دلجویی از بكت، حذف جمالزاده

اسناد محرمانه نوبل ادبیات سال 1969 پس از 50 سال آزاد شد؛ سالی كه سوئدی‌ها دل ساموئل بکت را به دست آوردند اما دل محمدعلی جمالزاده را شكستند تا این نویسنده ایرانی همه چیز را از چشم لابی‌های سیاسی پهلوی ببیند!

دلجویی از بكت، حذف جمالزاده

سال گذشته در چنین روزهایی، اگر دقیق‌ترش را بخواهیم بگوییم 23 دی در صفحه 12 جام‌جم، خشم‌مان را بر سر آقای‌آندرس اوسترلینگ، رئیس سابق آكادمی سوئد خالی كردیم. ماجرا از این قرار بود كه این آكادمی به رسم هر ساله خود، اسناد مرتبط با نیم‌قرن پیش خود را از پستوهای رمزآلود خود درآورد و گفت سال 1968 چگونه نوبل ادبیات از چنگ ساموئل بكت درآمده است. در آن گزارش، بر اساس اسنادی كه پس از 50 سال آزاد شده بود نوشتیم كه آندرس اوسترلینگ، رئیس وقت آكادمی سوئد با اعطای جایزه نوبل به ساموئل بكت مخالف بوده و درباره همسو بودن آثار بكت با روح جایزه نوبل تردید فراوانی داشته است. آن اسناد لو داد كه او نوشته: «البته در تاثیر هنری نمایشنامه‌های بكت تردیدی نیست اما طنز انسان‌گریزانه و بدبینی مفرط در آثار او چشمگیر است». می‌بینید چه بدسلیقه‌ و دچار كلیشه بوده است این آقای رئیس! تازه این را هم بدانید كه او چهار سال پیش از این مخالفت هم، یعنی در سال ۱۹۶۴ با اعطای جایزه نوبل ادبیات به بكت مخالف كرده و و این كار را پوچ و بیهوده توصیف كرده بوده است. این مخالفت‌های رئیس در حالی بوده كه بكت در میان دیگر اعضای كمیته اسكار سال ۱۹۶۸ چهره‌ای محبوب بود و آنها شفقت انسانی الهام‌گرفته در آثار او را می‌ستودند. در آن سال آندره مالرو رمان‌نویس فرانسوی، ویستن هیو آودن شاعر انگلیسی یاسوناری كاواباتا دیگر شانس‌های اصلی دریافت نوبل ادبیات بودند. ازرا پاوند منتقد و شاعر آمریكایی و ای.‌ام فارستر داستان‌نویس انگلیسی نیز به سبب سن بالای‌شان از گردونه رقابت نوبل ادبیات ۱۹۶۸ حذف شدند و ولادیمیر نوباكف باز هم به سبب غیراخلاقی‌خوانده‌شدن رمان «لولیتا» از سوی داوران كنار گذاشته شد. همچنین اوژن یونسكو برای ایجاد بدعت و خلاقیتی جدید در نمایشنامه‌نویسی مورد تمجید قرار گرفت اما به سبب محتوای بحث‌برانگیز آثارش از گزینه‌های اصلی دریافت نوبل ادبیات ۱۹۶۸ حذف شد. در آن سال آندرس اوسترلینگ در تلاش برای انتخاب آندره مالرو بوده است، گرچه این نویسنده در آن زمان وزیر فرهنگ دولت شارل دوگل بود. اوسترلینگ اعطای جایزه به كاواباتا و ویستن هیو آودن را نیز توجیه‌پذیر می‌دانسته و در نهایت نیز جایزه به یاسوناری كاواباتای ژاپنی رسید و هیات داوران او را به سبب روایت استادانه ستود. گرچه دست «بكت» آن سال از جایزه نوبل ادبیات كوتاه ماند اما او سال بعد (۱۹۶۹) توانست این جایزه را كسب كند. حالا جالب است كه یك‌سال بعد از آزادشدن اسناد محرمانه نوبل ادبیات در سال 1968، اسناد مرتبط با نوبل ادبیات سال 1969 آزاد شده است و این بار می‌بینیم كه اعضای آكادمی، چطور سعی كرده‌اند یك‌سال پس از نشان‌دادن خبث طینت رئیس‌شان نسبت به بكت، آن روی سكه را نمایش دهند و با اعطای جایزه به این نمایشنامه‌نویس ایرلندی از در دلجویی درآیند. به‌خصوص وقتی بر اساس اسناد آزادشده جدید می‌بینیم كه او برای كسب مهم‌ترین جایزه ادبی جهان چه رقبای گردن‌كلفتی را در سال 1969 توانسته پشت سر بگذارد، بیشتر پی می‌بریم كه اعضای آكادمی فهمیده‌اند سال گذشته‌اش چه بلایی سر استاد آورده‌اند و حالا با وجود این رقبا بی‌بروبرگرد جایزه را تقدیم كرده‌اند به او. اما آزادشدن این اسناد برای ما ایرانی‌ها هم یك شگفتی به همراه دارد و آن هم این‌كه در فهرست 103نفره نامزدهای دریافت نوبل ادبی 1969، نام یك ایرانی هم دیده می‌شود. در این گزارش، بالا و پایین این فهرست و نیز دیگر مواردی را كه با انتشار اسناد تازه لو رفته‌اند بررسی كرده‌ایم. اسناد را احسان رضایی، كارشناس كتاب ترجمه كرده و در كانال شخصی‌اش منتشر كرده است.

