نمی‌خواهم سیاره‌ام را عوض کنم

گفت‌وگو با اردشیر رستمی، کاریکاتوریست، شاعر و بازیگر

نمی‌خواهم سیاره‌ام را عوض کنم

بای بسم ا... با طرح های اردشیر رستمی خیلی زندگی کردم، آثاری پذیرفته شده که حالا در ذهن جامعه زندگی می‌کنن مثلا توی گلدوزی‌ بلوچ‌ها و کردها می‌بینی‌شون. حالا گفت‌وگویی رو می خونین که زمان زیادی صرفش شده؛ زمان‌های شکوفا و سبز، بارآور و روح‌پرور. وقتی به انسان برگزیده‌تون نگاه می‌کنین؟ پاسخ اردشیر رستمی: برگزیدگان خدا کودکان، نوجوون‌ها و جوون‌ها هستن، به اینا نگاه می کنم؛ ما جوون‌ها رو آلوده کردیم. مقصر ماییم که نتونستیم پدران و مربیان خوبی باشیم. تو مسؤول مراقبت از نهالی هستی که کاشتی. به همه چی حتی پاپ کورن فکر می‌کنیم جز خودمون، جز معرفت و هستی‌مون. کجا می‌خوایم بریم. روزی یه ساعت با خودمون قدم بزنیم، خلوت کنیم، این کمترین چیزیه که از یه انسان میشه انتظار داشت. ما سالانه یه ربع نه برای خودمون وقت میذاریم نه برای خدامون، بعد میگیم چرا زندگیمون اینجوری شد. ذهن هم مث فضا آلوده و کثیف میشه. همه چیز رو نباید توی ذهن ریخت. درباره راز جاودانگی که سخن گفتیم، پاسخ داد: زمان، بحث مهمیه. گذشته‌ها مثلا کادو دادن چند تخم‌مرغ یا بیتی شعر توی ذهن می‌موند اما امروز حتی یه خونه به کسی هدیه کنی، ککش شاید نگزه. جامعه مصرفی اجازه ساخته‌شدن چنین کسانی رو نمیده که جاودانه‌اند، که رازهایی رو از هستی درک می‌کنن و به فعل درمیارن. انسان‌ها کیفیت دریافت رو از دست داده‌اند. به قول مولوی: این که می‌بینی بسان آدم است / نیست آدم در غلاف آدم است / ای بسا ابلیس آدم‌رو که هست / پس به هر دستی نشاید داد دست

 خورشیدی که در قلب شما می‌تابه؟
لبخند یه کودک، رضایت یه مادر
 زیباترین لحظه زندگی‌تون؟
دیدن یه مادر افغان که داشت دوتا بچه‌اش رو از مدرسه می‌آورد.
 چون انسان‌ها در غربت نمی‌تونن به راحتی بخندن؟
وقتی دیدم گفتم خدا ممنونم این رو به من نشون دادی. ما شمال و غرب نداریم. همه زمین مال انسانه. مگه چقدر زنده‌ایم. چرا به انسان سخت می‌گیریم حیاتش رو؟
اگه آدم‌ها مث کاریکاتورشون بودن؟
بیان یه موقعیت تاییدش نیست انکارشه بیشتر.
 اگه به حرف شاعر گوش می‌کردیم: کسی به فکر گل‌ها نیست؟
مشکلات‌مون کمتر می‌شد، مثل دورشدن انسان از معرفت، از طبیعت.
 نهایت تمام نیروها پیوستن است به اصل روشن خورشید!
ببین چه قشنگ خدا رو تصویر کرده. خدا رو به شعور نور تعریف کرده.
 اگه طرح‌ها خواستگار نداشتن؟
یعنی اون کاره نیستیم. هیچی رو با زور نمی‌شه به جهان تحمیل کرد.
 شده کسی با کارهاتون متحول بشه؟
بله با کارهای همه‌مون. دخترهای زاهدان روی بالش گلدوزی کردن [طرح های رستمی رو] کردستان دامنه‌های شاهو روی پرده‌هاشون گلدوزی کردن.
