فرصت برابر در جامعه

فرصت برابر در جامعه


 درست است كه در روزهای سخت، در شرایطی كه همه سختی‎های زندگی یكباره بر سر رحمان آوار شده بود، همسرش از او جدا شد، توان راه رفتن را از دست داده بود اما حالا با همه مشكلات و محدودیت‎هایش، امید تازه‎ای در قلب او طلوع كرده است.
دو سال پیش در 37 سالگی، رحمان دوباره ازدواج كرد. همسرش هم مانند او دچار معلولیت جسمی و حركتی است.‌ شاید در نگاه اول، زندگی دو فرد دچار معلولیت جسمی و حركتی با هم خیلی سخت باشد و این شبهه به وجود بیاید كه یك نفر باید دست به سینه آنها باشد و كارهایشان را انجام دهد. اما هر كدام از آنها كار خودشان را  انجام می‎دهند. آنها هم مانند بسیاری از شهروندان زندگی خود را دارند. هرچند لازم است، مكان زندگی‎شان مناسب‌سازی شود؛ مثلا این كه سطح خانه یك فرد دچار معلولیت حركتی نباید پستی‎ و بلندی داشته باشد. درواقع باید سرویس‎های بهداشتی مناسب سازی شده و روشویی نیز به شكلی نصب شود كه شخص به راحتی بتواند از آن استفاده كند‌.اگر هنگام ساخت شهر و خانه به نیاز افراد توان یاب توجه شود، آنها هم مانند دیگران زندگی می‎كنند‌ و زندگی برای ما هم در جریان است.
  گلایه‌های بیشتر‌ توان‌یابان مشترك است؛ این كه كسی آنها را باور ندارد، این كه به آنها شغلی نمی‎دهند و این كه توانایی شان ‌دیده نمی‌شود. همه این‌ موارد باعث شده در بسیاری از مواقع از حضور در جامعه‌ محروم ‌شوند. درست است جامعه نیاز توان‌یابان را نمی‌بیند، اما این دلیل نمی‏شود همه چیز برای آنها‌ تمام شود. اگر توان‎یاب‎ها می‎خواهند ‌شرایط تغییر كند، باید خودشان هم كاری انجام دهند.
اعتماد به یك توان‌یاب، شكل نخواهد گرفت مگر این كه این اعتماد دوطرفه باشد.‌ در صورتی كه آنها خود را باور داشته باشند، جامعه هم آنها را باور خواهد داشت. توانایی و قابلیت به نمایش گذاشتن این توانایی، در صورتی  محقق خواهد شد كه توان‏یاب‎ها در برابر مشكلات تسلیم نشوند. ‌نكته اینجاست كه توانایی در همه افراد جامعه وجود دارد، توان‎یاب‎ها هم مانند همه افراد جامعه توانا هستند، حتی اگر به ظاهر ناتوانی داشته باشند. فرقشان با بقیه در این است كه توان‎یاب‎ها باید بیشتر از بقیه افراد جامعه تلاش كنند. افراد دچار معلولیت می‌توانند‌ نگاه جامعه را نسبت به خود ‌تغییر دهند. انتظار آنها از جامعه همین است؛ این كه جامعه فرصت‎های برابر را در اختیارشان قرار دهد تا توان‌یابانی كه تلاش و پشتكارشان ستودنی است‌ به آنچه می‌خواهند برسند. درواقع رقابت برابر، خواسته آنهاست.
 درصورتی كه این خواسته‌شان عملی شود، دیگر كمتر شخصی معلولیت را ناتوانی می‌داند.
 در بسیاری از كشورهای پیشرفته، نگاه به معلولان به همین شكل است. در این كشورها، به توان‌یاب‎ها، به عنوان سرمایه اجتماعی نگاه می‌شود. این كه ‌قبل از هر چیز توانایی‎‌ و خلاقیت آنها دیده می‎شود، نه معلولیتی كه دچارش هستند.
 در بین كارآفرین‏‎های برتر دنیا كم نیستند افرادی كه دچار معلولیت هستند؛ افرادی كه جامعه فرصت‌ها را در اختیارشان گذاشته و نگاه برابری به آنها داشته است‌.