متن قطعه كوچك جنگلی به همراه ترجمه فارسی

متن قطعه كوچك جنگلی به همراه ترجمه فارسی


در نیمه‌های شب، انگار زنی تنها و دل‌شكسته از روزگار سخت و نامراد، به فردای فرزندانش می‌اندیشید و در سوسوی یك چراغ دود گرفته با قهرمان سرزمینش درد دل می‌كرد یا شاید هم جوانی نا امید از استبداد و بیداد ظلم در سرمای استخوان‌سوز بعد از مرگ میرزا این ترانه را زمزمه كرده باشد. كسی نمی‌داند این ترانه محلی را چه كسی و از كی، قبل از مرگ میرزا یا بعد از آن سروده است اما هر چه هست، سرشار از دلسوزی و همدلی است با میرزا و تنهایی‌های او.
چِقَد جَنگلَ خوسی، ملّتَ وَسی؟ خَسته نُبُسی؟ می‌جانَ جانانا
 چقدر در جنگل می‌خوابی، برای مردم؟ خسته نشدی؟ ای جان جانان من
تَرا گَمَه، میرزا كوچیك خانا
 تو را می‌گویم، ای میرزا كوچك خان
خدا دانه كه من، نَتانَم خُفتن، از ترس دُشمن، می‌دیل آویزانا
خدا می‌داند كه من، خواب نمی‌توانم، از ترس دشمن، دلم آویزان است (نگرانم)
تَرا گَمَه، میرزا كوچیك خانا
تو را می‌گویم، ای میرزا كوچك خان
چِرِ زوتَر نایی، تُندتر نایی، تَنها بَنایی، گیلان ویرانا
چرا زودتر نمی‌آیی؟ تندتر نمی‌آیی؟ گیلانِ ویران را تنها گذاشته‌ای
تَرا گَمَه، میرزا كوچیك خانا
تو را می‌گویم، ای میرزا كوچك خان
اَمه رشتی جَغَلان، ایسیم تی فَرمان، كنیم اَمی جان، تی پا جیر قُربانا
ما بچه‌های رشت، به فرمان توایم، جانمان را به پایت قربان می‌كنیم
تَرا گَمَه، میرزا كوچیك خانا!
 تو را می‌گویم، ای میرزا كوچك خان