به مناسبت 76سالگی سعید پورصمیمی بازیگری که نقشهایش پر از شیرینی است
یه حبه قند
والتر برنان، از آن دوهای یك بود، پیرمردی دوستداشتنی كه حتی جلوی ستارههایی چون جان وین در ریو براوو، هامفری بوگارت و لورن باكال در داشتن و نداشتن و گری كوپر در گروهبان یورك و انبوه نقشهای اصلی پرآوازه دیگر كم نمیآورد و طنازانه جلوهگری میكرد. اصلا حضور خودش وزنهای برای هر فیلم بود و اگر از آن ویترین جذاب و مبتنی بر زیبارویی نقش اولهای مرد و زن عبور كرده و برای دوست داشتن فیلم به آنها بسنده نمیكردیم، والتر برنان را جایزه میگرفتیم. بازیگران دیگری چون پیتر یوستینف، جیسون روباردز جونیور، شلی وینترز، مایكل كین، جین هاكمن، تلما ریتر و جو پشی و... هم همین حال خوب را به ما منتقل میكنند و گواه هزاربارهای بر این گزاره هستند كه آنچه فارغ از كمیت و اندازه نقش اهمیت دارد، كیفیت كار بازیگر است و هر میزان از حضور به شرط تناسب با نقش و فضای قصه و هنرنمایی، قابلیت توجه و درخشش را دارد. وقتی صحبت از درجه یك بودن بازیگران نقش مكمل در سینمای ایران میشود، سعید پورصمیمی نخستین بازیگری است كه به ذهن میآید؛ او در هر فیلمی كه حضور داشته، با هنر مثالزدنیاش، جلوهگری و دلبری كرده و حتی بازی نقشهای اصلی اثر را هم تحت الشعاع قرار داده است. به مناسبت زادروز این بازیگر ریشه دار و دوستداشتنی (پورصمیمی متولد 9 اسفند 1322 است)، صفحه ناقابلی را تدارك دیدهایم. گفتوگو با ابراهیم وحیدزاده، كارگردان پیشكسوت سینما كه پورصمیمی در دو فیلم او به نامهای تحفهها و معادله بازی كرده و هر دو بار هم تحسینشده و یادداشت اختصاصی برزو نیكنژاد، نویسنده و كارگردان كه تازهترین حضور پورصمیمی، مربوط به فیلم دوزیست ساخته اوست، مهمترین بخشهای این ویژه نامه تولدی هستند. عمر جناب پورصمیمی دراز باد.
زمانی كه به تهران آمدم و دانشــــكده هنــــــــرهــــای درامـاتیــــــــــك میرفتــــــــم، نمایشی را در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه دیدم به اسم «گاومیش سرخ با شاخهای سبز». دوست ما آقای پورصمیمی در این كار بازی میكرد. من خیلی از آن نمایش و بازی آقای پورصمیمی خوشم آمد و با ایشان بیشتر آشنا شدم. این دوستی بعدها با همراهی دوستان دیگر دانشكده مثل ژرژ پطروسی و مریم معترف ادامه پیدا كرد. بعد به واحد نمایش تلویزیون رفتیم و آنجا با آقای داوود رشیدی (مدیر وقت واحد نمایش تلویزیون) كار میكردیم. این همكاری ها، دوستی ما را هم تقویت كرد و وقتی بعد از انقلاب، میخواستم اولین فیلم سینماییام، «تحفه ها» را بسازم، آقای پورصمیمی هم محبت كرد و آمد و بازی كرد. خوشبختانه برای هر دوی ما هم اتفاقات خوبی افتاد و كار موردتوجه قرار گرفت.
