خطر هجوم سگ‌ها

بررسی علت افزایش جمعیت سگ‌های ولگرد و وقوع حوادث تلخ اخیر

خطر هجوم سگ‌ها

خواندن خبر چندخطی كشته شدن یك كودك هشت ساله در كنار برادر 11 ساله‌اش توسط سگ‌های ولگرد آنقدر سخت و تكان‌دهنده هست كه نخواهیم بدانیم آنها كودك كار و حاشیه‌نشین هم بوده‌اند. چرایی برجسته‌تر شدن این ماجرا را هم باید پای علاقه شبكه‌های اجتماعی در مهم جلوه دادن این نوع اخبار بگذاریم. موضوع این است كه این اولین بار نیست كودكی توسط سگی ولگرد مورد حمله قرار می‌گیرد و كشته می‌شود. در همین میبد یزد سال گذشته نسیم، پسربچه افغانستانی در یك مرغداری مورد حمله سگ‌ها قرار گرفت و كشته شد. امسال در جزیره قشم هم كودكی سه ساله توسط سگ‌های ولگرد جانش را از دست داد. توالی این اخبار محدود به امسال و پارسال نیست. تكان‌دهنده‌تر از این اخبار تلخ استیصال در كنترل آن توسط مسؤولین امر است. شگفت همین است كه با تكرار هر ساله این اخبار همچنان راهكار موثری برای حل این مشكل صورت نگرفته است. سوی واضح حل این چالش جمع‌آوری سگ‌های ولگرد است،‌ اما در حالی كه در همین تهران سالانه 9000 سگ ولگرد جمع‌آوری می‌شود. با همه این اوصاف باز هم آمار حیوان گزیدگی‌ها در کشور از ۱۸۲هزار مورد در سال ۹۶ به ۲۰۷ هزار حیوان‌گزیدگی در سال ۹۷ رسید‌ و در این بین بیش از ۷۷درصد گازگرفتگی‌ها از طرف سگ‌ها بوده است. راه دیگر عقیم‌سازی و پلاك‌گذاری این سگ‌ها است. فارغ از تعداد بالای سگ‌های ولگرد این روش از آغاز مورد انتقاد بسیاری از كارشناسان بوده است. آنها معتقدند طرح‌های حیوان محور كه برای اجرای آنها سالانه از سوی شهرداری‌ها بودجه مشخص در نظر گرفته می‌شود، راه به جایی نمی‌برد، چرا كه همواره مجریان به فكر عواید مادی خود در سال‌های بعد هستند. در این میان ویدئوهای منتشر شده از نحوه سگ‌كشی هم به‌درستی باعث خشم افكار عمومی شد و این ماجرا حتی به تجمع اعتراضی رو به روی شهرداری تهران هم منجر شد. متولیان امر حالا در میانه ماجرایی‌اند كه یك‌سوی آن اخبار تكان‌دهنده مرگ كودكانی به واسطه حمله سگ‌های ولگرد است و سوی دیگر آن عملكرد ضعیف پیمانكاران در نحوه جمع‌آوری و كنترل جمعیت این حیوانات‌.

میثم اسماعیلی

سگ‌ها دارای قابلیت تولید مثل بالایی هستند. در نتیجه نبود نظارت در كنترل جمعیت سگ‌ها و اجرا نشدن برنامه‌های كنترلی موجب می‌شود به سرعت جمعیت این حیوانات افزایش یافته و مخاطرات بسیاری را برای شهروندان به همراه داشته باشد. مسؤولیت مستقیم كاهش و كنترل جمعیت سگ‌ها در تهران بر عهده شركت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر به نمایندگی از شهرداری تهران است و  طبق بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، مسؤول جمع‌آوری حیوانات بی‌صاحب شهرداری‌ها هستند. اما سگ‌های بدون صاحب معمولا در دو گروه با رفتار دوستانه و خجالتی و رفتاری كاملا تهاجمی و خطرناك با عنوان سگ‌های گزنده دسته‌بندی می‌شوند. اما وفور سگ‌های بدون صاحب در محیط‌های شهری و روستایی یا حاشیه شهرها خسارت‌های اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی فراوانی به همراه دارد. نبود قوانین حمایت‌كننده از حقوق حیوانات و برخورد قانونی با متخلفان و پرورش‌دهندگان و فروشندگان غیرمجاز این حیوانات و نبود نظارت و كنترل سازمان‌های ذی‌صلاح بر مراكز فروش حیوانات خانگی سطح شهر، از بین رفتن زیستگاه طبیعی این حیوانات در اثر گسترش شهرها و احداث صنایع، كارخانجات، كارگاه‌ها و... در حاشیه و حریم شهرها، نبود كنترل و نظارت و كمبود مراكز درمانی حیوانات و نبود فرهنگ مراجعه به دامپزشك از سوی صاحبان این نوع حیوانات به منظور اقدامات كلینیكی و عقیم‌سازی و... باعث شده است معضلات وجود این حیوانات دوچندان شود.
