از سکه افتاده

از سکه افتاده

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار


 مجری می‌پرسد: درآمد ماهانه پارسال شما چقدر بوده است؟
  کارآفرین جوان که مدیر کارخانه تولید گوشی تلفن‌همراه ساخت داخل است، می خواهد جواب موبه مو و تحلیلی بدهد، اما مجری حرفش را قطع می‌کند و می‌گوید: عدد به من بگو. چقدر بوده؟
کارآفرین جوان لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید فلان قدر... مجری می‌پرسد: چند درصدش سود بوده؟
کارآفرین جوان باز می‌خواهد توضیح تحلیلی بدهد، اما مجری باز حرفش را قطع می‌کند: یک کلمه به من بگو و باز کارآفرین جوان لبخند می‌زند و می‌گوید: 20درصد... مجری می‌گوید: 20 درصد؟! به خاک سیاه نشستی که! ولش کن اصلا! مرد حسابی تو همین چند ماه اخیر ببین دلار و سکه چند درصد گرون شده و...
این برش از یک برنامه تلویزیونی را چند روز پیش دیده بودم و حرف‌های مجری چیزی بین حرص و خنده و گریه را در دلم به هم می‌آمیخت. امروز صبح داشتم از پیاده‌روی خیابان میرداماد تهران می‌گذشتم. خیابان میرداماد، همان جایی است که در اصلی بانک مرکزی در آن باز می‌شود و بانک مرکزی، کلید واژه‌ای است که این روزها بیش از این که مردم را یاد بانک و سرمایه‌ملی و این چیزها بیندازد، یاد مدیران متهم به فساد اقتصادی و رشوه‌های کلان و کیف‌های پر از سکه می‌اندازد.
پیاده‌روی خیابان میرداماد مثل هر روز پر بود از کارمندان شرکت‌های کوچک و بزرگ خصوصی و دولتی که کیف به دست به سمت اداره می‌رفتند و نمی‌دانستند سر ماه که بشود حقوقشان چند دلار است؟ لابه‌لای رفت‌و‌آمد مردم، چشمم به جمعیت زیادی افتاد که دور هم جمع شده بودند. نزدیک‌تر که شدم، خوردم به گروه چند ده نفری از مردم که چیزی شبیه صف، ولی متراکم‌تر را تشکیل داده بودند. همه ماسک به صورت داشتند، اما فاصله اجتماعی‌شان کمتر از 10 سانتی‌متر بود. جلوتر که رفتم متوجه شدم صف جلوی یک صرافی تشکیل شده. در صرافی بسته بود و روی تابلوی جلوی در نوشته بود هر دلار آمریکا 23500 تومان. مردم از زن و مرد و پیر و جوان جلوی صرافی ایستاده بودند و از خرید دلار حرف می‌زدند. از این که باید سرمایه‌شان را تبدیل به دلار و سکه کنند که همین یک مشت پس‌اندازشان از این هم بی‌ارزش‌تر نشود.
کم‌کم داشتم به مقصد می‌رسیدم و به حرف‌های مجری تلویزیون فکر می‌کردم که تولیدکننده داخلی را مذمت می‌کرد «به خاک سیاه نشستی!» و اگر آن کارآفرین می‌خواست از حرف‌های مجری یک نصیحت برداشت کند، نصیحتش این بود: سرمایه‌ات را بردار و به جای تولید و کارآفرینی برو دلار و سکه بخر.