ماجراهای جواد جوادی در سیما
سكانس اول - پارك ولایت - كتابخانه
هوا سرد است. عوامل سریال بچه مهندس در پشت بام یكی از ساختمانهای نیمهتخریب بوستان ولایت مشغول ضبط هستند. بخشی از فضای پشت بام به واسطه نایلون استتار شده و داخل آن به شكل كتابخانه طراحی شده است. جواد جوادی و رسول هر دو داخل این فضا نشستهاند و مشغول باد كردن بادكنك هستند. همانطور كه این كار را انجام میدهند با هم صحبت میكنند و از قرار صحبتشان هم گل انداخته است، اما رسول از دستش در میرود و بیش از اندازه بادكنكها را باد میكند كه منجر به تركیدن آن هم میشود.
كات!
با گفتن این كلمه از سوی علی غفاری، این صحنه قطع میشود و كارگردان نكات لازم را به بازیگران میگوید. او خطاب به بازیگر نقش رسول میگوید كه بادكنك را خیلی بد میتركاند و مخاطب با تماشای این صحنه متوجه تصنعی بودن این صحنه میشود. این صحنه چند بار برداشت میشود و غفاری راحت رضایت نمیدهد، حتی به شوخی و با خنده به بازیگران نقشهای جواد و رسول میگوید كه اگر درست بازی نكنند، نمیگذارد جلوی آتش بایستند و خودشان را گرم كنند. تا اینكه بعد از برداشتهای مكرر اعلام رضایت میكند و گروه آماده میشوند تا صحنه بعد را برای تصویربرداری آماده كنند.
سكانس دوم - كارگردان - انتخاب بچهها
علی غفاری، كارگردان سریال بچه مهندس درباره اینكه چطور شد تصمیم گرفتید كه این مجموعه در چند فصل تولید شود به جامجم میگوید: واقعیت این است كه ما قرار بود قصه را از بزرگسالی جواد جوادی شروع كنیم و در قالب فلاشبكها، كودكیهای جواد دیده شود. آغاز كار را با بخشهای كودكی شروع كردیم. به دلیل موقعیتهای داستانی چیزی حدودی 30 قسمت به صورت پراكنده از كودكیهای شخصیت جواد ضبط كردیم. تا اینكه اواخر تصویربرداری سریال بچه مهندس به ما اعلام كردند این كار برای ماه رمضان مناسب است. به همین دلیل قرار شد فصل اول اختصاص به كودكی این شخصیت داشته باشد. فصل دوم را به نوجوانی اختصاص بدهیم و فصل سوم هم به جوانی جواد جوادی.
مسلما بخش سخت و دشوار این سریال انتخاب بچهها بود. غفاری در این باره توضیح میدهد: واقعا كار خیلی سختی بود و فراخوان برای این كار دادیم. تعداد زیادی بچه مراجعه كردند و برای انتخاب بچهها مدت زیادی صبر كردیم. تا اینكه بازیگران نقشهای جواد جوادی، رسول تپل و مومو (مژگان) انتخاب شدند. حساسیت ما روی این سه شخصیت زیاد بود. البته نه اینكه از دیگر بچههای پرورشگاه غافل شویم. برای انتخاب آنها هم خیلی وقت گذاشتیم و تستهای زیادی گرفتیم، چون میخواستیم بازیهای خوبی از بچهها بگیریم و همین كار را دشوار میكرد. برای نوجوانی كار ما سختتر از دوران كودكی شد، چون باید بچههایی انتخاب میشدند كه شبیه كودكی این سه شخصیت بود.
وی ادامه میدهد: در فصل دوم بچهها به دوران نوجوانی رسیدهاند. آنها در مقطع راهنمایی تحصیل میكنند و وارد جامعه شدهاند. به همین اندازه هم مسائلشان بیشتر شده، چون نوجوانی سن حساسی است. تلاش میكنیم فصل دوم سریال هم برای مخاطبان جذاب باشد.
این كارگردان تاكید میكند: روایت داستان در فصل دوم باید قوی تر از فصل اول باشد تا بتوانیم ضمن حفظ مخاطب قبلی، بینندگان جدید را هم ترغیب به تماشای این اثر كنیم. فكر میكنم این اتفاق میافتد و مخاطب را جذب میكنیم. همچنین به زودی فصل سوم این سریال را هم كلید میزنیم. در حال حاضر مراحل پیش تولید را سپری میكند.
وی درباره انتخاب بازیگر نقش نوجوانی جواد جوادی میگوید: برای این نقش مانی رحمانی را انتخاب كردیم كه قبلا هم تجربه بازیگری داشته، اما بازیگر نقش رسول برای اولین بار است كه جلو دوربین میرود.