غذادهی؛ اشتباهی قدیمی درباره سگ‌ها
متولی و مسؤول و نهاد و سازمان یك طرف این موضوع است،‌ در این‌كه این نهادها باید با مدیریت اشخاصی اداره شود كه بتوانند در برابر چالش‌های اینچنینی تصمیم درستی بگیرند شكی نیست اما در این ماجرا همه انتقادها متوجه متولیان نیست. بسیاری معتقدند یكی از دلایل تجمع و زاد و ولد سگ‌های ولگرد تغذیه دستی آنهاست. چرا كه این كار باعث بر هم خوردن چرخه طبیعی می‌شود و آنها را مدام به فضاهای شهری نزدیك‌تر می‌كند. این موضوع تنها محدود به سگ‌های ولگرد نیست، غذا‌دادن به حیوانات شهری از جمله سگ و گربه و حتی پرندگان هم روند طبیعی زندگی آنها را به هم می‌ریزد و علاوه بر به خطر انداختن زندگی‌ خود آنها، برای طبیعت نیز مشكل ایجاد می‌كند. درباره سگ‌های ولگرد مشكل جدی دیگری هم وجود دارد. آنها با گرگ‌ها جفت‌گیری می‌كنند و توله‌ای كه به این شكل متولد می‌شود، خودش ‌معضلی بزرگ‌تر است. نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد كه بسیاری از موارد حمله‌ به انسان‌ها از سوی همین سگ ـ گرگ‌ها اتفاق افتاده است، چرا كه آنها از انسان نمی‌ترسند و خلق‌و‌خوی وحشیگری هم دارند. همین سگ‌هایی كه برای بسیاری از ما دوست‌داشتنی هستند، زمانی كه وارد طبیعت ‌‌شوند به ‌حیوانی درنده تبدیل می‌شوند. حالا هرچه بیشتر به آنها غذا‌رسانی كنیم، تعدادشان را بیشتر می‌كنیم و این راه‌حلی نیست كه در هیچ جای دنیا به نتیجه ایده‌آلی رسیده باشد. 
زباله‌ها؛‌ مشوق زاد و ولد سگ‌ها
مهم‌تر از غذادهی به سگ‌های ولگرد چیزی كه باعث افزایش جمعیت این سگ‌ها می‌شود، دپوی زباله و نبود مدیریت پسماند شهری است. نكته‌ای كه می‌توان رد آن را در خبر كشته شدن كودك هشت ساله میبدی هم دید. در بخشی از خبر منتشر شده در این رابطه عنوان شده است كه این اتفاق در منطقه‌ای رخ داده كه معمولا مردم آن منطقه لاشه احشام خود را در آنجا رها می‌كنند. ایمان معماریان دامپزشك هم معتقد است مدیریت پسماند، بهترین راه برای جلوگیری از ازدیاد این سگ‌هاست. او می‌گوید اصلی‌ترین و ابتدایی‌ترین اقدامی كه باید برای كنترل جمعیت سگ‌های بدون صاحب در محیط‌های شهری انجام داد، مدیریت پسماند است چرا كه هنگامی كه غذا به راحتی از طریق پسماند در اختیار این نوع حیوانات قرار می‌گیرد میزان تولید مثل آنها افزایش پیدا می‌كند.
