تجهیزات و تعداد محیطبانان و جنگلبانان در برابر شکارچیان غیرمجاز و قاچاقچیان چوب اصلا کافی نیست
رنــــج رنجرها
کشتهشدن یک محیطبان یا جنگلبان باشد یا زخم خوردن او در طبیعت ایران یا همین مورد اخیر که منجر به قطع پای امینهادیپور محیطبان جنوبی شد، دوباره بحثحمایت از محیطبانان، چند روزی داغ میشود. این چرخه خستهکننده و فرسایشی مدتهاست ادامه دارد و در همین مدت سودجویان بسیاری بهراحتی جنگلها را تصرف میکنند و شکارچیانش به جان معدود حیوانات باقیمانده میافتند. همین چرخه که ادامه پیدا کند برخی کارشناسی هشدار میدهند 30 سال دیگر جنگل در ایران خاطره و تماشای حیاتوحش برای نسلهای بعد آرزو میشود. تا دلتان بخواهد هم در حوزه محیطزیست ما صاحب رکوردهای منفی در جهانیم. بیشترین میزان تخریب جنگل، بیشترین شکار پرندههای مهاجر در جهان و البته صاحب بیشترین آمار کشته و جراحت حافظان منابع طبیعی. اعداد و ارقام همیشه سنجه مناسبی بودهاند برای پژوهشگران، بیرون از این نظام دادهکاوی آماری اما مردمی هم وجود دارند که این اعداد و ارقام میتواند نهیبی باشد برایشان از اتفاقی که در جهان پیرامونیشان میگذرد. شاید بتواند قدرت تحلیل آنها را در حوزه زیستیشان بالاتر ببرد چرا که اتفاقا اگر قرار است وضعیت محیطزیست و حیاتوحش در ایران تکانی بخورد نه از آن نظام دادهکاوی آماری دولتها بلکه از تغییر نگرش مردمان این سرزمین است. محیطبانان و جنگلبانان ایران هم همیشه طی دهههای گذشته فقط در این نظام آماری دیده شدهاند، اینکه چه تعدادند و چند نفر از این تعداد در این راه کشته شدهاند و چه تعداد جراحت داشتند و... بیش از این انگار کاری برای این حافظان طبیعت ایران صورت نگرفته است.
محیطبان فردی است که به حفاظت و کنترل عرصههای طبیعی و حیاتوحش کشور میپردازد. حالا با این تعریف آنطور که جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست ایران میگوید: «در حال حاضر ما ۳۴۰۰ محیطبان داریم که ۲۷۰۰ نفر از آنها در پاسگاهها هستند. این تعداد محیطبان در ۶۰۴ پاسگاه در مساحتی حدود ۱۹ میلیون هکتار فعالیت میکنند، این اعداد به این مفهوم است که نسبت به قواعد سازمان محیطزیست در حال حاضر باید حدود 7000 محیطبان داشته باشیم. نسبت به استاندارد جهانی هم تعداد محیطبانهای ما باید هشت برابر شود. بر اساس استاندارد جهانی هر هزار هکتار باید توسط یک محیطبان حفاظت شود. در ایران هر محیطبان از 6000 هکتار حفاظت میکند. »
3000 جنگلبان
جنگلبان همانطور که از عنوانش مشخص است مسؤول نگهداری و محافظت از جنگلهاست. هر چند مساحت جنگلهای ایران نسبت به دیگر عرصههای طبیعی کمتر است اما وضعیت جنگلبانان نسبت به محیطبانان وخیمتر است. برخی از آمارهای موجود حکایت از فعالیت حدود 3000 جنگلبان در ایران دارد اما فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری از نسبت کمی بهشدت منفی جنگل و جنگلبان در کشور به ما میگوید و میافزاید: «براساس استانداردهای رایج جهانی به ازای هر یک هزار هکتار جنگل به طورمتوسط یک جنگلبان وجود دارد اما درایران درمقابل هر ۴۰ هزار هکتار عرصه طبیعی یک جنگلبان فعالیت دارد.» در طول 40 سال گذشته ۱۹ نفر از نیروهای جنگلبان در حین ماموریت جانشان را از دست دادهاند.