محمدعلی جمالزاده
و 3 بار نامزدی دریافت نوبل ادبیات
پیش از این‌كه در صفحه 10 برویم سراغ ماجراهایی كه حالا با آزادشدن اسناد مرتبط با جایزه نوبل ادبیات سال 1969 لو رفته‌اند، بپردازیم به این‌كه محمدعلی جمالزاده كه او را به عنوان پدر داستان‌نویسی ایران می‌شناسیم، چطور سر از فهرست نامزدها درآورده است.
آن‌طور كه این اسناد لو داده، نام محمدعلی جمالزاده در فهرست 103نفره نامزدهای نوبل ۱۹۶۹ دیده می‌شود.
 چه كسی جمالزاده را پیشنهاد داد؟
نامزدی جمالزاده به پیشنهاد ایرانشناس دانماركی، یس پیتر آسموسن بوده است. از پروفسور آسموسن كتاب‌های «ایرانشناسی در دانمارك»، «دیانت زرتشتی» و تصحیح مثنوی «جمشید و خورشید» سلمان ساوجی را می‌شناسیم.
 دیگر نامزدی‌های جمالزاده در نوبل
اما سال 1969 تنها باری نیست كه جمالزاده به فهرست نامزدهای دریافت جایزه نوبل ادبیات راه یافته است.
آن‌طور كه احسان رضایی نوشته، جمالزاده دو نوبت دیگر هم نامزد نوبل ادبیات بوده است؛ بار اول در ۱۹۶۵ ریچارد نلسون فرای، ایرانشناس معروف، همان كه نوروز 1393 درگذشت و آرزوی دفنش در كنار زاینده‌رود با حاشیه‌هایی رو‌به‌رو بود از هاروارد، اسم جمالزاده را به عنوان نامزد نوبل ادبیات ۱۹۶۵ پیشنهاد داد. آن سال میخاییل شولوخف برنده نوبل شد.
دو سال بعد، احسان یارشاطر از دانشگاه تهران، جمالزاده را برای نوبل ادبیات ۱۹۶۷ نامزد كرد كه میگل آنخل آستوریاس برنده شد.
 لابی پهلوی در آكادمی سوئدی؟
آن‌طور كه رضایی به جلد ۴ صفحات ۴۲۵ تا ۴۲۸ كتاب «اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران» ارجاع داده، ظاهرا خود جمالزاده مدعی شده كه شانس بسیاری برای دریافت جایزه نوبل داشته اما دربار پهلوی مانع برنده‌ شدن او شده است. جمالزاده نوشته دربار از چهر‌ه‌ای دیگر حمایت كرد (منظورش بسیج خلخالی است كه شعر معروف «نامه‌رسان نامه من دیر شد» از اوست). البته كه وجود اسامی بزرگی در نامزدهای آن سال ادعای جمالزاده را زیر سوال می‌برد.


برای باب‌دیلن
تا 2066 منتظر باشید
لابد می‌دانید عده‌ای هستند كه جایزه نوبل ادبیات را جدی نمی‌گیرند و اهمیتش را زیر سوال می‌برند. فكر نكنید این باور از دو سه سال پیش، یعنی از وقتی شكل گرفت كه این جایزه به باب دیلن خواننده و ترانه‌سرا اعطا شد. آنهایی كه جایزه نوبل ادبیات را جدی نمی‌گیرند از بسیار پیش از دیلن مثال می‌آورند و می‌گویند وقتی این جایزه در سالی كه باید به ساموئل بكت نرسیده، علنا از درجه اعتبار ساقط است. حالا اگر می‌خواهید بدانید چطور باب دیلن نوبل ادبیات سال 2016 را برد، باید بر اساس مخفی نگه داشتن اسرار چگونگی انتخاب برندگان نوبل تا 50 سال، تا سال ۲۰۶۶ منتظر بمانید تا متوجه‌ شوید آكادمی سوئد چگونه و طی چه سازوكاری در نهایت نوبل ادبیات ۲۰۱۷ را به این ترانه‌سرا و خواننده آمریكایی داد.


