آخرین جرعه این جام...

پیش‌نویس طرح لغو معافیت مالیاتی هنرمندان صنایع دستی از سوی دولت به مجلس ارائه شده

آخرین جرعه این جام...

نه مثل اهالی سینما، مثل چهره‌ها و سلبریتی‌ها، تصویرشان روی پرده‌های بزرگ سردر سینماها و بیلبوردهای بزرگ سطح شهر می‌نشیند و ته ذهن مردم رسوخ می‌كند، نه مثل اهالی موسیقی؛ اهالی ساز و آواز و كنسرت، صدایشان توی شهر می‌پیچد و پیوند می‌خورد با گوش میلیون‌ها نفر جمعیت هنردوستی كه به وقت نیاز حمایت‌شان كنند. صورت و نگاه نافذ آنها كنج یك خانه یا توی یك كارگاه، میخ می‌شود به دار قالی و بوستان رنگارنگش، یا می‌افتد روی تابلویی پارچه‌ای، ظرفی سفالی یا گلدانی نقره‌ای كه باید رویش كلی طرح‌های ظریف كنده یا طراحی یا دوخته شود. صدایشان هم می‌شود زمزمه‌ای از آیات و آوازهای سنتی هنگام طرح و نقش‌زدن روی پارچه و سفال و نقره، یا همان ترانه‌های گوش‌نواز پای دار قالی كه وقت بافتن و گره روی گره ‌انداختن، با تق‌تق‌های دفتین و شانه فلزی درهم می‌پیچد و مثل پتك می‌نشیند روی گره‌های فرش تا گل‌های بوستانش از هم نپاشد. معجون این نگاه و این صدا و حركت زیركانه و ظریفانه دست‌های هنرمند و دل بیقرارشان هم می‌شود اكسیری آسمانی كه روح می‌دمد در مخلوقی و می‌آفریند آنچه را كه وقتی می‌نشیند روی دیوار یا كنج خانه من و تو با خودش عشق و آرامش و اصالت می‌آورد. این حكایت چهره و صدای هنرمندان و تولیدكنندگان صنایع‌دستی و هنرهای سنتی است؛ هنرمندان گمنامی كه با كمترین حمایت، بار سنگین اشتغالزایی و كارآفرینی و درآمدزایی در روستاها و شهرها را به دوش می‌كشند و تصویر و صدایی از آنها نیست، مگر با تماشای آنچه خلق و روانه بازار و بازارچه می‌كنند؛ هنرمندانی كه وقتی سال نو، سال رونق تولید نامگذاری شد، بسیاری از چشم‌ها سراغ آنها را گرفت؛ هنرمندانی كه می‌توانند بدون سرمایه‌گذاری‌های چند ده میلیونی دولتی، در كنج خانه و كارگاه خانگی خود بهترین‌ها را تولید و روانه بازارهای داخلی و خارجی كنند؛ به تنهایی ضریب اشتغال را بالا ببرند و درآمد برای روستاها و خانوارها و ارز برای كشور بیاورند. خلق این تولیدكنندگان هنرمند، اما چند روزی است تنگ تنگ است؛ درست از روزی كه دولت خواسته آنها هم مالیات بدهند؛ از روزی كه پیش نویس لایحه لغو معافیت مالیاتی آنها به مجلس رفته؛ از روزی كه فهمیده‌اند صدای روزهای سخت تنهایی، بی‌حمایتی و رها كردن اجباری كار و هنر و بیكاری، بیخ گوش‌شان به صدا درآمده... می‌گویند اصلا كدام حمایت؟ همین حالا هم حمایتی در كار نبود، نه وامی و تسهیلاتی ونه بیمه و خدمات رایگانی، تنها دلخوش به بسته معافیت مالیاتی بودیم كه آن هم در آستانه لغو شدن است. می خواهند كه صدایشان به نمایندگان شان در مجلس و دولت برسد، مثل صدای سلیبریتی‌ها و اهالی موسیقی، مثل صدای اهالی فرهنگ و هنر كه وزیر ارشاد صدایشان را به گوش دولت و مجلس رساند و نامشان از فهرست مالیات دهندگان حذف شد. می‌پرسند ما با این سهم بزرگ از تولید و اشتغالزایی و درآمدزایی بدون كمترین هزینه‌ای برای دولت، آیا استحقاق این معافیت را نداریم؟!

