مرور و عبور

مرور و عبور

حالا جام‌جم یك هفته از انتشار رسمی خود را پشت سر گذاشته و به نظر می‌رسد روزنامه به لحاظ ظاهر و محتوا دارد قوام پیدا می‌كند. وفاداری به رسالت اولیه یعنی توجه به فرهنگ و جامعه در تمام شماره‌ها دنبال می‌شود. شاهد این مدعا این‌كه در دو شماره پشت هم یعنی 18 و 19 اردیبهشت، عكس یك روزنامه، به قاب‌هایی از دو سریال به یادماندنی تلویزیون یعنی «مریم مقدس» و «كیف انگلیسی» اختصاص می‌یابد. با توجه به تعطیلی جمعه، پنجشنبه‌ها دو شماره از جام‌جم 20 سال قبل را مرور می‌کنیم.

سال پركار
كارگردان پدرسالار
گفت‌وگویی كوتاه با زنده‌یاد اكبر خواجویی، كارگردان سریال پرمخاطب پدرسالار، بر‌جبین صفحه آخر آن روز نقش بسته بود. خواجویی كه دو‌فیلم سینمایی در دستوركار داشت گفته بود: قرار است ساخت سریال «برگبار» را برای شبكه سوم سیما آغاز كنم كه درباره زوج جوانی است كه در اول زندگی دچار مشكل می‌شوند.... دو سال بیكار بودم، فقط در بین نوشته‌هایم پرسه می‌زدم.
او درباره علت فوت حسین ابراهیمی، بازیگر جوان نقش اول سریال كهنه سوار گفت: ایست قلبی كرد. در همین سریال برگبار هم برایش نقشی در نظر گرفته بودم كه عمرش كفایت نكرد.


نادر ابراهیمی باز هم می‌نویسد
صفحه 5 جام‌جم 18‌اردیبهشت79 در خبر كوتاهی از نویسنده بلندآوازه معاصر می‌نویسد: آنان كه نادر ابراهیمی نویسنده پرتلاش را می‌شناسند، می‌دانند فردی است شوخ‌طبع، بذله‌گو و نكته‌سنج.
شنیدیم اخیرا دچار كسالت شده و در كارهای نوشتاری ایشان وقفه افتاده با این حال جلد پنجم و ششم «بر جاده‌های آبی سرخ» را در‌دست (نگارش) دارد.


پیگیری پرونده خون‌های آلوده  
صفحه 7 روزنامه 19 اردیبهشت 79به بازخوانی یك پرونده تلخ اختصاص دارد: فرآورده‌های انعقادی خون كه در سال 63 از فرانسه خریداری و وارد ایران شد و 150 نفر از بیماران هموفیلی را مبتلا به ایدز و هپاتیت C نمود. تا سال 79 نود نفر از این بیماران فوت كرده بودند. حالا جام‌جم دوباره به این پرونده پرداخته و جالب این‌كه خانم دكتر مینو محرز، فوق‌تخصص بیماری‌های عفونی كه این روزها در رسانه‌ها درباره كرونا صحبت‌های زیادی دارد، آن روز به جام‌جم گفته بود: بیمارانی كه آلوده شده‌اند، باید به وسیله دولت حمایت شوند و مسؤولان از یاد نبرند كه جان مردم شوخی نیست.


آروزی علی نصیریان برای جام‌جم
صفحه آخر جام‌جم كه به بهانه نقش‌آفرینی علی نصیریان در سریال «زمان شوریدگی» سراغ وی رفته به عنوان آخرین سؤال از ایشان پرسیده كه آیا شما این چند شماره از روزنامه كه چاپ شده را دیده‌اید؟ و استاد در پاسخ گفته: خیر. من هنوز این روزنامه را ندیده‌ام. چون روزنامه‌ها سیاسی شده‌اند و من حوصله خواندن آنها را ندارم. به همین دلیل هنوز این روزنامه را هم نخوانده‌ام. فقط امیدوارم كه این روزنامه سیاسی نباشد.



دور از چشم سردبیر!
جلسه وزیر ارشاد وقت و تنی از چهره‌های سیاسی با سفرای خارجی در باغ لواسانات آن روزها جنجال به‌پا كرده بود. جام‌جم در ستون كوچكی در صفحه دوم خود به نام «پنهان از چشم سردبیر» به این موضوع واكنش طنزآمیزی نشان داده و نوشته بود: می‌گویند چرا فلان آقاها كه وابسته به یك حزب سیاسی هستند، رفته‌اند لواسان و با چند دیپلمات غربی حرف زده‌اند. بهانه‌گیری از این بالاتر؟ انتظار دارند كجا بروند با هم دیدار كنند؟ چند دیپلمات اروپایی را مگر می‌شود برد در بیابان‌های بدآب و هوای اطراف تهران ـ مثلا حوالی پالایشگاه ـ و در آنجا با آنها مذاكره كرد؟! اصلا گفت‌وگو در آنجا مگر به ثمر می‌نشنید؟!... باید اطعمه و اشربه‌ای درخور داشت، از هوایی مناسب بهره‌مند بود تا بتوان گل گفت و گل شنید. مگر نه؟!