نخواستم در اجرای ایرانیش ببازم

گپی با پوریا پورسرخ که این روزها اجرای مسابقه ایرانیش را برعهده دارد

نخواستم در اجرای ایرانیش ببازم

ورود پوریا پورسرخ به عرصه هنر با بازی در سریال‌های تلویزیونی شروع شد. او اوایل دهه 80 در سریال‌های روزهای به یاد ماندنی، فرار بزرگ و مسافر بازی کرد. سال 85 در سریال نوروزی وفا به کارگردانی محمدحسین لطیفی نقش ژوبین پناهی را بازی کرد که به جرم جاسوسی برای اسرائیل در ایران زندانی بود تا این‌که یک مامور موساد(سازمان اطلاعات رژیم صهیونیستی) برای ربودن او وارد ایران می‌شود و... بعد از مدتی ژوبین عاشق یک دختر می‌شود و همین زندگی‌اش را دستخوش ماجراهای متفاوتی می‌کند. پورسرخ بعد از ایفای این نقش در میان مخاطبان تلویزیون به شهرت رسید و همه این گمانه‌زنی را درباره‌اش داشتند که از این به بعد او می‌خواهد نقش عاشقان خسته دل را بازی کند، اما پورسرخ کارنامه اش را به سمت دیگر هدایت کرد و بعد از وفا در مجموعه تلویزیونی صاحبدلان نقش یک جوان لات را بازی کرد که مرتب برای بقیه دردسر درست می‌کرد. او در طول این سال‌ها لباس شخصیت‌های مختلف اعم از پلیس، قاتل و... را پوشیده است، حتی در کنار نقش‌های جدی به سمت بازی در آثار طنز هم حرکت کرده است. او این روزها مسابقه ایرانیش را برای شبکه دو اجرا می‌کند مسابقه‌ای که به تهیه‌کنندگی احسان ارغوانی تهیه می‌شود. تا امروز برنامه‌ها و مسابقه‌های تلویزیونی بسیاری درباره ایران تولید و پخش شده، اما «ایرانیش» یک مسابقه کاملا ایرانی و خاطره‌انگیز از بازی‌های دوران کودکی ما و بدون الگوبرداری از هر نمونه خارجی است که اجرای آن را پوریا پورسرخ بر عهده دارد. به بهانه این مسابقه که خانواده‌های ایرانی را دورهم جمع کرده، با او به گپ و گفت نشسته‌ایم.

 وقتی شما نقش ژوبین را در سریال وفا بازی کردید، همه این تصور را داشتند که قرار است از این به بعد نقش جوانان عاشق‌پیشه سینما و تلویزیون ایران را بازی کنید، اما شما از این ماجرا فاصله گرفتید و بعد از این سریال نقش یک جوان لات را بازی کردید. حال در هجدهمین سال ورودتان به بازیگری به سمت اجرا آمدید که خیلی از همکاران شما زودتر این مسیر را آغاز کرده‌اند. آیا شما هم می‌خواستید مسیر همکاران‌تان را ادامه بدهید که وارد اجرا شدید؟
درباره بخش اول سوال باید بگویم نقش‌هایی مثل ژوبین زمانی که به شهرت می‌رسند بیشتر در ذهن می‌مانند، به همین دلیل بقیه پیشنهادها به این سمت حرکت می‌کند، نه من اولین نفر هستم و نه آخرین نفر! اما در همه این سال‌ها سعی خودم را کردم که در نقش ژوبین باقی نمانم. بنابراین بعد از این نقش سراغ نقش شاهین با ویژگی‌های رفتاری دیگر در سریال صاحبدلان رفتم.
درباره بخش اجرا هم واقعیت این است که خیلی از همکاران من به سمت اجرا آمدند، اما من از اول یاد گرفتم مسیرم را خودم انتخاب کنم. ضمن این‌که همیشه احترام می‌گذارم به افرادی که قبل از من حتی یک روز جلوتر وارد این عرصه شدند. قبل از این‌که اجرای برنامه ایرانیش را بپذیرم از دوستان مجری‌ام فرزاد حسنی، هیراد حاتمی، نیما کرمی و... مشورت گرفتم. شاید باور نکنید اما با هفت هشت مجری تماس گرفتم و با آنها درباره مقوله اجرا صحبت کردم.