1,800,000 شکارچی
برخی کارشناسان ادعا میکنند فقط 5 تا 10 درصد از جمعیت حیاتوحش ایران باقیمانده است و همین درصد باقیمانده در برابر حدود یک میلیون و 800 هزار شکارچی قرار دارند. حالا دوباره اعداد را کنار هم بگذارید 3400 محیطبان در برابر یک میلیون و 800 هزار شکارچی که در پی 10 درصد باقیمانده حیاتوحش ایران هستند. تنوع شکارچیان در ایران هم جالب توجه است، عدهای برای فروش گوشت شکار میکنند و خب تا وقتی خریدار وجود داشته باشد که دارد این عده حیاتوحش را نشانه گرفتهاند. برخی از شکارچیان هم برای حفاظت از دام خود دست به اسلحه میشوند. عده قابلتوجهی انگیزهشان تفریح و سرگرمی است و آنطور که فعالان حوزه محیطزیست میگویند افرادی هم برای انتقام و اقدامی تلافیجویانه شکار میکنند.
3,000,000قبضه
هاشم اسدزاده، رئیس گروه تورهای ورودی شکار میگوید: «2 میلیون اسلحه با مجوز در کشور وجود دارد اما کنار آن یک میلیون اسلحه بدون مجوز هم هست که صاحبان آنها به صغیر و کبیر حیوانات رحم نمیکنند!» با این حساب بیش از سه میلیون سلاح شکاری در اختیار مردم قرار دارد و هر کدام از کسانی که جواز حمل و نگهداری سلاح داشته باشند دارای سهمیه سالانه
صد عدد فشنگ هستند. بخشی از 300 میلیون فشنگی که سالانه با تمدید مجوزهای حمل و نگهداری سلاح توزیع میشود، در اختیار کسانی است که شکارچی حرفهای هستند و برایش کار در فصل مناسب، درخواست مجوز شکار میکنند. بخشی اما در اختیار افرادی است که برای تخلیه هیجانات ناشی از تیراندازی یا دسترسی به گوشت مجانی، سر از طبیعت درمیآورند و به طور غیرقانونی اقدام به شکار حیوانات (قابل خوردن و غیرقابل خوردن) میکنند.
500 کشته
هر چند تاکنون ۱۴۱ محیطبان حین خدمت شهیدشدهاند اما از سوی دیگر حدود ۵۰۰ شکارچی هم جان خود را از دست دادهاند. همه چالشهای قضایی در این میان را هم که کنار بگذاریم ( که نباید به راحتی از آن چشمپوشی کرد) این آمار نسبت به شرایط مشابه دیگر کشورها فراوانی بسیاری دارد و نیاز به آسیبشناسی جدی در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال مناطق محافظت شده کشور آمریکا ۱۱ برابر ایران است، در حالی که تاکنون حدود ۲۵ نفر از محیطبانان آنجا کشته شدهاند و جالب اینکه اغلب آنها به خاطر سقوط از ارتفاع و حوادث طبیعی بوده است. محمد درویش، فعال محیط زیست میگوید: «هم محیطبان و هم شکارچی و قاچاقچی هموطنان ما هستند، قرار نیست میدان جنگی میان آنها برقرار باشد. با منطق زور و اسلحه نمیشود از محیطزیست نگهداری کرد.»