صنایع دستی از دیروز تا امروز
سال‌ها بود كه كسی سراغ صنایع‌دستی و هنرهای سنتی كشورمان را نمی‌گرفت. ایرانی‌ها تازه طعم زندگی مدرن را چشیده بودند و دلشان از داشته‌های باارزش نسل‌های پیشین خود زده شده بود. دیگر گلدان‌ها و ظروف سفالی و نقره‌ای مسی و میناكاری شده و پارچه‌های قلمكار و سبدهای چوبی و لباس‌های سوزن‌دوزی و پته‌دوزی و گلیم و گبه چنگی به دل نمی‌زد، بوی بی‌كلاسی می‌داد و می‌شد اگر هنوز پستوی خانه‌ای هستند به بازیافتی داد و به بهای اندكی از شرشان خلاص شد...
گذشت و گذشت... پای این گنج‌های كهنه به سرزمین غربی‌های مدرن رسید و رفت نشست روی دیوار خانه‌ها و گالری‌ها و میز كار و اتاق خواب و پذیرایی‌شان. غرب‌رفته‌های ایرانی گویی گنجی تازه یافتند، برگشتند و تبلیغش را كردند؛ تبلیغ آنچه برای هزاران سال عضو ثابت خانه و زندگی‌شان بود....
صنایع‌دستی دوباره آرام‌آرام جان گرفتند، دیده شدند، قیمتی شدند؛ هم خودشان و هم تولیدكنندگان‌شان. شرایط سخت كشور در دوران پس از جنگ تحمیلی و نیاز به وابستگی صنایع و تولیدات داخلی، یكی یكی چراغ كارگاه‌ها را روشن كرد، استادكاران پیر دوباره ارج و قرب گرفتند و جوانان پای درس و مهارت شان نشستند. هنرهای رو به انقراض و در حال فراموشی احیا شد و كارگاه‌های صنایع‌دستی روز به روز پرجمعیت‌تر و بازارها آراسته به انواع تولیدات زیبای هنری.
ذائقه و سلیقه مردم هم دوباره عوض شد؛ زیبایی داشته‌های آبا و اجدادی دوباره به چشمشان آمد و برگشتند به همان اصالت پیشین. صنایع و تولیدات زیبای دستی دوباره راهی خانه‌ها شد؛ گلیم شد و پهن شد روی زمین، تابلوفرش و ساعت خاتم‌كاری و میناكاری روی دیوار و گلدانی و ظروفی سفالی و نقره‌ای و بلورین روی میزها و ویترین آشپزخانه‌ها.
این حكایت حال و روز صنایع‌دستی ما در طول دهه‌های 80 و90 است؛ سال‌هایی كه به‌خاطر افزایش تحریم‌های خارجی و تنگناهای اقتصادی، به نام رونق تولید داخلی و تكیه بر اقتصاد داخلی هم رقم می‌خوردند. همین‌جا بود كه نگاه دولتیان و مجلسیان هم بیش از پیش به سمت تولید صنایع‌دستی و اشتغالزایی در این حوزه و امید بستن به درآمدزایی و ارزآوری آن چرخید... چرخشی كه به راه‌اندازی نمایشگاه‌های استانی و ملی و بین‌المللی صنایع‌دستی هم انجامید و توجه بیش از پیش به كارآفرینان این حوزه...
به گفته بسیاری از تولیدكنندگان صنایع‌دستی این نگاه محبت آمیز و حمایتگر تا اواخر دوره دولت دهم به قوت خود باقی بود تا اوایل دوره دولت یازدهم كه بحث خصوصی‌سازی، آرام‌آرام چتر حمایتگری را از سر تولیدكنندگان كنار زد؛ اول پولی شدن حضور در نمایشگاه‌ها و بعد هم قطع بیمه و تسهیلات و... .
