راه نرفته در مسیر اقتصاد

راه نرفته در مسیر اقتصاد

بستر صدور بیانیه گام دوم، 40 سالگی انقلاب و در شرایطی بود كه دشمن، سرمایه‌گذاری ویژه‌ای برای ادراك‌سازی حول مفهوم «فروپاشی» با القای ناكارآمدی دین در اداره جامعه آغاز كرده بود. رهبر انقلاب اسلامی در این بیانیه هم مبنائا و براساس نظریه «نظام انقلابی» و هم براساس شواهد و تجربیات 40 ساله، نادرستی این گزاره القایی دشمن را نشان دادند. در واقع بیانیه، یك توصیف عقلانی و تجربی منصفانه از فراز و نشیب‌های راه 40 ساله انقلاب به سمت قله‌ها و آرمان‌های آن بود. اما بیانیه در مقام توصیف، متوقف نبود و در مقام تجویز نیز رهبری، توصیه‌های هفت‌گانه مهمی را برای ادامه حركت بیان كردند. در سراسر بیانیه به‌ویژه بخش تجویزی آن، مخاطب اصلی، جوان ایرانی است. در بیانیه 40 بار از جوان و جوانان یاد یا به آنان خطاب شده است. این یعنی در مقابل نقشه دشمن كه برای آنچه پروژه «تغییر از درون» نامگذاری كرده است، به تغییر نسلی و تغییر ذهنی و عملی نسل جدید امیدوار است. انقلاب اسلامی نیز برای ایران مستقل و پیشرفته تكیه بر جوانان مؤمن، انقلابی، مستقل، آزاد، دانش‌پژوه، ضداستكبار، عدالتخواه و مبارز با فساد خود دارد.
ارزیابی یك ساله پس از صدور بیانیه گام دوم نشان از آن دارد كه در برخی بخش‌ها مانند عدالت و مبارزه با فساد، تحول تا حدودی برای مردم محسوس بوده است. نتایج تحقیقات افكارسنجی نیز این برآورد را تأیید می‌كند. تغییرات صورت گرفته در دستگاه قضایی و تأكید بر مبارزه بدون ملاحظه با فساد، مردم را امیدوار و در طرف مقابل، حربه تبلیغاتی جریان معارض را نیز كند كرده است. در بخش عزت ملی و مرزبندی با دشمن كه جزو دیگری از الزامات هفتگانه بخش تجویزی بیانیه است، جنایت آمریكایی‌ها در ترور سردار سلیمانی، منجر به ایجاد موج بی‌سابقه‌ای از تنفر از رژیم تروریست آمریكا در ایران و منطقه شده است و هرگونه القای سازش و جهت دادن به مسیر مذاكره را بیش از پیش دشوار کرده  كه این ارتقای مهم در بصیرت ملی نیز از بركات خون مطهر شهید سلیمانی است. با این حال در بخش اقتصاد، با وجود تأكیدات مكرر بر قوی شدن با فعال كردن ظرفیت‌های ناشناخته و برطرف كردن عیوب ساختاری و ضعف‌های مدیریتی، هنوز راه نرفته زیادی وجود دارد. اصلاح ساختاری بودجه كه از سال قبل، رهبر انقلاب اسلامی دستور آن را داده‌اند، یك حلقه مهم از اصلاحات است كه تاكنون به نتیجه قاطع نرسیده است. از طرف دیگر تغییر دستگاه فكری مدیران كشور برای مدل اداره كشور یك ضرورت است. در شرایط عادی، تغییر مبنایی در این دستگاه فكری به سادگی ممكن نیست اما تحریم با همه آسیب‌هایش اگر بتواند این دستگاه ذهنی وابسته‌گرا را تغییر دهد، فایده‌هایش بسیار بیش از آسیب‌ها و هزینه‌هایش خواهد بود. اغلب تولیدكنندگانی كه در دیدار سه ماه قبل با رهبر انقلاب اسلامی سخنانی بیان كردند، تأكید داشتند  تحریم برای كشور یك فرصت است، چرا كه مدیران را مجبور می‌كند ناگزیر از كلیشه‌های فكری «ما نمی‌توانیم» فاصله و سراغی از داشته‌های داخلی بگیرند.