مراسم دلجویی چطور انجام شد؟
حالا اسناد سال 1969 نشان می‌دهد دوستان در آكادمی نوبل همان بلایی را می‌خواستند سر ساموئل بكت درآورند كه سال 1968 درآورده بودند. سال 1968 اوسترلینگ كه رئیس وقت آكادمی بود مانع نوبل گرفتن بكت شده و سعی كرده بود جایزه را به آندره مالرو بدهد كه آن بار هم بقیه با او مخالفت كرده بودند و برای همین از باب نسوختنِ سیخ و كباب، جایزه نوبل را به یاسوناری كاواباتای ژاپنی دادند. اسنادی كه سال پیش منتشر شد البته نشان داد اول می‌خواستند نوبل را به یوكیو میشیما بدهند، اما چون دیدند او باز هم شانس برنده شدن دارد (میشیما آن زمان ۴۱سال داشت) گفتند كاواباتای (آن موقع) ۶۹ساله اولویت دارد. دست بر قضا، میشیما دو سال زودتر از كاواباتا مرد و در ۱۹۷۰ به سبك سامورایی‌ها هاراگیری كرد. كاواباتا هم سال ۱۹۷۲ با گذاشتن شیلنگ گاز شهری در دهان خودكشی كرد تا معلوم شود نوبل چقدر «آمد» دارد!
برگردیم سراغ ماجرای نوبل ادبیات ۱۹۶۹ و انتخاب نهایی آن. طبق گزارش گاردین آن سال باز هم اعضای آكادمی بین انتخاب ساموئل بكت و آندره مالرو اختلاف داشتند. چهار عضو آكادمی موافق بكت بودند و دو عضو دیگر مالرو را حمایت می‌كردند. ظاهرا سیمون دوبووار، بورخس، پابلو نرودا و گراهام گرین هم هر كدام طرفداری داشتند، اما بحث اصلی در مورد بكت بود. از لحاظ سطح بحث داشته باشید كه آندره اوسترلینگ، رئیس فرهنگستان سوئد همچنان جدی‌ترین مخالف بكت بود. او می‌گفت شك دارد «نوشته‌های منفی یا ماهیت نیهیلستی» آثار بكت با روح وصیت‌نامۀ آلفرد نوبل همخوانی داشته باشد. طبق وصیت آلفرد نوبل، نوبل ادبیات باید به «برجسته‌ترین اثری كه در یك سال گذشته با رویكرد آرمانگرایانه نوشته شده» اهدا شود. اوسترلینگ می‌گفت ممكن است پشت «موتیف‌های یأس‌آور» بكت نوعی دفاع از انسانیت هم باشد؛ اما اغلب خوانندگانش «اثری هول‌آور را می‌خوانند كه با ظرافت آدمی را تحقیر می‌كند». در مقابل مهم‌ترین حامی بكت، كارل راگنار گیرو بود كه خودش هم كارگردان تئاتر بود و می‌گفت «دیدگاه سیاه» بكت بیانگر اندیشه منفی و نیهیلیسم نیست. بلكه «بكت انسانیت را همان‌طور كه همه ما دیده‌ایم، در زمانه‌ای كه تا ته پیمان‌شكنی‌ها رسیده، تصویر می‌كند» و به اعماق تباهی‌ها سرك می‌كشد چون حتی آنجا هم «امكان بازسازی» وجود دارد.
در زمان اهدای جایزه نوبل ادبیات ۱۹۶۹ رئیس فرهنگستان سوئد یعنی آندره اوسترلینگ سخنرانی نكرد و به جایش، گیرو سخنران مراسم بود. ساموئل بكت هم متقابلا برای دریافت جایزه به استكهلم نرفت تا مثل بقیه برگزیدگان سخنرانی كند. اما خوبی‌اش این بود كه ماجرای اختلاف میان هیأت داوران نیم قرن مثل یك راز مسكوت ماند؛ خلاف امسال كه اختلاف‌ نظر در مورد تصمیم نوبل پیتر هاندكه باعث دو استعفا از طرف اعضای فرهنگستان شد.