تحلیل فضای سیاسی - انتخاباتی کشور در گفتوگو با داریوش سجادی، تحلیلگر مسائل سیاسی
گفتمان «عدالت» پیروز میشود
داریوش سجادی، روزنامهنگار مقیم آمریكاست كه خود را یك عنصر چپ خط امامی معرفی میكند و میگوید در آمریكا روزنامهنگار مستقل و آزاد است. وی روزنامهنگاری را اولین بار سال 66 و در روزنامه ابرار تجربه كرده است، گرچه چند سال گذشته سجادی را بهعنوان مشاور كروبی معرفی كرده بودند، اما وی میگوید همانطور كه بارها گفتهام من را به غلط مشاور كروبی معرفی كردند. در خلال سفر چند هفتهای كه سجادی به ایران داشت در روزنامه میزبان وی شدیم و درباره موضوعات مختلفی از جمله چالشهای موجود در فضای سیاسی و اقتصادی كشور و در همین راستا نگاهی به ریشه اعتراضات آبان و عملكرد دولت داشتیم؛ همچنین از وی به دلیل اینكه سالها خارج از كشور اقامت دارد درباره وضعیت اپوزیسیون سوال كردیم.
آمریكا بعد از پیروزی انقلاب از طریق تحریمهای اقتصادی و امنیتی تلاش كرد از طریق نظامی كردن اقتصاد بودجه عمرانی نوعی بحران معیشتی را به ایران وارد كند، اما هدف تحریمها در دهه اخیر تغییر رژیم نبود، بلكه هدفشان برهم زدن توازن قوای سیاسی جمهوری اسلامی ایران به نفع عملگرایان و اعتدالیون بود. بر همین اساس در سال90 تحریمها علیه ایران به این نیت تصویب شد كه از طریق آن آنچنان بحران معیشت گسترده شود تا بستری برای ظهور یك منجی در ایران به نفع عملگرایان ایجاد شود كه در آن مقطع كسی جز آیتا... هاشمی نبود. وی نامزد انتخابات ریاستجمهوری هم شد كه البته با رد صلاحیت وی پازل اصلی تحریمكنندگان از بین رفت.
هر چند آیتا... هاشمی سلف آقای روحانی بود، اما ساختار سیاسی آمریكا به اندازه كافی با هرم قدرت سیاسی ایران آشنا بوده و هست كه بداند روحانی، وزن سیاسی هاشمی را نداشته كه بتوانند در برجام به روحانی امتیاز دهند تا وی از این امتیاز بهگونهای در داخل به نفع عملگرایان استفاده کند.
مشكلات ما زمانی بیشتر شد كه ترامپ به صورت غیرمترقبه وارد كاخ سفید شد. دغدغه وی بعد از خروج از برجام دامنزدن به بحران معیشت و اغتشاشات در ایران بود. درست است كه ایران از نظر قدرت نظامی، قدرت برتر در منطقه است و همه مؤلفههای اقتدار قدرت را در جهان داراست، اما در عین حال باید تاكید كنم كه پاشنه آشیل ما اقتصاد است.
مهمترین مؤلفههای قدرت نرم نظام در شرایط فعلی و همینطور عمدهترین چالش داخلی چیست؟
هر چند در حوزههای نظامی و استراتژیك دست برتر را داریم، اما به ثنویت قدرت در ایران بر میگردد، در حوزههایی كه نیروهای نظامی ابتكار عمل را در دست دارند مانند سپاه؛ مقتدرانه عمل كردهایم اما بیرون از این حوزهها در بخشهایی مانند اقتصاد كه دولت مسؤولیت را عهدهدار بوده موفق عمل نكرده است. علت این موضوع به خوشبینی فلسفی و ناموجهی كه دولت تدبیر به غرب داشته بر میگردد.
دولتمردان با همین خوشبینی تصور میكردند میتوانند با آمریكا موضوعات را حل كنند این در حالی است كه مشكل آمریكا با ایران حقوق بشر، هستهای و... نیست. ایران در سال 57 یكی از قویترین متحدان آمریكا یعنی رژیم پهلوی را به زیر كشید و با اشغال سفارت تمام اقتدار آمریكا را به چالش كشید، اما دولت تدبیر متوجه نیست این اتهام جمهوری اسلامی است و برای اینكه آمریكا دست از دشمنی علیه ایران بردارد باید ساختار كدخدامنشانه آمریكا را بپذیرد.
