گفتوگو با بانیپال شومون، بازیگر «کرگدن» به بهانه پخش قسمت پایانی این سریال
با کتف و ترقوه شکسته بازی کردم
اسم جذاب و سوالبرانگیزی دارد و تقریبا هرکس که نامش را در تیتراژ فیلم و سریالی میبیند، دوست دارد درباره او، دستکم درباره اسمش بیشتر بداند. اما بهجز جذابیت نامی، کاراکتر خود بانیپال شومون هم با آن چهره و تنومندی اندام و آن صدای بم و پرطنین، قابل چشمپوشی نیست. حضور او در چند سال اخیر در آثار نمایشی پررنگشده و بازیهای خوبش در نقشهایی مکمل در کارهایی چون تنگه ابوقریب، شبی که ماه کامل شد، شهرزاد و غلامرضا تختی را بهخاطرسپردیم. تماشاگران سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر هم بازی خوبش در نقش یک مرد عشقِ نیچه را به یاد دارند؛ فیلمی که در نوبت اکران قرار دارد. بازی خوب شومون در سریال شبکه نمایش خانگی کرگدن، بهانه گفتوگوی ما با اوست. اگرچه کمی از پخش آخرین قسمت این سریال میگذرد، اما چون هنوز جزو آثار پرمخاطب در سامانههای اینترنتی نمایش فیلم و سریال است و هنوز برخی تماشاگران مشغول تماشای آن هستند، این بهانه موجه و پابرجاست. ضمن اینکه مصاحبه ما تنها درباره کرگدن نیست و احتمالا به برخی کنجکاویهای شما درباره این بازیگر، صداپیشه و عضو ارکستر کُر فیلارمونیک ایران پاسخ میدهد.
اصل قضیه که لطف خداست. البته لطف شما هم هست که تعریف میکنید. اما همیشه تمرینهایی هم برای صدا و بیان انجام میدهم.
شروع فعالیتهای هنری شما با بازیگری بود یا با موسیقی؟
تقریبا موسیقی و بازیگری را با هم شروع کردم، البته از یک جایی به بعد موسیقی به اندازه بازیگری برایم جدی نبود.
اسمتان هم خاص است و سریع جلب توجه میکند. در این حد میدانم که بانیپال، اسم بزرگترین پادشاه آشور است.
شاید یک مقدار اسم متفاوت و فکربرانگیزی است و این سوال را مطرح میکند که این شخصیت کیست و این اسم از کجا میآید، اما خودم خیلی به آن فکر نمیکنم.
برای مردم جالب است و بلافاصله در مواجهه با اسم شما، سوالاتی برایشان پیشمیآید. دیدم که یکی از سوالات همیشگی در بخش نظرات صفحه اینستاگرامتان هم همین است.
بله، همینطور است.
نام خانوادگیتان چطور؟ شومون، معنی خاصی دارد؟
شومون هم اسم پدر پدربزرگم بود و خیلی سال پیش وقتی میخواستند نام فامیلی را برای شناسنامه تعیین کنند، این اسم را انتخاب کردند.
این دو سه سال اخیر، حضور پررنگتری در بازیگری دارید و مکملهای خوبی را بازی کردهاید، به عنوان مثال در شبی که ماه کامل شد و غلامرضا تختی و ... با وجود اینکه این نقشها به خاطر بازی درست و بهاندازه، حتما ارتقایافتهتر از متن شدهاند، اما به نظر میرسد میتوانستند پررنگتر هم باشند و به لحاظ کمی، ظرفیت حضور بیشتر را داشتند.
ممنونم از شما، اما این نظر نویسندهها و کارگردانهای این آثار بود که این نقشها و شخصیتها به همین اندازه باشند.
به عنوان مثال نقش مامور امنیتی را که در شبی که ماه کامل شد، بازی کردید، جای کار بیشتری داشت و برخی معتقدند تقابل این مامور و همکارانش با تروریستها باید بیش از اینها پرداخت میشد.
