فردا هفتادوپنجمین سالروز خودکشی آدولف هیتلر و به روایتی پایان جنگ جهانی دوم است
جنگ جهانی هنرمندان
هاینریش بل در یکی از نوشتههایش می نویسد: «تا وقتی هنوز در جایی از زخمی خون میچکد، جنگ ادامه دارد.» راست نوشته بود، چون باوجود این که سالها از نبردهای خونین جنگ جهانی دوم که حدود 85 میلیون انسان را از 1939 تا 1945 به کام مرگ کشانده بود، هنوز که هنوز است متحدین و متفقین در ادبیات و سینما روبهروی هم صفآرایی می کنند. شوربختانه یا خوشبختانه، این ما هستیم که فرسنگها دورتر از آن بخش منحوس تاریخ بشر نشستهایم و آثار گاه درخشان ادبی و سینمایی مرتبط با موضوع جنگ جهانی دوم را می بلعیم و تحسین میکنیم. آن جنگ سراسر تلخ و تاریک در ساحت ادبیات و سینما، تبدیل به گنجی مستمر و چشمه جوشان ابدی شده است که برکت عیار و گواراییاش به ما میرسد. البته کاش این گنجینه و منبع الهام همیشگی به خون هیچ انسانی آغشته نبود و ما مخاطب نبردی خیالی میان کشورهای جهان بودیم و اینقدر از آدمیمان شرم نمیکردیم، اما به هر روی چون گریزی از تاریخ نیست و آنچه نباید اتفاق افتاده و اتفاقا مایه عبرت جهان هم نشده، ما هم ورِ بهسامانِ آن ویرانی عظیم را درمییابیم.به بهانههایی چون اشغال برلین، خودکشی هیتلر و شکست آلمان نازی در هشتم می 1945 در فلاشبکی ادبی و سینمایی سراغ جنگ جهانی دوم رفتهایم. شما هم دعوتید به این سنگر کاغذی، سلولوئیدی و در این سالهای اخیر دیجیتالی.
در جدول سهم کشورهای درگیر در جنگ از سینما دیدید که حجم تولیدات در این باره چقدر بالاست. ادبیات داستانی نیز چنین وضعی دارد؛ کم نیستند رمانهایی که مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتند و کم هم نیستند رمانهایی که فیلم نشدند. اما در اینجا از بین آن همه فیلم و رمان، مهمترینهایشان را برگزیدهایم.
ادبیات
سلاخخانه شماره پنج
کورت ونهگات
اجازه بدهید همین ابتدای کار موضع خودمان را مشخص کنیم و بگوییم از آنجا که کورت ونهگات به زعم ما یکی از مهمترین رماننویسهای همه اعصار است، بنابراین رمان «سلاخخانه شماره پنج» او را به عنوان مهمترین اثر ادبیات داستانی جهان در رابطه با جنگ جهانی دوم میدانیم؛ رمانی درباره بمباران درسدن آلمان به دست نیروهای متفقین. ونهگات خود، در صحنه حاضر بود. مثل همه رمانهای قابل توجه در رابطه با جنگ جهانی دوم، «سلاخخانه... » هم با فاصلهای چندساله از پایان جنگ نوشته و منتشر شد؛ سال 1969 در آمریکا. یک گزارش تکاندهنده از واقعیتهای جنگ دوم بینالملل بدون آه و نالههای مرسوم، در عوض با کلی قهقهه و ریسه و خنده. ونهگات در دیگر رمانش، «شب مادر»، نیز سراغ جنگ جهانی دوم رفته است.
تبصره 22
جوزف هلر
لابد این انتخابمان را که میبینید پیش خودتان میگویید اینها با وجه تراژیک جنگ جهانی دوم در ادبیات داستانی چندان میانهای ندارند که انتخاب دومشان هم رمانی است سربهسر طنز و هجو. راحت باشید! کاملا درست فکر کردهاید! ما معتقدیم تنها راه روایت فاجعه، کمدی سیاه است. مثل همین «تبصره 22» جوزف هلر که وقایع سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴4 جنگ را طوری روایت کرد تا بشود یکی از رمانهای برتر قرن بیستم. افسر یوساریان و دیگر شخصیتهای نیروی هوایی بمبافکن ب ۵۲ در این رمان چه میکنند؟ اگر راحت بخواهیم پاسخ بدهیم میشود این: هر کاری عشقشان
میکشد.
رم، شهر بیدفاع
روبرتو روسلینی
از این فیلم روسلینی به عنوان آغازگر نئورئالیسم سینمای ایتالیا و سینمای جهان نام می برند. تا پیش از این و البته آغاز جنگ جهانی دوم، ایتالیا ترجیح میداد قصههایش را در فضایی رویایی روایت کند یا اگر هم سراغ قصههای واقعی و ملموستر با زندگی مردم میرود، آن را در استودیوهای فیلمسازی چینهچیتا بازسازی کند. اما وقوع جنگ جهانی دوم، هم زندگی مردم ایتالیا را دگرگون کرد و هم راه تازهای پیش روی هنر و صنعت سینمای این کشور گذاشت. بهترین تبلور این مسیر جدید هم ظهور نئورئالیسم بود؛ جنبشی سینمایی که از هر نظر چه در فرم و چه در محتوا سعی میکرد به واقعیت زندگی مردم نزدیک باشد. ساخت رم شهر بیدفاع تقریبا بلافاصله با پایان جنگ جهانی دوم و در همان سال 1945، گام موفقی بود که برخی دیگر از سینماگران ایتالیایی را به خروج از استودیوها و فیلم ساختن در جامعه چرک و کثیف پس از جنگ ترغیب کرد. قصه اشغال رم به دست نازیها در 1944 با بازی درخشان و همدلیبرانگیز آنا مانیانی، همیشه باطراوت و تاثیرگذار است. روسلینی باز هم فیلمهایی درباره جنگ جهانی دوم و تاثیرات آن بر زندگی مردم ساخت: آلمان سال صفر.