تیرماه 96 اما زمزمه‌هایی از حمایت دولتیان و مجلسیان از كارآفرینان صنایع‌دستی و هنرهای سنتی بلند شد و خروجی‌اش شد مصوبه‌ای از مجلس كه به منظور تشویق و حمایت از رشد و ترویج تولیدات صنایع‌دستی و هنرهای سنتی بومی و اصیل، تمامی تولیدات صنایع‌دستی داخلی را از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف می‌كرد؛ معافیتی كه با توجه به گران شدن مواد اولیه تولید و نبود بازار فروش خارجی (به‌خاطر تحریم‌ها) و كاهش قدرت خرید مردم به دلیل تورم اقتصادی، تنها دلیل روشن ماندن چراغ كارگاه‌های صنایع‌دستی است.
وقتی که بیم و ترس دوباره سایه‌می‌افکند
فعالان صنایع‌دستی، اما این روزها نگرانند و غصه‌دار كه اگر همین یك دلیل برای پای كار بودنشان هم از بین برود، نه انگیزه‌ای برای انداختن كلید در قفل در كارگاه می‌ماند و نه قوتی و توانی برای كار و روشن نگاه داشتن چراغ كارگاه.  
محمد میرهادی، تولید‌كننده انواع محصولات هنرهای چوبی است و می‌گوید یك پروانه تولید با هزار منت گرفته ایم كه نه می‌توان با آن بیمه شد و نه وامی گرفت و نه نمایشگاه رایگان رفت، از این پس باید مالیات هم بدهیم! پس معاونت صنایع‌دستی به چه كار می‌آید و چه حمایتی قرار است از این قشر تولیدكننده بشود؟!
علی سلطانی بیش از 20 سال است در زمینه نقاشی ایرانی فعالیت می‌كند و می‌گوید از نظر مالی هیچ پیشرفتی نداشته و هر روز باید به جایی عوارضی بدهد.
می‌گوید ما هنرمندان درآمد چندانی نداریم و فقط به دلیل علاقه و نگهداری فرهنگ و تمدن كشورمان هنوز ایستادگی می‌كنیم. می‌گوید صدای ما را به گوش دولت و مجلس و رهبر ایران كه خواستار رونق تولید داخلی هستند، برسانید.
سمیرا هم می‌گوید با كلی زحمت و سختی از تهیه مواد اولیه گران گرفته تا اجاره بهای كارگاه و پول آب و برق و... چراغ تولیدمان را روشن نگه داشته‌ایم، در مقابلش نه بازار فروش خوبی داریم و نه حمایتی از بخش دولتی و نه وامی و تسهیلات و دلخوشی‌ای.
این صدای غم‌آلود و اعتراض گونه، حالا در بین تمام اقشار صنایع‌دستی پیچیده؛ از فعالان جدید این حوزه تا پیران و پیشكسوتانی مثل بهروز سیف‌اللهی، مدرس، پژوهشگر و نگارگری روی چرم.



خیل بیکاران میلیونی
بهروز سیف‌اللهی 58 سال دارد و 40 سال است در حوزه صنایع‌دستی فعالیت می‌كند. هنوز كاملا ناامید نشده و درباره پیش‌نویس عدم معافیت مالیاتی هنرمندان صنایع‌دستی به ما می‌گوید: اولا هنوز هم این معافیت برجای خود باقی است، چون مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال 96 است و ثانیا، چون مصوبه مجلس قانون و فصل الخطاب است، هر تصمیم جدیدی كه دولت درخصوص آن بخواهد بگیرد هم باید مبنای قانونی داشته باشد و به تصویب دوباره مجلس برسد.
