مرگ دسته‌جمعی، عروسی نشد !

پرونده‌ای برای روز سیاه ورزش ایران در مهر‌ماه 1385 و اعلام دوپینگ 9 وزنه‌بردار

مرگ دسته‌جمعی، عروسی نشد !

مینی‌بوس فدراسیون جلوی کمپ وزنه‌برداری ایستاد. ملی‌پوشان یک به یک بلند شدند تا با حالتی خمیده از ماشین پیاده شوند. با آن بدن‌های درشت، فضای مینی‌بوس برای همه‌شان تنگ و ترش بود. تازه به هر کدام از ملی‌پوشان دو کیسه بزرگ هم آویزان بود؛ یکی برای کت و شلوارهای اعزامی به رقابت‌های جهانی دومینیکن و دیگری هم برای کفش‌های نو. در حال پیاده شدن از مینی‌بوس بودند که واحد ایمانزاده (راننده فدراسیون) با صدایی نگران داد زد؛ «بچه‌ها گوش کنید رادیو چی میگه؟» همه سر‌جای خود میخکوب شدند. همه در شوک. گوینده اخبار رادیو گفت: «بنابر اعلام مسوولان فدراسیون بین‌المللی وزنه‌برداری نمونه دوپینگ 9 وزنه‌بردار ایرانی مثبت اعلام شد!» محمدحسین برخواه، شاهین نصیری‌نیا، سجاد بهروزی، سعید علی‌حسینی، رسول تقیان، امید ناییج، علی دهقانیان، رضا تیموری و محسن داوودی به دلیل دوپینگ محروم شدند؛ خبری که ابتدا از رادیو و بعد هم از بخش‎های مختلف خبری تلویزیون پخش شد و همه را شوکه کرد. روز سیاه ورزش ایران با دوپینگ 9‌وزنه‌بردار رقم خورد؛ روزی که رویای قهرمان شدن در وزنه‌برداری از سر خیلی از نوجوانان با‌استعداد ایران زمین پرید و آنها را به سمت رشته‌های دیگر برد.

کمیته 3 نفره مجلس
ارگان‌های زیای درگیر پرونده دوپینگ وزنه‌برداری شدند؛ از نهاد ریاست‌جمهوری گرفته تا مجلس، سازمان وقت تربیت‌بدنی و کمیته‌ملی المپیک. در وا‌قع از همان روز اول همه دنبال این بودند که بفهمند عامل اصلی دوپینگ چه كسی بود؟ در همان قدم اول کمیته‌ای سه نفره با حضور اعضای كمیسیون فرهنگی مجلس تشکیل شد تا رفت‌و‌آمدها به ساختمان بهارستان آغاز شود. در کمتر از دو هفته بالغ بر 10 نفر از مسوولان ورزش كشور و تعداد زیادی كارشناس از جمله مسوولان مرتبط با فدراسیون وزنه‌برداری فراخوانده شدند تا نقطه نظرات خود را بیان کنند.
دكتر جواد آرین‌منش، حجت‌الاسلام‌ سیدمحمدرضا میرتاج‌الدینی و حجت‌الاسلام سید جلال یحیی‌زاده اعضای کمیته بررسی دوپینگ در وزنه‌برداری بودند. یحیی‌زاده در پایان یکی از همین نشست‌ها از بدبینی فدراسیون وزنه‌برداری نسبت به ایوانف حرف زد و گفت: در خصوص بحث دوپینگ، مرادی، رئیس فدراسیون وزنه‌برداری عنوان كرد كه نسبت به ایوانف از قبل نیز شك و تردیدهایی وجود داشته و گزارشی نیز از سوی فدراسیون به مسوولان بالا داده شده بود؛ ولی مورد توجه قرار نگرفته بود!
خود مرادی هم در مصاحبه‌هایش این را گفت که اصلا راضی به بازگشت دوباره ایوانف نبوده و این کار با نظر کمیته ملی المپیک صورت گرفت. اما سوای قصور ایوانف، در همان جلسات نخست رسیدگی، یک ادعای دیگر هم مطرح شد؛ این‌كه شاید جدا از مراقبت‌ها و بحث مبارزه با دوپینگ، این اتفاق براساس یك برنامه‌ریزی و اطلاعاتی كه از داخل به وادا داده‌اند رخ داده است؛ موضوعی که با گذشت 14 سال هنوز هم کسی نمی‌تواند با قطعیت درباره‌اش حرف بزند.





