چرا نباید زندگی را در كار خلاصه كرد؟
این كه كارمند باید تمام و كمال سر كار حاضر شود و «خودش» باشد، ایده نسبتا جدیدی است و ریشههای آن را میتوان حدود 30 سال قبل در آثار ویلیام كان دید. به گزارش دیجیاتو و به نقل از Fast Company،او معتقد بود كارمندان از نظر میزان همسانی با شخصیت كاری با یكدیگر تفاوت دارند. بعضی، كار را صرفا به عنوان یك شغل میبینند كه طی ساعات مشخصی انجام میشود. این افراد «خود واقعی» را سر كار نمیآورند. كار فقط بخشی از هویت آنها را تشكیل میدهد و تصور آنها از خود، روی عناوین اجتماعی دیگر مثل مادر، همسر، ایرانی، مسلمان، كاپیتان تیم فوتبال و ...
بنا شده است.
آیا همه باید در كار خود غرق شوند؟ آیا همه باید خود واقعیشان را سر كار بیاورند و تمام هویت و شخصیت خود را به همكاران و رئیس نشان دهند؟ پاسخ، قطعا منفی است.
به عقیده دكتر توماس كامورو پرموزیك، استاد كالج لندن و دانشگاه كلمبیا، بهتر است زندگی خود را در كار خلاصه نكنید. با این كار، میتوانید شرایط منفی كار را بهتر مدیریت كنید.
اگر شغل شما ابعاد واقعی و اصلی شخصیت تان را در بر میگیرد، شاید بهتر باشد در این زمینه تجدید نظر كنید. در این حالت اگر ارتقای شغلی شامل حال شما نشود، پاداش نگیرید یا بازخورد مثبتی از همكاران دریافت نكنید، احساس بسیار بدتری خواهید داشت. شاید اگر كار شما تمام زندگیتان را در بر نگیرد، انگیزه كمتری هم برای موفقیت داشته باشید ولی زندگی فقط كار نیست، پس چه اهمیتی دارد؟
واضح است كه تمام افراد به كارهای هدفمند و معنادار مشغول نیستند. اگر افراد انتظارات كمتری در این زمینه داشته باشند، رضایت آنها بالاتر میرود، كمتر شكایت میكنند و كمتر دنبال تغییر شغل میگردند.
از آنجا كه مدیران نقش محوری در افزایش مشاركت كاركنان ایفا میكنند و میخواهند محیط كار را به فضایی معنادار و هدفمند تبدیل كنند، باید این موضوع را در نظر بگیرند كه شاید تمام كارمندان چنین احساسی نسبت به كار خود نداشته باشند. حتی اگر فرهنگ سازمانی كامل و درگیركنندهای در شركت ایجاد شود، باز هم برای بعضیها، شغل فقط شغل است. این دسته از كاركنان، كار را به عنوان بخش محوری زندگی خود نمیدانند ولی با این حال، از هیچ تلاشی برای انجام وظایف خود دریغ نمیكنند.
بنا شده است.
آیا همه باید در كار خود غرق شوند؟ آیا همه باید خود واقعیشان را سر كار بیاورند و تمام هویت و شخصیت خود را به همكاران و رئیس نشان دهند؟ پاسخ، قطعا منفی است.
به عقیده دكتر توماس كامورو پرموزیك، استاد كالج لندن و دانشگاه كلمبیا، بهتر است زندگی خود را در كار خلاصه نكنید. با این كار، میتوانید شرایط منفی كار را بهتر مدیریت كنید.
اگر شغل شما ابعاد واقعی و اصلی شخصیت تان را در بر میگیرد، شاید بهتر باشد در این زمینه تجدید نظر كنید. در این حالت اگر ارتقای شغلی شامل حال شما نشود، پاداش نگیرید یا بازخورد مثبتی از همكاران دریافت نكنید، احساس بسیار بدتری خواهید داشت. شاید اگر كار شما تمام زندگیتان را در بر نگیرد، انگیزه كمتری هم برای موفقیت داشته باشید ولی زندگی فقط كار نیست، پس چه اهمیتی دارد؟
واضح است كه تمام افراد به كارهای هدفمند و معنادار مشغول نیستند. اگر افراد انتظارات كمتری در این زمینه داشته باشند، رضایت آنها بالاتر میرود، كمتر شكایت میكنند و كمتر دنبال تغییر شغل میگردند.
از آنجا كه مدیران نقش محوری در افزایش مشاركت كاركنان ایفا میكنند و میخواهند محیط كار را به فضایی معنادار و هدفمند تبدیل كنند، باید این موضوع را در نظر بگیرند كه شاید تمام كارمندان چنین احساسی نسبت به كار خود نداشته باشند. حتی اگر فرهنگ سازمانی كامل و درگیركنندهای در شركت ایجاد شود، باز هم برای بعضیها، شغل فقط شغل است. این دسته از كاركنان، كار را به عنوان بخش محوری زندگی خود نمیدانند ولی با این حال، از هیچ تلاشی برای انجام وظایف خود دریغ نمیكنند.