هر شكلی اعم از خبر، فیلم و... -باید مساله را به درستی تجزیه و تحلیل كنیم تا از صحت خبر مطمئن شویم.»
اشاره شد كه اخبار نادرست كه به شكل شایعه پراكنده میشوند، میتوانند روی افرادی كه آستانه تحمل پایینتری داشته یا دچار اختلالی هستند، تاثیر منفی بیشتری داشته باشد. دكتر خطیبی درباره این افراد میگوید: «در افراد مبتلا به اختلال و یا آنهایی كه آستانه تحمل پایینتری دارند، شنیدن شایعهها میتواند سطحی از اضطراب و استرس را در آنها ایجاد كند. یكی از راهكارهای كنترل این حالتها، درمانهای شناختی-رفتاری است. درصورتی كه با این روش، استرس و اضطراب كنترل نشد دورههای درمان دارویی، تحت نظر روانپزشك نیاز است.»