پورصمیمی شیرینیها و بازیگوشیهای دلپذیری در بازیگری دارد. چقدر از نقش توسل در تحفهها و علیمراد در معادله، محصول طنازیهای خود اوست و چقدر شما به عنوان نویسنده و كارگردان در آن نقش داشتید؟
هیچوقت در هیچكدام از كارها، بازیگرها را محدود نكردم. همیشه بازیگران در فیلمهایم قبل از فیلمبرداری، فیلمنامه را میخواندند و به شناختی از شخصیتها میرسیدند. وقتی هم كه فیلمبرداری شروع میشد، خودشان نقشها را پیش میبردند و من فقط مواقعی كه لازم میشد، بازیهایشان را روتوش میكردم. آقای پورصمیمی و دیگر دوستان هم اگر ایدهای برای بهتر شدن سكانس به ذهنشان میرسید، مطرح میكردند و من هم گوش میكردم. اگر زیبا و متناسب با آن سكانس و كلیت قصه فیلم بود، خواهش میكردم آن پیشنهاد را عملی كنند. گاهی حتی در این مورد، بداههگوییهای خوب و مناسب در كار هم موردتوجه من قرار میگرفت.
چرا این جنس كمدیهای خوب و استاندارد و سالم و جذاب همچون تحفهها و معادله، دیگر كمتر در سینمای ما ساخته میشود و كمدیها سمت و سوی دیگری دارند و غالبا سطحیتر هستند؟
دلایل مختلفی دارد؛ یكی اینكه مشخص شده كه كمدی میفروشد، بنابراین اكثر سازندگان آثار سینمایی سراغ ساخت فیلمهای كمدی رفتهاند، اما متاسفانه گاهی این كاره نیستند و صلاحیتش را چه به عنوان فیلمنامهنویس و چه به عنوان كارگردان ندارند. این وضعیت، باعث مشكلاتی در سینمای كمدی شده است. جدا از این، تماشاگران به دلیل اینكه در این سالها به خاطر برخی كارهای تلویزیون و سینما به تماشای كارهای سهل و ساده عادت داده شدهاند، ترجیح میدهند سراغ دیدن فیلمهایی بروند كه موقع تماشای آن از فكر كردن گریزان باشند و فقط بروند و بخندند. این هم به دلیل بیسوادی و ناآگاهی مردم نیست، بلكه ماجرا این است كه فشارهای اقتصادی و اجتماعی آنقدر در این سالها زیاد شده كه مردم در سینما دنبال مفر میگردند كه مشكلات را فراموش كنند. این دوستان سازنده فیلمها هم باتوجه به این مطلب سعی میكنند در فیلمها روی تابوها و جوكهایی كه در جمعهای مردانه گفته میشود، تمركز كنند و به شكل خیلی سطحی و دم دستی، باعث خنده شوند. نكته دیگر اینكه در ابتدای انقلاب، یك دسته بندی برای فیلمها وجود داشت و آثار را به سه گروه الف، ب و ج تقسیم میكردند. سودش این بود كه كسانی كه فیلمهای باارزشتری میساختند، از زمان نمایش و فروش بیشتر برخوردار میشدند و این انگیزهای میشد برای سرمایهگذاران فیلم كه چنین سمت و سویی داشته باشند. وقتی این دسته بندی از بین رفت، دوغ و دوشاب یكی شد و همه هر كاری دوست داشتند در سینما كردند و آن آدمهایی كه در این زمینه میخواستند كارهای خوبی انجام دهند، با ممانعتهای تهیهكنندهها روبهرو میشدند. در این شرایط آنها دو راه بیشتر نداشتند یا كنار بكشند یا در مسیری كه به آنها دیكته میشد، كار كنند. اینطوری شد که رسیدیم به اینجایی كه الان هستیم.
این همان وضعیتی است كه باعث غیبت كارگردانهایی مثل شما و كمكاری بازیگرانی مثل سعید پورصمیمی میشود و سینمای ما از ظرفیتهایی این چنینی استفاده نمیكند.
بله خب، این هم هست، اما مقوله جوانگرایی هم خیلی در سینمای ما متداول شده است، هم به دلیل اینكه سن بیشتر تماشاگران سینما بین 18 تا 35 سال است و هم اینكه خود تهیهكنندهها به این نتیجه رسیدهاند كه بیشتر زیبایی چهره مهم است تا توانایی بازیگر و به این مساله بیشتر توجه نشان میدهند و با آن همسو میشوند. مجموع این دلایل باعث میشود آدمهای گزیدهكار و آنهایی كه كار باارزشی را ارائه میدهند، زیاد مورد عنایت قرار نگیرند.