این نقش هم در فیلمنامه همین مقدار بود و خود خانم آبیار، نویسنده و کارگردان فیلم، چون نمیخواست فیلم خیلی به سمت مسائل امنیتی برود، تصمیمگرفت شخصیت را در همین اندازه نشان دهد. وگرنه حرف شما هم درست است و این شخصیت میتوانست بیشتر بسط پیدا کند. البته بعدا آقای سعید ملکان، فیلمی به نام روز صفر ساخت که با محوریت مسائل امنیتی همین موضوع روایت میشود.
مصداقیتر بخواهم صحبت کنم، همین نقش شما در فیلم غلامرضا تختی انگار مابهازای شخصیت پهلوان زندی است که از جایی رفاقتش با تختی جایش را به یک تقابل میدهد که ما یکی از جنبههای بارز آن را در آن سکانس درگیری در رختکن میبینیم. شاید اگر نقش شما کمی پررنگتر میشد و ما شخصیتی اینچنینی را رودرروی تختی میدیدیم، با درام پرچالشی روبهرو بودیم.
آن شخصیتی که من بازی کردم، مابهازای کسی نیست و اگر قرار بود من شخص خاصی را بازی کنم، حتما نام او در فیلم برده میشد. نظر سازندگان این بود که در این زمینه اسمی از شخصی بردهنشود. البته حتما تختی برخوردهایی در رفاقتش داشته و آدمهایی که دور و بر او بودند هم رقابتها و حسادتهایی داشتند. درمجموع میتوان گفت من برآیند چند شخصیت را در فیلم غلامرضا تختی بازی کردم؛ کلیتی از گروهی که مقابل تختی بودند.
اما برسیم به دانیال سریال «کرگدن»؛ آنطور که در این کار دیدیم، شما در مشتزنی، اسبسواری و بیلیارد تبحر دارید.
من برای این پروژه در همه این زمینهها آموزش دیدم و زیر نظر مربیان مختلف کار کردم. برای فیلم غلامرضا تختی و بازی در نقش یک کشتیگیر هم، چند ماه با آقای منصور برزگر کشتی کار کردم. البته در این فیلم ما قرار بود صحنههای مسابقه کشتی هم داشته باشیم که بهخاطر زمان فیلمبرداری و حجم زیادی که فیلم پیدا میکرد، انجام نشد.
بهجز درگیری در ماجرای اصلی، شخصیت دانیال دو چالش و فراز احساسی سخت داشت؛ یکی در رابطه با اسبش تارا و یکی هم نازنین، خواهر نوید (ستاره پسیانی).
چالش زیادی برای بازی در این دو رابطه حسی داشتم. دانیال شخصیت كمحرف و درونگرایی است كه چندان اهل بروزدادن احساسات نیست، اما اتفاقی كه برای اسبش میافتد و ارتباط عاطفی با نازنین و ماجرای مچ دستش، چالشهایی بود كه باعث شد جنبههای دیگری از دانیال را هم ببینیم. تمام تلاشم را كردم كه این لحظات پیچیده را بهخوبی ارائه كنم. نمیدانم تا چه اندازه موفق بودهام.
چون ممكن است، برخی تماشاگران هنوز سریال كرگدن را به طور كامل ندیده باشند، نمیخواهم باعث اسپویل و لو رفتن قصه شوم، تنها بهطور سربسته به آن ماجرای مچ دست دانیال در قسمت بیست و سوم اشاره میكنم كه باتوجه به استوری شما در صفحه شخصیتان در اینستاگرام، آدم به نوعی یاد نمایشنامهای از مارتین مك دونا (مراسم قطع دست در اسپوكن) هم میافتد. هركاری كردم طوری سؤالم را مطرح كنم، ماجرای شما لو نرود، نشد!
(میخندد) بله. این مربوط به اواخر سریال است و حتی صحبت سر این بود كه اگر قرار به ادامه سریال باشد، من با همان دست، به مشتزنی ادامه دهم كه البته نشد و سریال متوقف شده است.