بارها دیده شده كه خیلی از مراكز پرورش دام و طیور مثل مرغداری‌ها و دامداری‌ها، اجساد حیوانات را به جای این‌كه دفع كنند یا در مكان‌هایی كه هیچ‌گونه حیوانی به آن دسترسی نداشته باشد بریزند، آنها را در مناطق و فضاهای باز مثل خارج شهر رها می‌كنند. با این كار، نه‌تنها سگ‌ها که حتی حیوانات دیگر از آنها تغذیه می‌كنند كه گاهی باعث مسمومیت حیات وحش شده یا جمعیت غیرقابل كنترلی از سگ‌های ولگرد را به آن منطقه سرازیر می‌كند.
شكار یوز توسط سگ 
حمله سگ‌ها به كودكان نمونه تلخ آسیب‌هایی است كه ازدیاد سگ‌های ولگرد باعث آن شده است، اما نبود كنترل جمعیت سگ‌های ولگرد آسیب‌های دیگری هم دارد كه تنها متوجه فضاهای شهری نمی‌شود. كم نیستند كارشناسانی كه هشدار می‌دهند سگ‌های ولگرد این روزها خطری جدی برای محیط زیست و حیات وحش به حساب می‌آیند. آن طور كه آنها توضیح می‌دهند، چون سگ‌ها گروهی زندگی می‌كنند با شكار طعمه‌ها خیلی زود به رقیبی برای سایر گوشتخواران بدل می‌شوند. این درحالی است كه سگ‌های گله حالا مدت‌هاست در زیستگاه یوزها خطری جدی به حساب می‌آیند و با حمله به یوزها سبب مرگ آنها می‌شوند. حتی گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر حمله این سگ‌ها به گورخر ایرانی، این‌كه همچنان ذهنیت ما از سگ‌ها همان حیوانات شهری شده و اهلی و باوفا باشد در این موارد می‌تواند مشكل‌ساز شود. همین است كه كنترل نشدن جمعیت سگ‌های بی‌صاحب می‌تواند آسیب جدی برای محیط زیست و حیات وحش هم داشته باشد. برای حل این مساله در كنار شهرداری‌ها، سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید برای بهبود روند كنترل جمعیت سگ‌های بی‌صاحب تلاش كند.
چه نهادی مسؤول است؟
به گواه آمارهای منتشر شده از سوی وزارت بهداشت و درمان، آمار حیوان گزیدگی‌ها از ۱۸۲هزار مورد در سال ۹۶ به ۲۰۷ هزار حیوان گزیدگی در سال۹۷ رسیده و در این بین بیش از ۷۷درصد گازگرفتگی‌ها از طرف سگ‌ها بوده است. جالب این‌كه بخش زیادی از حملاتی را كه سالانه به نام سگ‌ها ثبت می‌شود، سگ‌های بی‌صاحب انجام می‌دهند. طبق بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، مسؤولیت جمع‌آوری حیوانات بی صاحب شهرداری‌ها هستند. هر چند كمی خوش‌باورانه است كه گمان كنیم مسؤولیت تام و تمام این چالش به عهده یك سازمان است. در ماجرای رسانه‌ای شده اخیر هم رئیس سازمان مدیریت پسماند شهرداری یزد به این موضوع اشاره كرده است. حمیدرضا رحیم‌دل اعلام كرده ساماندهی سگ‌های ولگرد تنها مرتبط به شهرداری نیست، بلكه 11 دستگاه از جمله محیط زیست، دامپزشكی، بهداشت، دانشگاه علوم پزشكی، مراجع قضایی و انتظامی در این زمینه دخیل هستند. هر چند عملكرد این سازمان حداقل به گواه اخبار منتشر‌شده در چند سال اخیر در این حوزه قابل دفاع نیست، اما به نظر می‌رسد ارگان‌ها و نهادها باید درباره این معضل همكاری بیشتری با شهرداری‌ها داشته باشند. 