انگیزه اصلی من برای اجرای مسابقه ایرانیش معنا و مفهوم بازی‌های کاملا ایرانی آن است. چیزی که خیلی وقت است فراموش شده اما همه ما بر اساس سن و سالی که داریم، قسمت‌هایی از آن را تجربه کرده، دیده و شنیده‌ایم. دلیل دوم حضورم عوامل این مسابقه و انرژی خوب و رزومه‌ای است که داشتند، چون می‌دانستم با وسواس و بدون عجله و تنش کار می‌کنند. از سوی دیگر اخلاقم این است که دفتر هیچ کارگردانی نمی‌روم قبل از این که جست وجو کرده‌باشم یا این که با چه کسانی کار کرده‌اند. برایم مهم است. بنابراین با شناخت جلو می‌روم.
 اما معمولا در این مواقع بازیگران از سوی همکاران‌شان درگیر تعارفات و تعریف کردن‌ها می‌شوند و به همین دلیل ممکن است شما فقط تعریف بشنوید و نه انتقاد به کارتان. خودتان چقدر به این موضوع باور دارید؟
اگر می‌خواستم درگیر تعارفات شوم از دوستان مجری ام مشورت نمی‌گرفتم. این تعارفات به خاطر روحیه ما ایرانی هاست. اعتقاد دارم نباید از هم فقط تعریف و تمجید کنیم و فقط بگوییم عزیزم عالی بود، خسته نباشید. همان طور که نقاط مثبت را می‌گوییم، باید نقاط منفی را هم بگوییم.
 یعنی شما واهمه‌ای از انتقاد ندارید و با کمال میل می‌پذیرید؟
انتقاد باید درست و سازنده باشد. معتقدم در کنار نقاط مثبت باید کاستی‌ها را ببینیم و به دوست یا همکارمان بگوییم. نه این‌که فقط تعریف کنیم یا این‌که فقط انتقاد کنیم. هر دو باید کنار هم باشد تا نقاط قوت تقویت شود و ضعف‌ها هم برطرف. من هم با این اعتقاد  سراغ مجریان قدیمی‌تر رفتم که سال‌هاست اجرا می‌کنند.
 آنها چه نکته‌ای به شما تاکید کردند که در اجرا آن را رعایت کنید؟
دوستان مجری به من گفتند که اگر در اجرا سراغ بازی کردن بروم، حتما آن اجرا را خواهم باخت و تاکید داشتند که بهترین کار این است که خودم باشم. البته فرمت مسابقه ایرانیش بسیار خانوادگی و صمیمانه است و من همین فضای ایرانیش را خیلی دوست دارم و برایم جالب بود.
 یعنی اگر قرار بود اجرای رسمی و خشک در برنامه ایرانیش داشته‌باشید، نمی‌پذیرفتید؟
نه، نمی‌پذیرفتم. چون علاقه مند بودم اگر قرار است اجرا هم داشته‌باشم، فعال باشم و مسابقه ایرانیش این ویژگی را دارد و من را  
 هل داد تا آن را قبول کنم. البته حرکات فیزیکی در زندگی شخصی‌ام هم جایگاهی دارد.
 یعنی چه  حرکات فیزیکی در زندگی‌تان جایگاه خودش را دارد؟
مثلاً ورزش برایم مهم است و به همین دلیل دوست دارم اجرای فعال و صمیمانه داشته‌باشم که در ایرانیش اتفاق افتاد.
به عنوان مثال یکی از مسابقات برنامه ایرانیش یه قل دو قل است و زمانی که می‌بینم دو مادر این بخش را بازی می‌کنند، دلم برای هر جفت‌شان پر می‌زند و دلم می‌خواهد هر دو را برنده این بخش کنم، اما چاره‌ای نیست؛ یکی می‌برد و یکی می‌بازد، آنچه اهمیت دارد این است که با خاطره خوش از مسابقه ایرانیش خداحافظی کنند. به هر حال همه ما ایرانی‌ها عاشق مادرها هستیم و برایم با بقیه فرق می‌کنند.
در مجموع بحث خانواده در ایرانیش مطرح است و خوشبختانه من در اجرا خیلی خوش‌شانس هستم كه چنین برنامه‌ای را اجرا می‌كنم و از دوستانم نصیحت‌های خوبی گرفتم. حتی در روز افتتاحیه در جمع خبرنگاران گفتم من در حوزه اجرا تجربه ندارم و آمده‌ام تا یاد بگیرم.
 ولی اگر اجرای قسمت اول برنامه‌ام با اجرای قسمت پنجم یكی است و تغییر نكرده، دیگر این ایراد من خواهد بود، چرا كه باید سعی كنم در هر قسمت بهتر از قسمت قبل باشم. در حال حاضر چند قسمت از مسابقه ایرانیش پخش شده، اما به مرور باید تماسم را با مجریان بیشتر كنم تا از كمك‌شان در اجرا استفاده كنم.