سفری که لغو نشد
فردای روزی که دوپینگ 9 وزنه‌بردار مثبت اعلام شد، علی مرادی رئیس وقت فدراسیون وزنه‌برداری همراه با یوردان گئورگی ایوانف راهی دومینیکن شدند تا با حضور در محل برگزاری نشست هیات رئیسه فدراسیون جهانی، مشکل به‌وجود آمده را حل کنند. در روزهای بعد 8نفر دیگر هم به جمع مسافران دومینیکن اضافه شدند تا تیمی که فقط حسین رضازاده را در ترکیب خود داشت با کاروانی 11 نفره در سانتادومینگو حاضر باشد. این سفرها با انتقادهای بسیاری از سوی نمایندگان مجلس مواجه و کار به صحن  علنی هم کشیده شد. به دنبال این جنجال‌ها، كیومرث هاشمی،‌ رئیس مركز توسعه‌ ورزش قهرمانی طی نامه‌ای به فدراسیون وزنه‌برداری از مرادی خواست تا هر چه زودتر همراهان تیم به كشور بازگردند. نامه‌ای که البته بی‌اثر بود و این کاروان بلند بالا، طبق برنامه زمان‌بندی شده قبلی، پس از پایان رقابت‌های فوق‌سنگین، سانتادومینگو را به مقصد تهران ترک کرد. هنوز هم خیلی‌ها نمی‌فهمند چرا بعد از آن فاجعه، 10 همراه، یک وزنه‌بردار را برای سفر به دومینیکن همراهی کردند!


مرادی برکنار شد
چهل روز پس از مثبت شدن نمونه دوپینگ 9 وزنه‌بردار ایرانی اتفاقی که همه انتظارش را می‌کشیدند رخ داد و سرانجام بهرام افشارزاده، با حکم محمد علی‌آبادی، رئیس وقت سازمان تربیت‌بدنی به عنوان سرپرست ریاست فدراسیون وزنه‌برداری منصوب و جایگزین علی مرادی شد. در حکمی که روز 11 آبان 85 امضا شد، یک بند مهم هم قید شده بود که حتما در دستور کار رئیس جدید قرار بگیرد؛ «سالم‌سازی محیط و مبارزه جدی با پدیده‌ شوم دوپینگ و قرار دادن شعار ورزش پاك در سرلوحه‌ امور.»


اشک‌های ایوانف
فقط 5 روز تا آغاز هفتاد و پنجمین دوره‌ مسابقات جهانی وزنه‌برداری در سال 2006 باقی مانده بود که خبر محرومیت تیم ایران از حضور در رقابت‌های جهانی آمد؛ درست همان شبی که قرار بود ملی‌پوشان به فرودگاه بروند. ایوانف همان شب بچه‌ها را در یکی از اتاق‌های خوابگاه تیم‌ملی جمع کرد. امید ناییج، یکی از 9‌وزنه‌برداری که نمونه‌اش مثبت شد، درباره آن جلسه می‌گوید: « ایوانف همه را جمع کرد و گفت بچه‌ها مقصر این اتفاق من هستم. او خیلی با ما حرف زد. می‌گفت سر در نمی‌آورم که چرا چنین اتفاقی رخ داده است. او برای اولین‌بار بغض کرد و اشک ریخت. همه گریه می‌کردیم. ما ایوانف را به چشم یک پدر می‌دیدیم که همیشه سخت‌گیر بود و با‌نظم و دیسیپلین. اما آن شب ایوانف شکست. »