در بخشی از سخنان خود به چالشهای موجود دولت اشاره داشتید، این در حالی است كه رفتار دولت و دولتمردان نشان میدهد همچنان مصمم به ادامه همان روش و ایده خود هستند. تحلیل شما از این وضعیت چیست؟
یكی از اشتباهات دولت این بود كه تمام تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت و در پی شكست برجام دیگر حرفی برای گفتن ندارد، بنابراین پیشبینی من این است كه اگر دولت فعلی خیلی هنر داشته باشد میتواند همین وضعیت فعلی را تا آخر ادامه دهد.
البته در جناح مقابل نیز شاهد دامن زدن به این موضوع هستیم، اصولگرایان نیز دو مشكل اساسی دارند به این معنی كه باوجود داشتن یك بسته خوب اعتقادی اما در نهایت ادبیات متصلبی دارند كه چندان جذاب نیست و در نتیجه بسته خود را در قالب زیبا و جذاب برای مردم ارائه نمیدهند و همین ادبیات ناموزون باعث شد كه در اغتشاشات اخیر آبان نیز بخشی از ریزش نیروها مربوط به همین طیف باشد اما در مقابل، طرف بعدی اعتقادات خود را با ویترین رنگینتری ارائه میدهد.
حال كه به موضوع اعتراضات آبان ماه اشاره كردید، تحلیل شما از آن حوادث چیست؟ عدهای میگویند با توجه به برآوردهای امنیتی نباید دولت در این مقطع دست به چنین ریسك بزرگی میزد و آن را خطای راهبردی میدانند، عدهای این اتفاق را قریب به توطئه و خیانت تحلیل میكنند و بعضی دیگر شكل اجرا را ناقص و مشكلدار میدانند. شما چه نظری دارید؟
با اصل ماجرای قیمتگذاری جدید بنزین موافق هستم اما با شیوه اجرای آن مخالفم، چرا كه هیچ كجای دنیا دولتی ابتدا به ساكن و در عرض یك شب مردم را سورپرایز نمیكند بلكه قبل از اینگونه تصمیمات مردم را توجیه میكنند. اتخاذ تصمیمات یك شبه تبعاتی دارد، اگر نگاه خوشبینانهای به این موضوع بنزین داشته باشیم، میگوییم بی مبالاتی دولت و اگر نگاه بدبینانهای داشته باشیم، میگوییم دولت در این نحوه تصمیمگیری، تعمد داشته است.
برخی اعتراضات آبان را مشابه اعتراضات سالهای 96 و 78 میدانند، از نظر شما در این اعتراضات جنبه سیاسی پررنگتر است یا اقتصادی و اجتماعی؟
معتقدم كه ریشه این اعتراضات در مقاطعی كه ذكر كردید متفاوت است. در اعتراضات سال96 مطابق اظهارات مقامات امنیتی وزارت كشور بالای 75درصد دستگیرشدگان جوانهای زیر 20سال بودند كه دغدغه معیشت نداشتند بلكه دغدغه آنها ازدواج و اشتغال بود اما در ماجرای اخیر بدنه جامعه فقیر كه فشار معیشتی و بحران برجامی را حس میكند واقعا مستاصل هستند، اعتراض به وضعیت نامناسب اقتصادی حق مسلم بود اما این اعتراض بحق از طریق رسانههای خارجی در جهت مصادره اعتراضات به نفع خودشان به حاشیه رفت و اغتشاش جایگزین آن شد.
در آن روزها خبرنگار بیبیسی از من سوال كرد كه چرا جمهوری اسلامی معترضین را میكشد؟ همانجا گفتم كجای دنیا به برهم زننده آرامش و به آتشكشیدن بانك، معترض میگویند؟ در انگلیس وقتی طرفداران لیورپول شهر را تخریب میكردند پلیس برخورد خشنی با آنها داشت.
البته باز هم تاكید میكنم كه مردم در آبان برای حل مشكل خود معترض بودند و نه براندازی نظام.
در عین حال معتقدم كه آن اغتشاشات بركاتی هم دارد چرا كه این روزها با توجه به اینكه در آستانه انتخابات قرار داریم رسانههای ضد انقلاب تلاش بسیاری برای تحریم انتخابات دارند اما به واسطه تخریبهایی كه در آبان ماه از سوی اغتشاشگران صورت گرفت مردم متوجه شدند كه در نبود مشاركت شهروندی تخریب جایگزین آن میشود و بنابراین مشاركت بیشتر مردم میتواند موجب شكلگیری پارلمان قویتری شود.
عملكرد مجلس دهم و برآورده نشدن انتظارات مردم، چقدر میتواند در مشاركت در انتخابات آینده تاثیرگذار باشد؟
در انتخابات حرف آخر را روزهای آخر میزند، پیشبینی بنده این است كه مردم با دیدن آن تهدیدهای آبان ماه علیه امنیت كشور، امنیت را در اولویت خود قرار میدهند.