قانون رها شده، سگ‌های رها شده
 حمیدرضا تحصیلی
مدیرعامل شركت ساماندهی مشاغل شهرداری تهران 
كشور ما دچار فقر قانونی در زمینه حمایت از سگ‌ها بخصوص سگ‌های رهاشده است. گروه‌های مردمی نیز به دلیل همین فقر قانونی نمی‌توانند سازمان‌های مردم‌نهاد رسمی در حمایت از سگ‌ها تشكیل دهند. این مساله باعث شكل‌گیری گروه‌های مردمی كوچكی در حمایت از این حیوان شده و این گروه‌ها نیز تا كنون نتوانسته‌اند شهرداری‌ها را در زمینه ساماندهی سگ‌های رهاشده یاری كنند. اما اگر خلأ قانونی در این باره وجود نداشت و گروه‌های مردمی می‌توانستند در قالب دستورالعمل و در چارچوب مشخصی فعالیت كنند، قطعا بار مشكلات ناشی از حضور سگ‌های رهاشده در شهرهای مختلف كاهش می‌یافت.
باید توجه داشت كه شهرداری‌ها موظفند كه براساس ضوابط قانونی معین و ابلاغیه‌های وزارت كشور، سگ‌های رهاشده در شهرها را جمع‌آوری و با تقسیم آنها به دو دسته، این حیوانات را ساماندهی كنند؛ دسته اول، سگ‌های مفید هستند كه می‌توان از آنها در باغ، ویلا، كارخانه، گله یا پناهگاه استفاده كرد. در این شرایط، شهرداری‌ها باید این سگ‌ها را پس از عقیم‌سازی و تزریق واكسن به متقاضیان واگذار كنند.
اما دسته دوم، سگ‌های غیرمفید هستند؛ یعنی سگ‌هایی كه نمی‌توان از آنها برای كاربردهای ذكرشده استفاده كرد. واقعیت این است كه شهرداری‌ها عموما فضای لازم برای نگهداری طولانی‌مدت از این حیوانات را در اختیار ندارند. در این شرایط، گروه‌های مردمی محلی كه مخالف كشته شدن این سگ‌ها هستند، باید خودشان وارد میدان شوند و سرپرستی این حیوانات را به عهده بگیرند، یعنی گروه‌های مردمی باید سگ‌های رهاشده را از شهرداری‌ها تحویل بگیرند و در محلی كه موجب آزار شهروندان نشود، نگهداری كنند. موضوعی كه گروه‌های مردمی حامی سگ‌ها كمتر زیر بار آن می‌روند.
در این شرایط، بعضی افراد سودجو نیز تحت عنوان گروه‌های مردمی حامی سگ‌ها، از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. به این صورت كه سگ‌های رهاشده در شهرها را جمع‌آوری می‌كنند و پس از توله‌گیری از آنها، توله‌ها را به عنوان سگ نژاددار در بازارهای غیررسمی می‌فروشند. خریدار هم وقتی بعد از چند وقت متوجه می‌شود كه این حیوان نژاددار نیست، آن را در حاشیه شهرها رها می‌كند. بنابراین بخش زیادی از سگ‌هایی كه اكنون در مناطق حاشیه‌ای هستند، شهروندان به دست خود به این مناطق منتقل كرده‌اند. 
وظیفه مدیریت شهری مناطق حاشیه‌ای در چنین اوضاعی تشكیل تیم‌هایی برای جمع‌آوری حیوانات رهاشده در این مناطق است. اما نكته اینجاست كه معمولا شهرداری‌های بزرگ تیم‌هایی قوی برای جمع‌آوری سگ‌های رهاشده دارند، ولی مدیریت شهری مناطق اطراف شهرهای بزرگ اغلب از چنین تیم‌هایی بهره نمی‌برند و عملا هیچ مبارزه‌ای با سگ‌های رهاشده نمی‌كنند. همین مساله نیز باعث می‌شود كه هر از گاهی شاهد حمله سگ‌های رهاشده به كودكان و خانواده‌ها در مناطق حاشیه‌ای باشیم.