۴۰۰ هزار دلار
رقم کمی نیست. 400 هزار دلار جریمه نقدی آن‌هم در سال 1385.  این حکمی بود که از سوی هیات اجرایی فدراسیون جهانی وزنه‌برداری برای فدراسیون ایران صادر شد. محرومیت مادام‌العمر برای گئورگی ایوانف، سرمربی بلغارستانی تیم و محسن داوودی به همراه 8 حکم محرومیت دو ساله برای سایر وزنه‌برداران و البته یک جریمه نقدی سنگین که از بیت‌المال رفت. البته فدراسیون جهانی در ابتدا گفته بود اگر ایران این پول را ندهد از بازی‌های آسیایی 2006 دوحه هم محروم خواهد شد اما بعدها با رایزنی‌های صورت گرفته این پول در چند قسط سالانه پرداخت شد و تسویه کامل آن به دوران ریاست حسین رضازاده، که خودش سال 2006 در اردوی تیم‌ملی حضور داشت، رسید.


مکمل‌ها آلوده نبود
همان ابتدا که خبر دوپینگ دسته‌جمعی در وزنه‌برداری رسانه‌ای شد، ایوانف مسوولیت دوپینگ اعضای تیم را پذیرفت و به آلوده بودن مكمل‌های غذایی اشاره كرد. اما واقعیت این بود که مکمل‌ها اصلا آلوده نبود. یکی از اعضای تیم‌ملی که اسمش در میان نفرات دوپینگی هم بود، در این‌باره به جام‌جم گفت: ایوانف بدن‌های ما را تا دو هفته قبل از اعزام بدون دارو نگه داشته بود اما با این رویکرد که سطح رکوردها در دومینیکن پایین است و علاوه بر رضازاده چند نفر دیگر هم می‌توانند روی سکو بروند، از داروی ورجین استفاده کرد تا رکوردهایمان در آستانه مسابقه کمی بالاتر برود. داروی ورجین 5‌روز در بدن می‌ماند. اتفاقا ایوانف اصرار داشت در آن مقطع، اردوی تیم‌ملی به یکی از شهرستان‌ها منتقل شود تا اگر ماموران وادا آمدند، مشکلی پیش نیاید. ایوانف قبل از آن برای برپایی اردوی تیم‌ملی در کلمبیا برنامه‌ریزی کرده بود که با کارشکنی‌های بسیاری مواجه شد و در نهایت ویزای کلمبیا صادر نشد. همین اتفاقات ایوانف را کمی برآشفته کرده بود.
اتفاقا سعید آذری، قهرمان اسبق وزنه‌برداری ایران که آن زمان مدیرعامل باشگاه ذوب‌آهن بود، به همین نکته اشاره کرد: «مقصر واقعی كسانی هستند كه اردوی تیم‌ملی وزنه‌برداری را در كلمبیا لغو كردند. اطمینان دارم اگر در آن اردو از وزنه‌برداران آزمایش دوپینگ گرفته می‌شد، آزمایش تمامی آنها منفی می‌شد؛ چرا‌كه ایوانف كارش را بلد بود و بی‌تردید طبق برنامه‌ریزی، می‌توانست تا اردوی كلمبیا ورزشكاران را به شرایط مناسب برساند.»




رضازاده: مردم بدانند قهرمان‌شان سالم است!
خبر دوپینگ 9‌وزنه‌بردار ایرانی مثل بمب اتم، صدا کرد و خیلی زود به گوش همه رسید. پشت بند این خبر یک مصاحبه از حسین رضازاده هم آمد با این تیتر؛ «مردم بدانند قهرمان‌شان سالم است!» او در آن مصاحبه گفت: «من از خودم مطمئن هستم و حتی زمانی كه آزمایش می‌دادم مطمئن بودم داروی غیر‌مجاز مصرف نكرده‌ام.»
با این حال و باگذشت 14‌سال، معمای حسین رضازاده، هنوز هم یکی از چند معمای بی‌پاسخ آن روز سیاه است. آن زمان برخی نفرات همان تیم گفتند حقایقی را می‌گوییم كه ورزش ایران را تكان ‌بدهد. حتی یکی از روزنامه‌ها از قول مهدی عطار‌اشرفی، سرپرست وقت اردوی تیم‌ملی تیتر زد؛ «نمونه دوپینگ حسین رضازاده عوض شده است» که البته خود عطار اشرفی همان زمان با تکذیب این شایعات، آن را یک شیطنت رسانه‌ای خواند و گفت: من هیچ‌گاه نگفته‌ام نمونه‌ دوپینگ رضازاده عوض شده است!