 این غرورانگیزه؟
نه! امانت‌هایی هست که باید تحویل بدیم.
 وظیفه هنرمند؟
چیز خوبی که پیداکرد مسیرش رو باز کنه تا حقیقتش بره به هستی برسه و تکثیرش کنه.
 اگه از خوبی‌ها نگیم؟
به بدی کمک کردیم.
 اگر خط‌هاتون همکاری نکنن؟
بعضی وقت‌ها. نشون میده کار بدی کردم. باید پالوده بشم تا بتونم کار کنم، راحت نیست.
 اگه خدای نکرده کرونا به جون خط‌ها بیفته؟
خیلی چیزهای بدتر از کرونا با ما بوده؛ جنگ‌ها، اخبار منفی.
 هیچ جنگی مثل کرونا آدم رو سر جاش ننشونده!
کرونا خدمت بزرگی به بشریت کرده. یه کم آدم‌مون کرده.
 تصور بفرمایین خط‌های طراحی‌تون تبدیل بشن به طناب. چه کسی رو باهاش دار می‌زنین؟
هیچ‌وقت این کار رو نمی‌‌کنم.
 اگه طناب بشن؟
طناب‌های نجات‌دهنده ما از مرداب‌هایی میشن که بشریت داره در اونا غرق می‌شه توی اروپا، آمریکا.
 اگه خط‌ها دام بشن؟
هیچ‌وقت چنین نخواهدشد.
 برای پرنده‌هایی که بچگی کشتین فاتحه می‌فرستین؟
بله از آسمون معذرت‌خواهی می‌کنم.
 شده ناز کاری رو بکشین؟
صدها بار! هر کاری می‌کنی نمی‌شه، اشکت رو درمیاره.
 اگه خسته بشن، خستگی خط‌ها رو چه‌جور در می‌کنین؟
باید به حرفش گوش کنی بذاری نفس بکشه وگرنه اذیت میشه.
 شده خط، شما رو کابوسش تصورکنه؟
بله وقتی برای پول کارکنی خط‌ها میگن چیکار می‌کنی.
 خط‌ها به شما آرامش میدن یا برعکس؟
اونا به من آرامش میدن.
 خط شما با چی همراهه؟
یه مسیر نورانی رو طی می‌کنه با خورشید، بارون
 انگشتاتون توی آب جوونه می‌زنه؟
همه جوونه می‌زنن. هرکس به نوعی.
 اگه مجبور بشین سیگار بفروشین؟
چه ایرادی داره! ولی قلمم رو نمی‌‌فروشم.
 شده برای کسی خط و نشون بکشین؟
نه.
 رودربایستی افتادن برای طراحی؟
زیاد.
 لبخندی که اصلا ترسیم نشد؟
صحنه خانواده‌ای که با هم راه میرن مثل پاداش هستیه.
 طرح‌هاتون به حالتون گریه کردن؟
می‌فهمم چی میگی. آره.
 وقتی حال بده؟
طراحی میگه ببخشین نتونستم برات کاری بکنم یا چه‌کاری برات بکنم.
 زندگی انسان رو چی ارزشمند می‌کنه؟
رویا. بی رویا جهان تمومه. دلیلی برای زیستن نیست.
 شما و رویا؟
رویاهام مسیر زندگیم رو درست کردن.
 دلنوازترین شمیم و صدا؟
صدای هستی. بوی بارون و کاهگل.
 بوی کسی که دوست دارین.
این رو که نمی‌شه گفت.
 چرا نمی‌شه از عشق گفت؟
باید به شکل‌های دیگه گفت. امیلی دیکنسون: حقیقت را به تمامی بگو اما با ایما.
 به بینش شما  ژرفا میده؟
اندوه! دیدن درد بشر.
 درد جاودانگی؟
همون رویای بشری ا‌ست. هر کس به نوعی اگه بگه ندارم، دروغ گفته.
 حسین منزوی؟
از نوابغ زمان. کمتر پیش میاد مثل ایشون نابغه، به هستی ساختگی ما هیچ احترامی قائل نبود.