 برخی بازیگران كه وارد عرصه اجرا شدند به دلیل این‌كه نقش مجری را در برنامه بازی كردند، موفق نبودند. شما چقدر سعی می‌كنید خود پوریا پورسرخ واقعی در برنامه ایرانیش باشید؟
متاسفانه این مساله‌ای كه شما می‌گویید كاملا درست است. اما سعی كرده‌ام مشورت‌های درستی از دوستان مجری بگیرم كه سال‌هاست اجرا می‌كنند. وقتی قرار است نقشی را بازی كنم، شخصیتم را نزدیك كاراكتر می‌كنم تا بتوانم نقش را ایفا كنم، اما در اجرا نیازی نیست بازی كنم و خوشبختانه برایم فرصتی فراهم شده كه در قالب مجری، خود واقعی‌ام باشم.
 بارها اتفاق افتاده وقتی بازیگران تلویزیون به واسطه بازی در سریال‌ها به شهرت می‌رسند، وارد سینما می‌شوند و بعد این شعار را می‌دهند كه تلویزیون نمی‌بینند و اصلا
برنامه‌ها را دنبال نمی‌كنند. شما قبل از اجرای ایرانیش، برنامه‌های تلویزیون را دنبال می‌كردید یا نه؟
من از این شعارها كه تلویزیون ایران را نمی‌بینم یا مسابقات یا سریال‌ها را دنبال نمی‌كنم، بلد نیستم. قبل از این‌كه اجرای مسابقه ایرانیش را بپذیرم، مسابقات تلویزیونی را می‌دیدم و دنبال می‌كردم، اما وقتی اجرایم جدی شد بیشتر از قبل مسابقات تلویزیون را می‌دیدم و به چشم خریدار نگاه می‌كردم. به عنوان مثال وقتی مسابقه هوش برتر را می‌دیدم، دلم می‌رفت. البته اجرای این برنامه هم تخصصی بود.
حالا بعضی انتقاد می‌كنند به فرمت برخی مسابقات و می‌گویند خارجی است و ایرانی نیست. من می‌گویم نباید چنین انتقادهایی كرد، حتی اگر یك مسابقه كپی یك مسابقه پرطرفدار در دنیا باشد و حالا ایرانیزه شده، چه اشكالی دارد. حسن اش به این است كه با تماشای مسابقه حالمان خوب می‌شود.
 یعنی الان خودتان وقتی مسابقه ایرانیش را می‌بینید، حالتان خوب می‌شود؟
قبل از این‌كه اجرای مسابقه را داشته‌باشم به احسان ارغوانی، تهیه‌كننده ایرانیش گفتم شما بازی‌های قدیمی را به عنوان بخش‌های مسابقه انتخاب كرده‌اید، اگر این بازی‌ها جذاب بودند به فراموشی سپرده نمی‌شدند. پس زور تكنولوژی بیشتر بوده كه باعث شده این بازی‌ها فراموش شوند. اما تهیه‌كننده به من گفت باید صبوری كنم و در حین اجرا متوجه شوم آیا فراموش شده یا نه؟ اما از وقتی مسابقه شروع شده و وارد بازی‌ها شدیم، برای خودم هم جالب است و برایم حس نوستالژی دارد؛ ضمن این‌كه فضای خانوادگی برنامه خیلی دلنشین است و حالم را خوب می‌كند.
 وقتی تیمی در مسابقه عقب می‌افتد، شاهد هستیم كه كمك‌شان می‌كنید، دلیلش چیست؟
راستش خیلی حواسم به گروه‌ها  است.
وقتی مسابقه فوتبال هم می‌بینم حتی اگر دو تا تیم را نشناسم، ناخواسته تیمی كه عقب می‌افتد، نگرانش می‌شوم و دلم می‌خواهد جلو بیفتد. این اخلاق ناخواسته در وجود من است كه دلم می‌خواهد به تیمی كه عقب هستند، كمك كنم، اما در مسابقه ایرانیش به این موضوع غلبه كردم و تیم داوری هم به من می‌گوید اگر كمكی به یك تیم كردم، معادل آن هم به تیم دیگر كمك كنم تا توازن برقرار شود. دلم می‌خواهد هر دو خانواده با خاطره خوش برنامه را ترك كنند، حتی تیم بازنده هم بدون ناراحتی بروند.