مرگ به انبوه...
از امید ناییج پرسیدیم اگر آن روز به نحوی از اردو خارج می‌شدید یا آزمایش دوپینگ نمی‌دادید چه اتفاقی می‌افتاد. آیا اصلا امکانش بود؟ که پاسخ داد: «اگر خودمان را دور از چشم ماموران وادا نگه می‌داشتیم این امکان وجود داشت که از اردو اخراج شویم. آن زمان شاهین نصیری‌نیا یک زانتیا داشت و من حتی به شاهین گفتم بیا با چند نفر از بچه‌ها از اردو خارج شویم. اما چون نمی‌دانستیم چه اتفاقی قرار است در ساعات آینده بیفتد، همه‌‌اش به این فکر می‌کردیم که اگر از اردو برویم و فدراسیون به نحوی مساله حضور ماموران وادا را حل کند، آن وقت این ماییم که به دلیل ترک اردو اخراج می‌شویم. ایوانف با توجه به این‌که می‌خواست شرایط بدنی ملی‌پوشان را با ساعت دومینیکن تنظیم کند، تمرین صبحگاهی را تعطیل کرده و برای ما یک جلسه تمرین در ساعت 12‌شب تا بامداد گذاشته بود. برنامه این بود که نیمه‌شب بخوابیم. صبح برای صبحانه بیدار شویم و دوباره استراحت کنیم تا برای تمرین بعدازظهر و شب آماده شویم. آن روز صبح همه رفتیم سالن غذاخوری، صبحانه خوردیم و برگشتیم به اتاق‌هایمان. من می‌خواستم بخوابم که صدای ماموران وادا را از پنجره شنیدم. آنها سعید علی‌حسینی را در رستوران دیده بودند و داشتند با او صحبت می‌کردند. بعد هم برخواه رفت تا ببیند داستان از چه قرار است. کم‌کم همه متوجه حضور ماموران وادا شدند. ایوانف یک به یک می‌آمد و در اتاق‌ها را می‌زد. من که در را باز کردم گفت بیا برای آزمایش. گفتم؛ «مستر ایوانف من می‌توانم آزمایشم را عوض کنم. اجازه می‌دهی؟» که ایوانف در جواب گفت؛ «اگر می‌توانی این کار را بکن.» این را که شنیدم ترس تمام وجودم را گرفت و متوجه شدم قضیه جدی است. همانجا به پدرم زنگ زدم تا برایم کاری بکند. گفتم ماجرا این است و ماموران وادا سرزده آمده‌اند اردوی تیم‌ملی. پدرم پرسید؛ «فقط از تو می‌خواهند آزمایش بگیرند؟» گفتم «نه! از همه» جمله پدر خدابیامرزم را تا همیشه به خاطر دارم. او به من گفت: «پسر جان مرگ دسته‌جمعی عروسیه! اگر از همه قرار است آزمایش بگیرند، تو هم برو و آزمایشت را بده.»
بله! می‌گویند فخرالدین اسعد‌گرگانی اولین کسی بود که ضرب‌المثل «مرگ به انبوه، جشن است» را وارد ادبیات ما کرد، اما اینجا و در کمپ تیم‌های ملی وزنه‌برداری «مرگ انبوه»، جشن نبود. یک عزای عمومی بود. 