پس از ماجرای بنزین بحثها بر سر ادامه دولت یا پایان پیش از موعد دولت دوازدهم بر سر زبانها افتاد. شما كدام یك را به منطق و تدبیر نزدیكتر میدانید؟
شخصا معتقدم آقای روحانی باید مسؤولیت اقدامات خود و تبعات عملكرد كابینه را بهعهده بگیرد و در نتیجه سر موعد مقرر آن را تحویل دهد و نه زودتر. در صورت استعفای وی خلأ قدرتی به وجود میآید كه موجب ایجاد بحران میشود.
رهبر انقلاب نیز همواره و علیرغم انتقاداتشان، تمام اهتمام خود را برای حمایت از دولتها دارند.
در مجموع تصور نمیكنم كه جایگرینی دولت جدی باشد و از طرفی بستر سیاسی لازم نیز وجود ندارد.
همانطور كه شما نیز اشاره كردید مخالفان استعفای روحانی معتقدند كه دولت باید بماند و تبعات اقدامات خود را نیز قبول كند، پذیرفتن تبعات یعنی چه؟ چه كاری باید انجام دهد؟
لازم نیست كاری انجام دهد، این موضوع روندهای سیاسی خودش را دارد و مشابه آن را در مورد آقای هاشمی شاهد بودیم كه دو دوره رئیسجمهور بود و تبعات سیاستهای خود را پس داد و بدنهای از جامعه معترض سیاستهای وی شدند.
یعنی جبر تاریخ؟
بله جبریتی است، در سال 84 آقای
هاشمی به اعتبار پیشبینی خود، نمادی از تفرعن نظام شد، حمایت بسیار از احمدینژاد محصول سیاستهای وی بود. این تبعات برای روحانی نیز خواهد بود.
اگر روحانی استعفا دهد به نوعی تبرئه شده و شاید فضای مظلومنمایی ایجاد شود. بنابراین اگر میوهای برسد و بیفتد بهتر از این است كه كال چیده شود.
اتفاقات شكل گرفته از جمله مصوبه اخیر بنزین نشان داده كه دولت خود را ملزم به قانع كردن مردم در ماجراهای مختلف نمیداند؟
بعد از ریاست جمهوری آیتا... خامنهای؛ چهار رئیسجمهور با ویژگیهای خاصی داشتیم. آقای هاشمی شطرنجباز زبده سیاسی بود كه به موقع كیش و مات میكرد و البته برخی مواقع نیز كیش و مات میشد، احمدینژاد بازیکن زبدهای بود كه به موقع بلوف میزد یا از پشت میز بلند میشد، خاتمی اسلام سانتیمانتال را نمایندگی میكرد، اما روحانی بالماسكرین حرفهای است كه با ماسك میآید و در مقابل هر مخاطبی ماسك مخصوص را میزند، در برابر مخاطبان ماسك فرهیختگی و... را میزند اما كارایی ندارد. روحانی به دلیل همین ویژگیهایی كه گفتم نمیتواند گفتمانسازی كند و بر همین اساس نیز پایگاه خود را میان طبقات متوسط از دست داده است و شخصیتی نیست كه بتواند موجسازی كند.
اما روسای جمهور قبلی هر چه بودند خودشان بودند.
با توجه به اینكه انتخابات مجلس در پیش است، عملكرد مجلس دهم را چگونه ارزیابی میكنید؟
خاطرهای از فردای فوت آقای هاشمی دارم. یك شبكه داخلی از طریق اسكایپ مصاحبهای با من انجام داد، در آن مقطع كرباسچی به نمایندگی از كارگزاران با بیبیسی مصاحبه كرده و معترض شده بود كه چرا در انتقال خبر فوت هاشمی با یكسری ادبیات نامتعارف به شخصیت وی توهین كرد.
در مصاحبه از من نظرخواستند و گفتم این مقداری اصول فروشی است؛ چرا كه وقتی بیبیسی به كرباسچی و یا به مقتدای آنها بیادبی میكند، اعتراض میكنند اما وقتی همین بیبیسی در انتخابات مجلس مبلغ لیست امید شد، اعتراض نكردند. این اصول فروشی است آنجا كه به نفعشان باشد روی امواج رسانههای خارجی سوار میشوند و برعكس هر جا كه به نفعشان نباشد پرخاشگری میكنند. در نتیجه چنین رویكردی، پارلمانی بیرون آمد که در ناصیهاش نور امید نمیبینم.
