امروز روز بزرگداشت شمس تبریزی است
صیانت از شوریدهحالی
رصدخانه: سیدكریم محمدی فعال فرهنگی و اجتماعی
شوریدهحالی محمدبن ملکداد، به نوعی مادرزاد بود. روایتهایی که از کودکی او در تبریز موجود است، این شوریدهحالی را بهوضوح نشان میدهد. او بلد بود از این حال، صیانت کند و آن را تا وقتی به شمسالدین عارف تبدیل شود و تا پایان عمر حفظ کرد. به شهرها و کشورهای گوناگون سفر کرد، درس خواند و به دیگران درس آموخت. در هر شهری به سراغ عارفی میرفت و با او همسخن و همدل میشد. سرانجام گذرش به قونیه افتاد و با جلالالدین محمد مولوی دیدار کرد. این دیدار بهسان حادثهای شگفتانگیز، مولانا را به طور کلی دگرگون کرد و از او انسانی دیگر ساخت. درپی این واقعه، مریدان مولانا به دنبال شمس تبریز افتادند که چرا عارف شهرشان را به راهی دیگر کشانده است.
شمس آزردهخاطر شد و به حالت قهر قونیه را ترک کرد و بازآمد: «صدبار اگر توبه شکستی بازآی»، ولی برای بار سوم رفت و دیگر نیامد و کسی ندانست کجا رفت و دیگر نیامد و سرانجامش چه شد. مولانا دیوان کبیرش را به نام شمس تبریز کرد که در غالب ابیات آن به جای تخلص خود، نام شمس را آورد.
آنچه امروز از شمس باقی است کتاب مقالات اوست که پژوهشگر معاصر، محمدعلی موحد -که پنج کتابش در حوزههای مختلف، به عنوان کتابهای برگزیده در جایزه کتاب سال معرفی شده است- آنها را با جستوجو در کتابخانه ملی ترکیه، تصحیح، گردآوری و منتشر کرده است.
در شهر خوی، مقبرهای وجود دارد که بسیاری از صاحبنظران آن را مزار شمس تبریز، صوفی معروف قرن هفتم هجری دانستهاند. به طور کلی نام او در همیشه تاریخ با نام مولوی، یکی از پرآوازهترین شعرا و عرفای ایران گره خورده است، زیرا او بود که با طریقت خویش، زندگی مولانا را دستخوش انقلابی روحی کرد. پدر شمس او را دیوانه میخواند و بزرگان عصر او نیز از درک حالش عاجز بودند. او همواره به دنبال خدا بود و هر جایی که نشانی از تعلقات دنیوی داشت، او را فراری میداد. وقتی وارد قونیه شد گفت به سراغ یکی از اولیای خدا آمدهام. شیخ بهایی، شمس را حکیم معنوی میخواند. چند وقتی است به خاطر خبرهای تولید فیلمی سینمایی با محوریت رابطه شمس و مولانا با عنوان «مست عشق»، نام شمس دوباره بر سر زبانهاست.