مانكن لعاب‌دار

مانكن لعاب‌دار


همین اول بگویم، مگر می‌شود یك سریال این‌قدر بد باشد! مانكن را می‌گویم. سریالی كه برای پخش از شبكه نمایش خانگی ساخته شده و تاكنون 20 قسمت از آن به مخاطبان عرضه شده و این را هم بگویم كه این سریال خیلی بد یكی از پربیننده‌ترین سریال‌های شبكه نمایش خانگی است. البته چند سالی است كه سینما و سریال‌های شبكه نمایش خانگی (به‌جز شهرزاد) نشان داده‌اند كه فروش بالا و بیننده و مخاطب زیاد نشان‌دهنده كیفیت بالای سریال نیست.
وقتی سریال مانكن را تماشا می‌كنم آن هم با دور تند، به خودم می‌گویم الان سیم‌كشی مغزم چطوری است كه دارم سطحی‌ترین و كم‌ارزش‌ترین اثر تاریخ عمرم را تماشا می‌كنم، آن هم با دور تند كه فقط ببینم چی به چی می‌شود! راستش را بخواهید یكی از دوستان نزدیك از من خواسته سریال را ببینم و نظرم را به او بگویم‌! در رودربایستی سختی قرار گرفتم، پنج قسمت اول سریال را دیدم، با دور معمولی و با دقت. به نظرم فیلمنامه‌‌اش گره‌های خوبی داشت كه می‌توانست قصه را سرپا نگه‌دارد.از همان قسمت‌های اول و دوم بود كه كلا از كارگردانی ناامید شدم.حسین سهیلی‌زاده سال‌های زیادی وقت داشته با ساخت سریال‌های تلویزیونی سیاه‌مشق‌هایش را تمام كند و حالا دیگر باید برای خودش كارگردان صاحب سبكی باشد، همان طور كه سیروس مقدم شد و الان امضایش پای كارهایش هست.اما گویا استعداد را نمی‌توان نادیده گرفت.سهیلی‌زاده استعداد كارگردانی ندارد.اصلا سیم‌كشی‌ مغزش به گونه‌ای نیست كه بتواند در زمان دكوپاژ و نمابندی و ارائه میزانسن كمكش كند.دوربین را می‌گذارد و به فیلمبردار می‌گوید شروع كند در حالت خنثی‌ترین نوع دكوپاژ، تخت و بی‌روح.
او حتی نمی‌تواند از بازیگرانش بازی درست و درمانی بگیرد.می‌گوید: صدا، دوربین، اكشن... بازیگر هم بدون هیچ تحلیلی از نقش و داستان به اصطلاح مثل ماست وا رفته می‌آید مقابل دوربین و رد می‌شود و می‌رود و بزرگ‌ترین كاری كه می‌كند مثلا با چشم و ابرویش بازی می‌كند( به بازی نازنین بیاتی و لیندا كیانی دقت كنید). محمدرضا فروتن كه روزی روزگاری مثلا سوپراستار بود هم چون می‌خواهد بعد از سال‌ها كه توانسته نقش اول یك سریال را بگیرد و هیجان‌زده شده كه خودی نشان دهد چون كارگردان از فنون بازیگری چیزی بلد نیست، بازی غلو‌شده‌ای ارائه می‌كند كه فقط باید چشمانت را ببندی تا مثلا وقتی او چشمانش را می‌درد و نگاه می‌كند را نبینی...
من بنا به رودربایستی با یك دوست مانكن را تماشا می‌كنم، بیشترش را با دور تند چون نه دیالوگی دارد كه از دستش بدهم نه دیگر قصه پیچیدگی دارد كه از دستش بدهم.بازیگران خانم با آرایش‌های تند و غلیظ ( نه گریم) مقابل دوربین لب و چشم كج می‌كنند و مثلا بازی می‌كنند و بازیگران مرد هم كه به هرحال دستمزدهای خوبی گرفته‌اند و سریال هم كه دارد خوب می‌فروشد و ایرج محمدی پول خوبی به جیب زده و حسین سهیلی‌زاده هم كه دارد اولین فیلم سینمایی‌اش را كارگردانی می‌كند.یك فرمول است كه چند سالی است مردم به یكدیگر یادآوری می‌كنند؛ همه چیزمان به هم می‌آید.وقتی مردم دارند سریال مانكن را تماشا می‌كنند و شبكه نمایش خانگی، توزیع‌كننده‌ سریال ( دی وی دی و اینترنتی) از فروش آن راضی‌اند و می‌گویند بیشتر از تصورمان سود كرده‌ایم، حالا من بیایم اینجا بنویسم سیم‌كشی مغزمان چطوری شده كه مانكن می‌بینیم؟! البته در این میان فقط باید به مریلا زارعی دست‌مریزاد گفت كه با همه كم‌و كاستی‌های سریال بازی قابل قبولی ارائه كرده گویا تنها كسی در این سریال است كه سابقه بازیگری‌‌اش برایش مهم است، او در یك مجموعه بد تا جایی كه توانسته خوب ظاهر شده.