سعید پورصمیمی، بازیگر درجه یك نقشهای مكمل است. چطور بازیگری با میزان حضور كمتر، میتواند حضور جذابتر و موثرتری از ستارههای فیلمها داشته باشد؟
اساتید كار بازیگری، مطلبی را عنوان میكنند كه ما نقش خوب و بد و كوتاه و بلند نداریم، بلكه بازیگر خوب و بد داریم. آدمهایی هستند كه به دلیل سوپراستار بودن، سالها رل اول بازی میكنند، اما بازیگر خوبی نیستند. ولی برخی بازیگران نقشهای مكمل همیشه میدرخشند، مثل آقای پورصمیمی. حضور در نقشهای مكمل هم به خواست خود بازیگر برمیگردد كه فكر میكند در این نقشها توانایی حضور موثرتری دارد و هم به فیزیك و شیوه بازیگری آنها كه با نقشهای مكمل تناسب بیشتری دارد.
در همه سالهایی كه آموزشگاه بازیگری مكتب كمدی ایران را اداره میكنید، با هنرجویان زیادی سروكار داشته و دارید. احیانا استعدادی مثل پورصمیمی را شناسایی كردهاید و ممكن است از این كلاسها بازیگری در حد و اندازه او بیرون بیاید؟
شما را ارجاع میدهم به فیلم كمالالملك (علی حاتمی) و آن صحنهای كه مدیر مدرسه هنر به ناصرالدین شاه، وعده تربیت نهال برومند دیگری همچون كمالالملك جوان را در سال آینده میدهد. ناصرالدین شاه هم به او میگوید: «امیدوار نباشید. مدرسه هنر، مزرعه بلال نیست آقا كه هر سال محصول بهتری داشته باشد. در كواكب آسمان هم یكی میشود ستاره رخشان، الباقی سو سو میزنند.»
در فیلم معادله، آقای پورصمیمی با مهرههایی در دهان بازی میكرد، درست است؟ آدم یاد گریم مارلون براندو در پدرخوانده میافتد.
بله، علیمراد در فیلم، آدمی زنباره، خوشگذران و خوش خوراك است و این باید در چهره و فیزیك این آدم هم برجسته میشد. آن موقع لُپهای آقایپورصمیمی، تورفته بود و با تصوری كه من از این شخصیت داشتم، مغایرت داشت. برای همین با هم راه افتادیم و رفتیم سراغ یك آقای دندانسازی كه خیلی به آقای پورصمیمی ارادت داشت. آنجا دو پروتز قابل حمل و برداشت برای این كار ساخته شد و هروقت آقای پورصمیمی میخواست جلوی دوربین برود، اینها را در دهان میگذاشت و بازی میكرد.
صحنه جالبی هم از فیلم تحفهها یادم آمد كه پورصمیمی «یافتم» گویان از حوض خارج میشود. احیانا خواستید به آن یافتم یافتم ارشمیدس ارجاع بدهید؟
بله، دقیقا. یك جور بازی با ماجرای ارشمیدس بود و چون تماشاگر ذهنیتی از این اتفاق داشت، دیدن این صحنه به شكلی دیگر در فیلم برایش ایجاد كمدی و خنده میكرد.
پورصمیمی عادت داشت حتی در دوران دوبله فیلمهای فارسی هم خودش به جای خودش حرف بزند و حاضر نمیشد دوبلوری جایش حرف بزند. در تحفهها هم همینطور بود. چرا؟
چون احساس میكرد، گوینده باوجود ادای درست كلمات نمیتواند حس و حال پشت واژهها را مثل خود بازیگر آن نقش بیان كند. البته بعضی از هنرپیشهها چون نمیتوانستند سینك و هماهنگ به جای خودشان صحبت كنند، گویندهها این كار را انجام میدادند.