یكی از مسائل مربوط به این سریال هم همین بود كه كیارش اسدیزاده (كارگردان كرگدن) پیش از توزیع قسمت آخر، ویدئویی در فضای مجازی منتشر كرد كه قسمت بیست و ششم، آخرین قسمت كرگدن است و این از نظر او به منزله پایان كار این سریال خواهد بود. اما ظاهرا تهیهكننده نظر دیگری دارد و میخواهد فصل بعدی آن را هم بسازد. سریال برای شما تمام شده است؟
برای كارگردان تمام شده است.
به نظر میرسد كرگدن قابلیت ادامه داشته باشد، چون تكلیف برخی شخصیتها از جمله دانیال و نازنین، مشخص نشد.
سؤالاتی برای تماشاگران وجود دارد و از این نظر این سریال میتواند ادامه داشته باشد. اما ترجیح كارگردان این بود كه ادامه نمیدهد و از طرف او، پروژه تمام شده است.
درباره شخصیت دانیال كه اتفاق جالبی افتاد و كارش در كشتن افشین ناتمام ماند. علتش هم دخالت یكی از نویسندههای كار (علی اصغری) در نقش مامور بود كه ناگهان سر میرسد و مانع انتقام شما میشود. به شوخی میتوان این حركت را به عنوان سوءاستفاده نویسنده از موقعیت خودش دانست. او مزاحم شخصیتی كه نوشته، میشود و نمیگذارد كارش را انجام دهد.
(میخندد) بله دیگر.
علی اصغری، در همین سریال، نقش یكی از مربیان مشتزنی شما را هم بازی میكرد.
البته مربی بوكس من در قصه، مادرم بود، اما بله، علی هم نقش رفیق، همراه و یكی از مربیان را در مسابقات بهعهده داشت.
یكی دیگر از نكتههای بامزه سریال هم این بود كه بهتدریج تعداد آدمهایی كه خودشان مامور بودند یا با نهادهای امنیتی اطلاعاتی همكاری میكردند، زیاد میشد. بهطوریكه كمكم فكر كردیم، نكند دانیال هم پلیس باشد.
نه، من پلیس نبودم، اما خیلی از این بازخوردها و نظرات را شنیدم.
ظاهرا در كرگدن، به دلیل ماهیت نقش و شخصیت مبارز و مشتزن، صحنههای دشوار و خطرناكی هم داشتید.
من به نوعی در كرگدن، بدلكار نداشتم و همه كارهایم را خودم انجام دادم. به همین دلیل اتفاقاتی هم برایم افتاد، از جمله این كه از اسب افتادم و كتف و ترقوهام شكست. یك جراحی سنگین كردم، اما 9 روز بعد از جراحی جلوی دوربین رفتم. ضمن اینكه فردای همان روزی كه كتف و ترقوه ام شكست هم برای فیلمبرداری یك سكانس جلوی دوربین رفتم، برای این كه اگر بازی نمیكردم و منتظر بهبودم میماندیم، آن فضای سكانسهای اول كه در دشت است و من سواركاری میكردم، تغییر میكرد و مجبور بودیم همه سكانسهای قبلی را از اول بگیریم. 9 روز بعد از جراحی هم كه بهصورت پیوسته جلوی دوربین بودم و تنها وقتی میخواستم بازی كنم، دستم را از آتل در میآوردم.
حالا واقعا آن دیالوگ «دستت درد نكنه» نازنین خطاب به دانیال، برازنده شماست.
(میخندد) نه بابا! مخلصم. این فقط یكی از ماجراهای تلخ و سنگینی بود كه برایم پیش آمد. مورد دیگر هم آسیب شدید مهرههای چهارم و پنجم گردنم در یكی از صحنههای مشتزنی بود. الان كه با شما صحبت میكنم، گردنی بستهام.
در كدام صحنه آسیب دیدید؟
صحنهای در رینگ بوكس بود كه من در مسابقه مشت میخورم و خون از دهانم میپاشد. این صحنه كه در تیتراژ هم وجود دارد، بصورت تدوین موازی همراه با لحظه به زمین خوردن تارا به نمایش درآمد. آن ضربه، دقیقا به گردنم میخورد كه بعد از آن چند ثانیه بیهوش شدم. بااینكه بازیگر مقابلم در آن صحنه جزو قهرمانهای مشتزنی كشور است و خیلی هم رعایت كرد و تقصیری هم در این حادثه نداشت، اما متاسفانه این اتفاق افتاد. من نقش دانیال را مثل همه نقشهایم با تمام جان و دلم بازی كردم.