در ضمن اگر شورای نگهبان مقداری وسعت نظر داشت و اجازه میداد ژنرالهایی از هر دو جناح وارد مجلس شوند امروز بعضیها با كمترین بضاعت سیاسی ژنرالهای مجلس تلقی نمیشدند. مجلس اول جزو غولترین مجالس بود كه همه ژنرالها در آن حضور داشتند.
البته صرفنظر از همه مسائل هنوز گفتمان عدالت طلبی در ایران شاداب است، بنابراین چه در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هر جناحی كه دربستر عدالتخواهی مانور دهد پیروز خواهد شد.
بهرغم تمام مشكلاتی كه در زمینههای مختلف عنوان كردید اما همیشه در بیان و رفتار رهبر انقلاب موضوع امید به آینده كشور موج میزند، منشاء این امید كجاست؟
ناشی از مخاطب شناسی رهبری است، جمهوری اسلامی پایگاه مردمی دارد كه تعریف شده است این انقلاب به دلیل مسائل اقتصادی ایجاد نشد بلكه ریشههای فرهنگی و هویتی دارد، برای انقلاب كمالات ارزشمند است، همین كه انقلاب توانسته امثال شهید حججی را داشته باشد نشانههای امید است و قطعا تحلیلهای رهبری مبنی بر امید نیز براساس همین گونه رشادت هاست.
جمهوری اسلامی اپوزیسیون قوی ندارد
شما بهعنوان فردی كه سالها در خارج از كشور اقامت داشتید وضعیت جریان معارض انقلاب اسلامی(اپوزیسیون) را چگونه ارزیابی میكنید؟ چرا اپوزیسیون جمهوری اسلامی تا این حد از واقعیتهای جامعه ایران به دور است؟
رژیم پهلوی از اپوزیسیون قدرتمندی در خارج از كشور برخوردار بود از جمله امام خمینی، اما جمهوری اسلامی اپوزیسیون قوی ندارد، دغدغه اقشاری كه به خارج از كشور رفتند ایران نبود بلكه آنها با خودشان درگیر بودند و دچار بحران هویت هستند. بعد از پیروزی انقلاب این اقشار در مواجهه با جمهوری اسلامی دچار بحران هویت شدند، آنها بهجای حل مشكل هویتی خود از دیوار سیاست بالا رفته و ادای اپوزیسیون را در آوردند، این در حالی است كه هیچ كدام از آنها قدرت گفتمانسازی و لیدری را ندارد.
در همین راستا در برخی موارد به نظر میرسد اصلاح طلبان با اپوزیسیون همراهی میكنند مانند نامه 77 نفره اصلاح طلبان؟
خواهی نخواهی بدنهای از اصلاح طلبان با آنها همدلی دارند و این عجیب نیست، البته این همراهی سازمانی نیست، بلكه دیدگاههای مشترك دارند، متاسفانه اكثر روزنامه نگارانی كه منسوب به جنبش اصلاح طلبی بودند در رسانههای اجنبی مشغول كار هستند، در مصاحبهای نیز كه از من انتقاد شد چرا در تحلیل هایم نقدهای تندی نسبت به آنها دارم گفتم كه وقتی روزنامه نگاران به دولت اجنبی پیوستند دیگر همكار نیستیم. مسعود رجوی تفنگ دارد و آنها قلم؛ در ضمن حتی یك نفر از این روزنامهنگاران بهجز امثال كریستین امانپور نتوانستند در رسانههای معتبر جذب شوند و اگر انگلیس و آمریكا از طریق بودجه دولتی از آنها حمایتی نداشتند نمیتوانستند كاری انجام دهند.
برخی از شما به عنوان یك اصلاحطلب پشیمان یاد میكنند. نظر شما در این خصوص چیست آیا خود را همچنان اصلاحطلب میدانید یا خیر؟
من از منتهی الیه جریان چپ خط امامی به این جریان پیوسته ام. پس برای ما اصلاحات جور دیگری تعریف شده بود. این چیزی كه سال ۷۶ بالا آمد و قدرت را در دست گرفت، مطلوب ما نبود. اصلاحطلبان در تله دموكراسی افتادهاند. وقتی شما روی مواضع كشدار نشستهای كه بتوانی رای جمع كنی؛ به مشكل میخوری! اما اصلاح طلبی كه من برای خودم تعریف كردم هنوز سر جای خودش مانده است. بنده نگفتم اصلاح طلبی بد است؛ خودم را اصلاح طلب میدانم و طرفدار اصلاحات با آن فرمتی كه خودم تعریف كردهام، هستم.