شما نمیدانید چرا سعید پورصمیمی سالهاست مصاحبه نمیكند؟!
ایشان معمولا از مصاحبه كردن گریزان است. دلیلش را نمیدانم، شاید در سالهای اول تجربهای داشت كه به دلش ننشست و در ادامه ترجیح داد مصاحبه نكند.
از برخی دوستان رسانهای و سینمایی شنیده ام كه پورصمیمی آدم تلخی است! همینطور است واقعا؟
(می خندد) قضیه از بیرون اینطور است و ایشان تا زمانی كه در جمعی ناشناخته حضور دارد، آدمی بسیار جدی به نظر میآید. اما وقتی همراه دوستان گاه گداری برای صرف شام جمع میشویم، كلی برایمان فضاسازی كمیك میكند و همه از خنده رودهبر میشویم.
در پایان اگر جمله و نكتهای دارید، بفرمایید.
آرزو دارم اگر در آینده بتوانم فیلمی بسازم، حتما بار دیگر با سعید پورصمیمی همكاری داشته باشم و آن شادمانی و لذتی كه از حضورش میبرم را باز هم به دست بیاورم.
رفاقت با سیمرغ
سعید پورصمیمی رفیق گرمابه و گلستان سیمرغ است. او در میان بازیگران نقش مكمل، بیشترین تعداد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و نامزدی دریافت آن را دارد. پورصمیمی تاكنون چهار بار نامزد دریافت این جایزه شده و سه بار دیگر هم موفق شده با دست پر، اختتامیه جشنواره فیلم فجر را ترك كند. پورصمیمی با كارنامهای قابل اعتنا در تئاتر و تلویزیون، شروعی توفانی در سینما داشت و همان سرچراغی و با دو فیلم اولش، ناخدا خورشید (ناصر تقوایی) و تحفهها (ابراهیم وحید زاده)، دو سیمرغ بلورین (یا به سیاق آن سالها لوح زرین) نقش مكمل مرد جشنواره را دشت كرد. در فیلم تقوایی بازی درخشانی به نقش ملول، وردست ناخدا خورشید داشت و وفاداری طنازانهاش را تا پایان حفظ كرد. در تحفهها هم در نقش توسل، آدم فرصت طلب و به دنبال جاه و مقام، حضوری نمكین و پرانرژی داشت. بازی هنرمندانهاش به نقش جامی در پرده آخر (واروژ كریم مسیحی) هم سومین سیمرغ را برایش به ارمغان آورد. با بازیهای خوبش در سرزمین خورشید، زشت و زیبا، معادله و تك درختها هم نامزد دریافت این جایزه شد. به جز این بازیهای تحسینشده در جشنواره، پورصمیمی بازیهای خوب دیگر هم در كارنامه دارد، از آبادانیها و عشق طاهر بگیرید تا عروس آتش و اینجا چراغی روشن است و... خوشبختانه این حضورهای جلوه گرانه همچنان ادامه دارد؛ تماشای نرگس مست كه این روزها بر پرده سینماهاست، یكی از نقشآفرینیهای سالهای اخیر پورصمیمی است. همچنین از حالا منتظر اكران دوزیست ساخته برزو نیك نژاد در سال آینده هم باشید كه پورصمیمی، با همان هنر و اقتدار همیشگیاش، كاری میكند كارستان و همچون همیشه دیدنی است.
-
نوسان نداشته باش!
-
ما توهّم دانایی داریم
-
حاجی قلبش از طلا بود
-
کرونا علیه همهچیز !
-
یه حبه قند
-
جنایت، مكافات خیانت
-
5 شاهكار مهندس شلبی
-
شادی آمریکا از شیوع کرونا در ایران
-
دیوار دفاعی در برابر سیل
-
اقتصاد؛ دغدغه اول
-
دود کرونا در چشم بازار
-
ایران، کیت تشخیص کرونا ساخت
-
گلایههای کارون
-
چند درس كه از سیل بهار نگرفتیم