یك نقش شبه نیچهای هم در فیلم پالتوشتری به كارگردانی مهدی علیمیرزایی بازی كردید كه در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. خبری از سرنوشت فیلم دارید؟
قبل از كرونا، تلاشهایی برای اكران فیلم در عید نوروز شده بود. اما بعد داستان كرونا پیش آمد و اكران سینما متوقف شد.
ممكن است با این وضع كرونایی، فیلم بهصورت آنلاین اكران شود؟
آنطور كه شنیدم، كارگردان قرار نیست فیلم را آنلاین اكران كند و منتظر اكران فیلم در سالنهای سینما خواهد ماند.
به نظر میرسد این كمدی، قابلیتهایی برای فروش خوب در سالنهای سینما را دارد.
نمیدانم، امیدوارم داشته باشد. پالتوشتری فیلم شریف و متفاوتی است و امیدوارم كه مردم با آن ارتباط برقرار كنند و این فیلم را دوست داشته باشند.
برخلاف عادت همیشگی
کرگدن، با وجود برخی ضعفها و ایرادات، فضای جدید و ماجراجویانهای را در فیلم و سریالهای ایرانی به وجود آورد و بحث قاچاق و مافیای دارو را در قالب قصههای جذابی به مخاطب ارائه داد. اما به نظر میرسد نقدهای منفی که در مدتزمان نمایش سریال بهویژه در این اواخر مطرح شد، نهتنها چندان منصفانه نبود بلکه حتی مغرضانه به نظر آمد. نکته دیگر این که شاید کرگدن در مقایسه با سریال های پرهیاهوتر شبکه نمایشخانگی نادیده گرفتهشد. وقتی از بانیپال شومون در این باره پرسیدیم ، پاسخ داد:
کرگدن، از نظر قصه، فضا و فیلمبرداری و ... ژانر و شیوه جدیدی از کار فیلم و سریال در ایران است. ما عادت کردهایم به یکسری قصهها که همیشه بودهاست. همینطور به یکسری روابط عادت کردهایم که تبدیل به سلیقهای برای مخاطب شدهاست. کرگدن پیچیدگی دارد و مسیر همیشگی را دنبال نمیکند.
شاید یکی از دلایل اقبال کمتر یا نقدها همینها باشد. یکی از دلایل دیگر این بود که تبلیغات خیلی خوبی برای کرگدن نشد و میتوانست بهتر از اینها معرفی و تبلیغ شود. شاید هم چون این سریال از چهرههای آنچنانی استفاده نمیکرد، آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفت. با وجود اینکه برخی چهرههای درجهیک سینما و تئاتر در این کار حضور داشتند، اما هیچکدام چهرههای گیشهپسند سینمایی نبودند. اما خودم به عنوان بازیگر بهشدت فضای کرگدن را میپسندم و خیلی هم خوشحال و راضی هستم که در این سریال بازی کردم.
-
آتش نژادپرستی بر جان مینیاپولیس
-
روایت روحالله
-
اقتدار از خلیجفارس تا دریای کارائیب
-
جنگل در آسمان میسوزد
-
حمله به رکورد ۵۰۱
-
مخاطبان دلواپس قهرمان قصه هستند
-
با کتف و ترقوه شکسته بازی کردم
-
در حیاط کوچک پاییز در زندان
-
دستان بیقرار مامور شجاع
-
نام لیلی را مشق میكنم
-
دوستی خالهخرسه با حیوانات
-
آلونکهای بیپناهی
-
شانس 5/2 درصدی خرید خودرو
-
آرزوهای ناکام مارتین لوتر کینگ
-
سفر، آغاز زیستن است ...
-
محرومیت زدایی عزم جدی میخواهد