بهروزی: خانه‌مان را عوض کردیم!
سجاد بهروزی هنوز هم جوان‌ترین وزنه‌بردار تاریخ ایران است که در مسابقات جهانی وزنه زده است. او یک سال پس از این‌که در 16‌سالگی دوبنده تیم‌ملی را پوشید و به مسابقات جهانی‌2005‌ رفت، دوپینگش مثبت شد تا دو سال از بهترین سال‌های ورزشی‌اش از دست برود. خودش درباره آن روزها می‌گوید: روزهای سختی بود. دو سال از جوانی‌ام، با حسرت وزنه‌برداری را دنبال کردم. آن اوایل همه من را مسخره می‌كردند و می‌گفتند دوپینگی. برای همین مجبور شدیم خانه‌مان را عوض كنیم. هدف من المپیك بود. از سوی فدراسیون هم قول‌هایی به ما می‌دادند كه محرومیت ما كم می‌شود و به المپیك می‌رویم. برای همین آمادگی خوبی برای المپیك داشتم. به ركوردهای 140‌كیلوگرم در یك ضرب و 170‌كیلوگرم در دو‌ضرب رسیدم كه همین ركوردها در المپیك مدال گرفت. اینها برای من حسرت داشت.



شاهین نصیری‌نیا: به خنده می‌گفتم؛ من خودم دارم می‌روم، چرا دارید هلم می‌دید؟
برخی با داس ریشه وزنه‌برداری زدند
از شاهین نصیری‌نیا که این روزها در آمریکا مشغول مربیگری وزنه‌برداری است، خواستیم 14 سال ما را با خود به عقب ببرد تا در حال و هوای همان روزهایی قرار بگیریم که آزمایش دوپینگ 9 وزنه بردار مثبت شد. شاهین که خودش هم یکی از اردونشینان بود ابتدا آهی کشید و بعد با خنده‌ای تلخ، سخن را چنین آغاز کرد:
«آن روزها این جمله افتاده بود سر زبانم که «من خودم دارم می‌روم، چرا دارید هلم می‌دید؟» واقعیت این است که من بعد از سال 2004 دیگر تصمیم نداشتم به تیم‌ملی برگردم و گفتم فقط دو - سه فصل در لیگ وزنه می‌زنم. در یکی از همان مسابقات لیگ وقتی وزنه 210 کیلو را زدم، اتفاقا ایوانف هم در سالن بود و بلافاصله پس از مسابقه به من گفت که شاهین، آماده باش برای حضور در اردوی تیم‌ملی!  گفتم مستر ایوانف از ما دیگر گذشته، اما او معتقد بود من هنوز هم یکی از بهتر‌ین وزنه‌برداران دسته 94‌کیلوگرم هستم و اگر خوب تمرین کنم می‌توانم در المپیک‌2008 وزنه بزنم. همین‌طور هم شد و من دوباره به اردوی تیم‌ملی برگشتم که آن اتفاق تلخ افتاد.»
از شاهین درباره چرایی ماجرا پرسیدیم و این‌که چه اتفاقی باعث شد تیم ایوانف با 9 دوپینگی مواجه شود؟ شاهین مثل همیشه با صداقت جواب داد: «فکر می‌کنم عده‌ای که دنبال برکناری علی مرادی بودند، با داس افتاده بودند به جان وزنه‌برداری تا ریشه این ورزش را بزنند. آن تیم یک تیم پاک بود که روی یک اشتباه و به دنبال یکسری مسائل از بین رفت. در واقع برخی اختلافات داخلی باعث شد ما له شویم. به همین دلیل هم فکر می‌کنم ایوانف مردانگی کرد که مسوولیت آن اتفاق را به گردن گرفت. او به اندازه آن چیزی که گفته شد مقصر نبود.»
شاهین با این جمله حرف‌هایش را تمام کرد: «هنوز هم با گذشت این همه سال وقتی به آن روزها فکر می‌کنم دلم برای نفرات آینده‌داری مثل محسن داوودی، علی دهقانیان، رسول تقیان، رضا تیموری، امید ناییج و سجاد بهروزی می‌سوزد. من همان زمان هم برای خودم ناراحت نشدم چون سال آخر دوران ورزشی‌ام بود، اما مسیر زندگی یک عده، بی آن‌که خودشان تقصیری داشته باشند، عوض شد.»