شناخت  به‌جای شرط

شناخت به‌جای شرط


 به عنوان یك زوج‏درمانگر، همیشه به مراجعینم می‎گویم شما قرار است 50 سال از زندگی خود را با‌هم زندگی كنید. یعنی 18 هزار و 250‌روز از عمرتان را در مسیر زندگی با هم قدم می‎زنید.
در این جاده ممكن است اتفاقاتی بیفتد و شاید وجود شروط ضمن عقد، باعث برخوردها و فراز و فرودهایی در مسیر زندگی شود و این می‏تواند ادامه مسیر زندگی را برای آنها سخت كند.
 با وجود تذكرها و هشدارهایی كه همیشه در طول زندگی از طرف هركدام از زوج‏ها به به عنوان شرط داده می‎شود، لذت زندگی مشترك از بین می‎رود. این باعث می‎شود كه هركدام از زوجین حس خوشی برای در كنار هم بودن نداشته باشند.
برخی زوجین ممكن است حق طلاق، حق مسكن و حق فرزند را جزو شروط عقد خود عنوان كنند و زوج هم با وجود این كه اعتقاد قلبی نداشته باشد، اما برای وصال قبول به این شروط كند.
هدف از زندگی مشترك، در كنار هم بودن و زندگی كردن است و با تعهد اخلاقی و قانونی گرفتن برای این شروط، یك بار سنگینی روی زندگی می‏افتد.
شاهد زوجینی بوده‎ام كه قبل از ازدواج، شروط عقدی تعیین نكرده‌اند، اما با هم زندگی می‎كنند و چون در طول زندگی، حس همدلی بین آنها ایجاد شده است، ناخودآگاه، تعهدات اخلاقی و قلبی بین آنها شكل گرفته است.
 زوجین بعد از شروع زندگی، تصورشان از زندگی تغییر می‎كند و در بسیاری از موارد، حتی شروط قبل از ازدواج دیگر برایشان معنا ندارد. تصورات یك زندگی مشترك، در قبل از ازدواج و بعد از ازدواج متفاوت‌است.
بعد از ازدواج، روند رشد فیزیكی، روحی، روانی و حتی شخصیتی زوجین تغییر می‎كند و این طبیعی است بعد از ازدواج مسائل دیگری برایشان ارزش پیدا كند.
 با تعهدات قلبی و اخلاقی كه بعد از ازدواج به وجود می‎آید، می‎توان زندگی لذت‏بخشی را ساخت، حتی اگر قبل از ازدواج هم شرطی وجود نداشته باشد.
بهتر این است كه جوانان قبل از ازدواج شناخت كاملی از یكدیگر به دست بیاورند و از نظر مشاوران یا دست‌كم بزرگان خانواده استفاده ‌كنند، چراكه ازدواج‌هایی كه با شناخت كامل شكل می‌گیرد آینده بهتری دارد؛ به همین خاطر می‌توان به جوانان توصیه كرد به‌جای درنظر گرفتن شرط، شناخت بهتری از یكدیگر به دست بیاورند، زیرا زندگی با شرط شیرین نمی‌شود.