نامههایی از ایووجیما
و پرچمهای پدران ما
کلینت ایستوود
معمولا فیلمهایی که درباره جنگ جهانی دوم و توسط کشورهای مختلف ساخته شده، چهره سیاهی از طرف جبهه مقابل نشان می دهد. اگر فیلم را آمریکاییها ساختهاند، آلمانیها را غولهای بیشاخ و دم و یکسره نامرد و ناجوانمرد میبینیم یا اگر ژاپنیها خواستهاند آمریکاییها را به تصویر بکشند، پا را از دایره انصاف بیرون گذاشتهاند. درواقع غالبا وجوه انسانی در برابر پروپاگاندا و تعصبات میهنپرستانه رنگ میبازد و کمتر پیش آمده که به آنسوی جبهه هم نگاه درست و منصفانهای شود. اما کلینت ایستوود در دو تجربه خوب و خلاقانه، موفق به رعایت این نگاه منصفانه و انسانی شد. او سراغ ماجرای واقعی نبرد ایووجیما در زمان جنگ جهانی دوم رفت و دو فیلم براساس یک واقعه واحد ساخت، منتها هربار سراغ یکی از طرفین جنگ رفت و مسائل و مشکلات و چالشهای آنها را به تصویر کشید. در نامههایی از ایووجیما، طرف جبهه ژاپنیها می ایستد و در پرچمهای پدران ما، روایتگر شرایط و حس و حال آمریکاییها میشود.
نبرد ایووجیما در اواخر جنگ جهانی دوم بین نیروهای دریایی ایالات متحده و ژاپن در ژانویه و فوریه ۱۹۴۵ اتفاق افتاد که طی آن جزیره ایووجیما به اشغال آمریکا درآمد.
شمال
لویی فردینان سلین
به مانند تبصره 22، ضدجنگ است. اصلا ضد همهچیز است! لویین فردینان سلین را میگوییم که با «سفر به انتهای شب»اش راوی سالهای بین جنگ اول و دوم بود و در دو اثر دیگرش یعنی «قصر به قصر» و «شمال» رفت سراغ جنگ دوم. در «قصر به قصر» او اثرات جنگ بر خودش را روایت کرده و در «شمال»، به کاملترین شکل ممکن موضعگیریاش را برابر جنگ شرح میدهد. او با نگاهی آنارشیستی و ذهنیتی خشمگین، جنگ و مصائب آن را بیان میکند تا جایی که در خیلی از بخشها از اصل قصه جدا شده و صریحا به انزجار خود در این باره میپردازد. شخصیت راوی داستان در «شمال»، همانند خود سلین است در جنگ جهانی دوم.
سینما
دیکتاتور بزرگ
چارلی چاپلین
احتمالا تنها چاپلین بزرگ این جرات و جسارت را داشت که در بحبوحه جنگ جهانی دوم و درست در زمان جولان قدرت هیتلر، فیلمی بسازد یکسره در نقد و هجو این قدرتطلبی غیرانسانی. دیکتاتور بزرگ در سال 1940 ساخته شد و به نمایش درآمد و میتوان حدس زد که هیتلر احیانا هنگام تماشای صحنههای هینکل- اسم معادل شخصیت هیتلر در فیلم- چه چهره درهمی پیدا کرده و آیا اصلا تاب این همه نیش و کنایه و طنازی چاپلین را آورده یا نه؟ آن سکانسی که دیکتاتور، همچون بادکنکی کره زمین را به بالا میاندازد و مست از قدرت شادمانه به آن مشغول است، باوجود ارجاع به یک واقعیت تلخ و مخوف و نشانههای یک دیوانه تشنه قدرت و جهانگشایی، اجرایی کمیک و ماندگار دارد. آن سکانس سخنرانی آرایشگر یهودی به جای دیکتاتور هم که جاودانه است و هنوز هم در فضای مجازی میچرخد؛ چه از منظر اهمیت دیالوگها و هم از جنبه قدرت بازیگری چاپلین.
-
اللهیــــار سرمایهای که سوزاندیم
-
پای کارها
-
کــرونا کم بود؛ گرد و خــاک هم آمد
-
رمضان «چراغانی» میشود
-
نیازمند دیپلماسی مقتدرانهتری هستیم
-
جنگ جهانی هنرمندان
-
امیدوارم «روضهخوانی» دستم را بگیرد
-
پایان مرگبار ازدواج اینترنتی
-
آخر هفته ربــاتـی!
-
آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
-
باید مواضع ایران را به اعضای شورای امنیت تفهیم کرد
-
تعهد و افتخاری بزرگ برای کوبا