این هنرمند و پیشكسوت پیش از آن‌كه ناراحتی اش را از پیش‌نویس لغو معافیت مالیاتی هنرمندان نشان دهد، حیرتش را به ما گوشزد می‌كند، آنجا كه می‌گوید یكی از مهم‌ترین مزیت‌های بخش صنایع‌دستی این است كه هیچ هزینه‌ای برای دولت ندارد، یعنی وقتی گفته می‌شود برای ایجاد هر شغل باید در دولت صد میلیون هزینه شود، دربخش صنایع‌دستی دولت صد ریال هم هزینه و سرمایه‌گذاری نكرده و با این‌حال این‌همه اشتغال‌زایی و درآمدزایی و ارزآوری از این بخش داشته و عجیب است كه دولت می‌خواهد چنین بخشی را فلج كند.
سیف اللهی اما مانند دیگر فعالان حوزه صنایع‌دستی ناراحت است و عصبانی از این تصمیم دولت، آن‌قدر كه بگوید اگر این پیش‌نویس به تصویب برسد، ضرر اصلی را خود دولت و حكومت خواهد كرد، چراكه فعالان این حوزه مجبور به ترك كار خود می‌شوند و خیلی از بیكاران روی دست دولت و نظام برجای خواهد ماند.  وقتی او می‌گوید خیلی از بیكاران، منظورش دقیقا چند نفر است؟
همین حالا حدود 400 هزار نفر مجوز و پروانه تولید دارند و به طور رسمی در این حوزه فعالیت می‌كنند و حدود یك میلیون و 600 هزار نفر هم به طور غیررسمی در كارگاه‌ها و خانه‌های خود مشغول تولید هستند.
پس خیل بیكاران یعنی چیزی حدود دو میلیون نفری كه اگر نه همه آنها، اما بخش اعظم‌شان عطای كار خود را به لقایش خواهند بخشید.
پروانه فعالیتمان را تمدید نمی‌كنیم
دست كم می‌شود مطمئن بود تقریبا 400 هزار نفر فعال مجوز دار این حوزه به‌تدریج چراغ كارگاه‌های خود را خاموش كنند؛ اتقاقی كه سیف اللهی روی آن تاكید دارد و درباره اش به ما می‌گوید: ما زیر بار این مالیات نمی‌رویم و نهایتش این است كه پروانه تولید خود را تمدید نمی‌كنیم یا می‌رویم سراغ شغلی دیگر یا گوشه خانه مان بیكار می‌نشینیم كه ضررش كمتر از فعالیت در این حوزه است. هرچند همین حالا هم در شرایط بسیار سخت گرانی مواد اولیه و هزینه‌های سرسام آور تولید و نبود بازار فروش خود را سرپا نگه داشته ایم.
این هنرمند گلایه‌ای هم از سازمان میراث فرهنگی دارد كه درست و درمان پشتشان درنیامده و می‌گوید چطور وقتی پیش‌نویس لغو معافیت مالیاتی در بودجه 99 لحاظ می‌شود، وزیر و مسؤولان وزارت ارشاد جلوی آن می‌ایستند و از فعالان زیرمجموعه خود حمایت می‌كنند، اما چنین حمایتی را ما هنوز از مسؤولان وزارتخانه میراث فرهنگی ندیده ایم.


تشکیل زنجیره انسانی؟!
نیما ذاكری‌سعید، دبیر كمپین حمایت از صنایع‌دستی ایران است و به این نتیجه رسیده باید خودشان از حق و حقوقشان دفاع كنند. كاری كه او و دیگر دوستانش اما می‌توانند انجام دهند چیزی نیست جز نوشتن نامه و طومار و جمع‌آوری امضایی كه دولت را از تصمیمش برگرداند یا تشكیل زنجیره انسانی جلوی در وزارتخانه تازه تاسیس گردشگری و صنایع‌دستی كه ذاكری از همین حالا هشدارش را می‌دهد.  ذاكری‌سعید به ما می‌گوید به نظر می‌آید وزارتخانه میراث فرهنگی هیچ برنامه حمایتی دراین خصوص برای ما ندارد، كما این كه تا همین حالا هم حمایت خاصی از فعالان این حوزه نكرده و شاهد تعطیلی تدریجی كارگاه‌های صنایع‌دستی هستیم.