 راز تکرارناپذیری حافظ، مولوی، عطار، فردوسی، هومر و...؟
اینها آبروی زمینن.
 چه‌هاست در سر این قطره محال اندیش؟
این محال بودن این قطره خیلی مهمه. جاودانگی در همین مقاطع کوتاهه. یه هفته تلاش می‌کنی هدیه‌ای فراهم کنی برای دیدن یه ثانیه لبخند یه دوست یا یه کودک.
 بن جانسن این  لحظات کوتاه رو خوب گفته!
چه سود چونان بلوط تناور سیصدسال آزگار بمانی و آخر کنده‌ای شوی خشک و برهنه/ زنبق یکروزه را زیبایی دوچندان است هرچند همان شب می‌پژمرد/ زیبایی را در مقاطع کوتاه توانی یافت/ و در دم‌های کوتاه می‌توان به جاودانگی رسید.
 واقعیت نگفتنی درباره شما؟
نتونستم بزرگ بشم، هرچند انسان‌های بزرگی الگوم بودن دوست داشتم به اندازه،شون یا نصف‌شون بشم.
 این چه حسی داره؟
خوشحالم برای این‌که خودم رو گم نکنم.
 چرا مهاجرت نکردین؟
من همیشه مهاجرم با کتاب‌ها و شعرهایی که می‌خونم. با فیلم‌هایی که می‌بینم مهاجرت می‌کنم.
 اِنی مهاجرٌ الی ا...؟
بله.
 راز خودشکوفایی و سرحالی شما؟
امیدوارم واقعی باشه این. نسبت به خودم که زیاد آگاهی ندارم.
 ولی...؟
ولی می‌کوشم از جهان لذت ببرم و لذت برای من آموختنه.
 اگه یه ماه، خوراک خوب ذهنی نباشه؟
قطعا مریض میشم اگه یک داستان، فیلم یا ترانه خوب نباشه.
 حس تون از کامل شدن؟
نمی‌تونیم کامل بشیم. انسان موفق می‌تونه در اون مسیر بمونه.
 برای تکامل لازمه؟
 لحظه به لحظه بیاموزین.
 رویایی که عملیاتی نشد؟
اگر هم نشده یا نخواستم یا زمانش نرسیده یا ظرفیتش رو نداشتم.
 درصد رضایت از خود؟
ناراضی نیستم. در مسیر چیزهایی که می‌خواستم حرکت کردم.
 شرط عشق؟
شما نمی‌تونین شرط بذارین در کار خوب‌رویان واجب وفا نباشد/ ای زردروی عاشق تو صبرکن وفاکن.
 علامت عشق؟
محوشدن در هستی.
 پنجره های روح تون؟
همین چیزهای کوچک، یه ابر، برکه، لبخند و پرواز
 غریب نیستین؟
نه. نه. به قول پابلو نرودا من نمی‌خواهم سیاره‌ام را عوض کنم.
 وطن روح تون؟
توی همونایی که عرض کردم پاییز برگ تگرگ شکفتن گل
بهترین هدیه به دیگران؟
به آدم‌هایی که دوست دارم دفتر می‌دهم می‌تونن بنویسن و در جهان تاثیر بذارن و شاید تکثیر بشن. چون کتاب مراحل خودش رو طی کرده.
 یه احساس بهاری؟
شعر ترکی: ای که می‌پرسی شعر جدید چی گفتی مگه شکفتن گل‌ها رویش سبزه‌ها طلوع و دیدن خورشید شعر نیست.
 ترانه‌های سنتی؟
همه در ستایش عشق و زندگیه، هیچ ترانه‌ای از مرگ دفاع نمی‌کنه.
 توصیه مهم؟
آندره ژید: برای انتقاد دوگوش و برای تعریف یه گوش رو بازکن. پیشنهاد می‌کنم آدم‌ها در ارتباط‌هاشون نه حرف‌ها و اداها بلکه نشانه‌ها رو دنبال کنن، چون فریب نمیدن. نمی‌شه قایم‌شون کرد؛ نشانه مثل لبخند و پوشاک (ویرجینیاوولف)