1 قصاص
عدد «یک» در میان آمار استخراجی در این بسته آماری شاید تلخترین عدد باشد؛ چرا که سال گذشته علی افضلی عنوان اولین محیطبانی را دریافت کرد که قصاص شدهاست. آذرماه 98 برای اولین بار در ایران یک محیطبان اعدام شد، محیطبانی که ده سال پیش یک مظنون به شکار را به قتل رساند، اتفاقی که حواشی زیادی برای محیطبانان به وجود آورد. ماجرا به ۱۰ سال پیش برمیگردد محیطبان افضلی که همراه خانوادهاش بود، متوجه تردد خودرویی در یک منطقه حفاظت شده میشود. این در حالی بود که راننده خودرو سابقه شکارداشتهاست. محیطبان او را تعقیب میکند و سرانجام این فرد مظنون به شکار را مقابل خانهاش به قتل میرساند. حالا ده سال از آن ماجرا گذشتهاست و بعد از اینکه خانواده قربانی رضایت ندادند، این فرد اعدام شد.
96 محیطبان برای یوز
تصاویر گشت و گذار یوزها در چند روز گذشته را خاطرتان هست؛ ویدئویی که حسابی دوستداران حیات وحش ایران را سر ذوق آورده بود. اما چه کسی است که نداند یکی از موارد تهدید کننده جان یوزپلنگهای باقیمانده در ذخیرهگاه زیستکره توران، کمبود محیطبانان این منطقه است. هرچند سازمان حفاظت محیط زیست اولویت استخدام محیطبان را برای زیستگاههای یوز در نظر گرفته است، اما باید یادآور شد برای حفاظت از زیستگاههای رسمی یوز که حدود شش میلیون هکتار وسعت دارد، فقط و فقط 96 محیطبان وجود دارد. ماجرا زمانی نگران کنندهتر میشود که بدانید همین تعداد محیطبان در این منطقه هم به صورت شیفتی کار میکنند یعنی تنها نیمی از این آمار هر روز در زیستگاههای یوز فعال هستند.
22000 لیتر
چندی پیش گفتوگوی یکی از محیطبانان در رسانهها حسابی دست به دست میشد. در بخشی از گفتههای او به کمبود-و گاه نبود-بدیهیات لوازم و امکانات این کار اشاره شدهبود. اینکه آنها به بهانه حمایت از کالای داخلی موتورسیکلتهایی را در اختیار دارند که تقریبا همیشه خراب است و اگر هم سالم باشد به دلیل نداشتن سوخت بلااستفاده است! حالا اگر حتی بخشی از گفتههای او را پای اغراق رسانه بگذاریم، نباید از چالش امکانات این افراد بگذریم. به گواه آمارها در حال حاضر ۶۰۴ پاسگاه محیطبانی در مناطق چهارگانه محیط زیست دایر است و محیطبانان این پاسگاهها از ۹۰۰ خودرو و هزار موتورسیکلت برای گشتزنی استفاده میکنند. به گفته فرمانده یگان حفاظت محیط زیست، محیطبانان برای گشتزنی روزانه به ۲۲ هزار لیتر بنزین نیاز دارند و این در حالی است که پس از سهمیهبندی سوخت حالا جنگلبانان هم با چالشی تازه به نام نداشتن سوخت رو به رو هستند، چالشی که البته بسیاری از قاچاقچیان چوب و زمینخواران را حسابی سرمست کردهاست.
141 شهید
در پایگاه رسمی سازمان حفاظت محیط زیست فقط نام 121 شهید محیطبان به تفکیک استانی ذکر شده است، آن هم بدون ذکر تاریخ شهادت، بنابراین نمیتوان متوجه شد که این اسامی مربوط به چه زمانی است، ضمن اینکه ممکن است بسیاری در این میان جان عزیزشان را از دست باشند اما از سوی نهادهای مرتبط عنوان شهید برای آنها منظور نشده است. آمارها حکایت از شهادت 141 محیطبان تا به امروز دارد. آماری درستی از مجروحان و جانبازان محیطبان وجود ندارد و شاید یکی از دلایل آن فراوانی این مورد است. آخرینش امینهادیپور محیطبان جنوبی است که هفته گذشته به واسطه درگیریاش با شکارچیان مجروح شد و پزشکان مجبور به قطع پای او شدند.