بلقیس، وقت چای عراقی معطر است

بلقیس، وقت چای عراقی معطر است

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

    تقریبا در همه جای دنیا بعد از این که وقایع تلخ اتفاق می‌افتند و بر احساسات انسان‌های معاصرشان خال می‌اندازند، جاهای مختلفی را برای جریان داشتن انتخاب می‌کنند. مثل یک سیل که ناگهان آمده و خراب کرده و رفته باشد چند شاخه می‌شوند و به دست آیندگان می‌رسند. یک شاخه می‌رود در سطرهای کتاب‌های تاریخ، یک شاخه می‌رود در سینه مردمی که بعدها برای نوه‌هایشان آن خاطره تلخ را بازگو کنند تا آنها هم به گوش فرزندان‌شان برسانند و یک شاخه‌اش می‌رود در سینه‌های سوخته شاعران و نویسندگان تا بعد با جوهر جاری شوند روی کاغذها و بعدتر خواننده‌ای در گوشه‌ای از دنیا آن را بخواند و چیزی درونش آه بکشد. حالا در این گوشه دنیا که ما زندگی می‌کنیم و معمولا کتاب‌های شعرمان قطورتر از کتاب‌های تاریخ‌مان‌اند، قصه جور دیگری رقم می‌خورد و آن شاخه‌ای از سیل که به ادبیات می‌ریزد عریض‌تر و  پرآب‌تر است.
شعر و ادبیات کرانه عربی مدیترانه و منطقه شامات را که ورق بزنیم به آثاری برمی‌خوریم که بوی خون و خاکستر را هنوز با خود دارند. از پیش از جنگ‌های صلیبی تا همین چند دهه گذشته که فلسطین درگیر جنگ با متجاوزان صهیونیستی بود و سوریه درگیر جنگ با سلفی‌ها بود و لبنان دستخوش جنگ داخلی و جنگ با رژیم صهیونیستی و... همه این وقایع و از دست دادن عزیزان، داغی شده‌اند بر سینه شاعر و نویسنده و بعد جاری شده‌اند در کتاب‌ها که بمانند. صدای انفجار در این منطقه برای کسی که در خانه نشسته و عزیزش آن بیرون است یعنی خشک شدن گلو و سرخ شدن رگ چشم‌ها و دلشوره‌ای که به جانش می‌نشیند. حالا اگر بعد از چند دقیقه تماس و جواب نگرفتن و پرس‌وجو و باز بی‌پاسخ ماندن، ناگهان با جنازه‌ای در کاور پلیس مواجه شود...
حدود 40 سال پیش انفجاری در سفارت عراق در بیروت اتفاق افتاد و عده زیادی جان خود را از دست دادند و در بیروت بسیاری بعد از شنیدن صدای انفجار گلویشان خشک شد و چشم‌شان سرخ. یکی از آنها که در خانه دلشوره گرفت نزار قبانی، شاعر سرشناس سوری بود که همسرش بلقیس بیرون خانه بود. بعد که جنازه بلقیس را در کاور پلیس تحویل گرفت و بعدتر که در خلوت خودش این واقعه را گریست، شعری سرود با عنوان قصیده بلقیس که هنوز هم که هنوز است از محبوب‌ترین شعرهای عاشقانه جهان است و خوانندگان شعر در سراسر جهان نمی‌دانند بهای یک شعر عاشقانه با جان معشوق و داغ عاشق پرداخته شده است. حالا باز صدای انفجار شیشه‌های خانه‌ها را در بیروت لرزانده و عده زیادی هنوز پیکر عزیزان‌شان را هم نیافته‌اند.
 لابد چند سال بعد خوانندگان ادبیات در دنیا یک داستان یا شعر زیبا را از نویسنده و شاعر لبنانی خواهند خواند و حظ خواهند برد و نخواهند دانست که بهای این اثر ادبی با چه چیزی پرداخته شده است.