بعد از صحبت با كارگردان نگاهم به نصری، دستیار دوم كارگردان جلب میشود كه با بچهها مشغول تمرین است. او میگوید: اگر بچهها آمادگی نداشته باشند باید زمان بیشتری گذاشته شود تا با آنها تمرین كنند. ضمن اینكه مسؤولیت این كار بیشتر به عهده آقای كاسهساز است.
سكانس سوم - بوستان ولایت - قهرمان قصه
مانی رحمانی قرار است شخصیت جواد جوادی را در نوجوانی بازی كند. چهره او شباهت زیادی با بازیگری دارد كه نقش جواد جوادی را در كودكی بازی كرده و مثل او عینكی است. این بازیگر 15 سال دارد و از چهار سالگی مشغول بازی در فیلمها و سریالهاست. او وقتی چهارسالگی تست داد در دو كار اولش نقش هنرور را به عهده داشت، اما با بازی در سریال زن بابا اولین نقشش را به شكل جدی تجربه كرد.
او در آثاری همچون ستایش، نفس گرم، زنبابا، بابا مراد و... بازی كرده است. البته به گفته خودش تا امروز در چهل اثر حضور داشته و نقشهای متفاوتی را بازی كرده است. جالب است كه خانواده او اصلا در كار بازیگری نیستند و به خاطر علاقهاش وارد این عرصه شده است.
رحمانی تاكید میكند كه فصل اول سریال را دیده بود و خیلی هم آن را دوست داشت. البته زمانی كه فصل اول ساخته میشد او برای بازی در فصل دوم انتخاب شده بود، به همین دلیل از همان ابتدا میدانست كه قرار است سهمی در سریال بچه مهندس داشته باشد.
این بازیگر درباره اینكه آیا هنوز هم وقتی جلوی دوربین میرود، دل نگرانی دارد؟ میگوید: نه، دیگر بعد از 40 كار دلهره ندارم. البته سه سال اول وقتی جلوی دوربین میرفتم خیلی دل نگران بودم، ولی دیگر برایم عادی شده است.
رحمانی به خاطر بازی در سریال بچه مهندس2 یك خط در میان مدرسه میرود، اما درس و مشقاش را با كمك پدرش، معلم و مسؤولان مدرسه انجام میدهد.
وی بزرگترین پشتیبان خودش را در این سریال، كارگردان مجموعه ذكر میكند و میگوید: آقای غفاری در صحنههای حسی كمك زیادی به من میكند تا به نقش برسم. در واقع برایم همیشه سنگ تمام میگذارد.
این بازیگر در پاسخ به این سوال كه برداشت مكرر از یك صحنه شما را خسته نمیكند، توضیح میدهد: نه، دیگر خستهكننده نیست، چون میدانم حتما در راستای بهترشدن صحنه است. ضمن اینكه برایم مثل زندگی عادی شده است. در این سریال هم نقش مادرم را خانم اندیشه فولادوند بازی میكنند و در صحنههایی كه با ایشان بازی داشتم، خیلی به من كمك كردند و هر نكتهای كه لازم بود را به من میگفتند.
سكانس چهارم - بوستان ولایت - رسول تپل
بنیامین محمدیان در بچه مهندس 2 نقش رسول تپل را در نوجوانی بازی میكند. این بازیگر هم مثل بازیگر نقش كودكی رسول تپل است و با نمك! بنیامین 12 سال دارد و اولین بار است كه جلوی دوربین حاضر میشود. البته ویژگی بنیامین این است كه وقتی از او سوال میپرسم، سعی میكند خیلی ادبی صحبت كند و همین حرف زدنش او را بانمك كرده است.
او درباره بازی در این سریال میگوید: فصل اول سریال را خیلی دوست داشتم. به نظرم خیلی قشنگ بود و آدم وقتی كار این بچههای كوچك چهار پنج ساله را میدید كه به این زیبایی دیالوگ میگویند و نقششان را درست ایفا میکنند، واقعا تعجب میكرد.
محمدیان درباره دلهره اولین حضورش جلوی دوربین توضیح میدهد: ده جلسه اول خیلی ترس داشتم، اما بعد كه با مانی بیشتر دوست شدم در نقشم فرو رفتم. ضمن اینكه آقایغفاری، كارگردان كمك زیادی میكند و بعد از كارگردان، مانی پشتیبان من است و خیلی به من كمك میكند بهویژه در صحنههای حسی به من میگوید كه چطور حس بگیرم. اگر مانی نبود، احتمال داشت بیشتر تپق بزنم.
این بازیگر در پاسخ به این سوال كه ناراحت نمیشوید وقتی چندین بار به خاطر بازی شما كارگردان كات میدهد، میگوید: اوایل ناراحت میشدم، ولی سعی كردم تا بهتر شوم و با معذرت خواهی همیشه جبران كردم.