پسـر طلایی بـابل

گفت‌وگو با محمدرضا خیرا...زاده، قهرمان جودوی کم‌بینایان جهان

پسـر طلایی بـابل

«وقتی تازه‌کاری، در اجرای کومیته و کاتا، باید خوب نگاه کنی. جای پاهای حریف را ببینی و همان اول، گاردت را درست ببندی. لحظه‌ شروع مبارزه مهم است. من کم‌بینا بودم و می‌ترسیدم. نگران آنچه که نداشتم بودم و از داشته‌هایم غافل... اما زود یاد گرفتم ضعف بینایی‌ را جبران کنم و بعد از چفت شدن به حریف، کمتر پیش می‌آمد که تاتامی را بدون پیروزی ترک کنم. من در میدان مبارزه با افراد بینا عمیقا درک کردم که تمرکز بر درون، سایر احساسات و هماهنگی عصب و عضله چقدر اهمیت دارد.»‌ محمدرضا خیرا...‌زاده، عضو ٢٨ ساله و سنگین وزن تیم‌ملی جودو کم‌بینایان و نابینایان کشورمان از بابل، با سابقه سه سال پی‌درپی ایستادن در جایگاه نخست رنکینگ جهانی، سهمیه مستقیم حضور در رقابت‌های پارالمپیک توکیو را از آن خود کرده است. او این روزها، با وجود تعطیلی گاه‌و‌بی‌گاه کرونایی باشگاه‌ها، به سختی و با جدیت تمرینات خود را دنبال می‌کند. مختصری از مسیری که این قهرمان در این سال‌ها طی کرده در گفت‌و‌گویی صمیمانه مرور کردیم:

 مدیون خانواده‌ام هستم
من با ضعف در بینایی متولد شدم. فاصله سنی من و برادرم چند ماه بود و با دوقلو فرقی نداشتیم. من در مدرسه عادی درس خواندم و بعضی دشواری‌های تحصیل در کنار دانش‌آموزان بینا را حس نمی‌کردم چون در همه مقاطع تحصیلی و بعد از آن هم در بسیاری از بزنگاه‌های زندگی برادرم و خواهر بزرگم‌ حامی‌ام بودند. در زندگی و ورزش هر چه دارم با همراهی خانواده‌ام به دست آمده است و مدیون آنها هستم.
 رقابت نابرابر با افراد بینا
رقابت استاد محمودرضا میران، قهرمان اسبق جودوی کشورمان، داشت از تلویزیون پخش می‌شد. به صدای این گزارش گوش می‌دادم. در پایان آن مسابقه به پدرم گفتم بر خلاف بسیاری از مازنی‌ها، می‌خواهم به جای کشتی‌گرفتن، قهرمان جودوی جهان شوم. سال ٨۶ جودو را با افراد بینا شروع کردم. سخت بود. اوایل فکر می‌کردم تفاوت‌ در بینایی کلا یادگیری را غیرممکن می‌کند اما به تدریج با تقویت مهارت‌ها و هماهنگی اعصاب و عضلات، داشته‌هایم را تقویت کردم. بعد از یک سال و نیم به عضویت تیم‌ملی جوانان درآمدم. سال ٨٨ در رقابت‌های قهرمانی کشور جودو افراد بینا، سوم و سال ٨٩ نایب قهرمان شدم. بعد کم‌کم به عنوان حریف تمرینی ملی‌پوشان بزرگسال به اردوهای‌شان می‌‌رفتم. با این‌که مهارت‌هایم را تقویت کرده بودم اما رقابتم با افراد بینا برابر نبود و همین باعث می‌شد گاهی ‌نتوانم بهترین عملکردم را ارائه دهم. این موضوع بر فیکس شدنم در تیم‌ملی بزرگسالان هم تاثیر گذاشت. مشغول درس و دانشگاه شدم و مدتی کوتاه از ورزش فاصله گرفتم.
‌‌کلاس‌بندی
آن سال‌ها اطلاع‌رسانی در زمینه ورزش افراد دارای معلولیت کم بود و من در شهر خودمان محیطی که ویژه‌ کم‌بینایان و نابینایان باشد را سراغ نداشتم اما پیش از پارالمپیک ٢٠١۶ اتفاقی متوجه شدم سه جودوکار کم‌بینا و نابینای اعزامی به ریو در قائم‌شهر اردو زده‌اند. برای اولین بار به اردوی آنها رفتم. به عنوان حریف تمرینی دعوت شدم و کنارشان ماندم. بعد از آن کلاس‌بندی
پزشکی - ورزشی شدم و سپس به عنوان جودوکار رسمی در کلاس B2 و دسته ١٠٠+ کیلوگرم فعالیتم را شروع کردم. بعد هم ‌ظرف مدت کوتاهی، به عضویت تیم‌ملی جودوی نابینایان و کم‌بینایان درآمدم.
 از ناداوری در جاکارتا  تا  قهرمانی جهان
در اولین اعزام رسمی‌ام، سال ٢٠١٧ مدال برنز انفرادی و نقره تیمی رقابت‌های قهرمانی آسیا در ازبکستان را کسب کردم و مجددا همان سال، در مسابقات جام‌جهانی طلایی شدم. ٢٠١٨ با ناداوری نایب قهرمان بازی‌های پاراآسیایی شدم. ماجرا از این قرار بود که در پاراآسیایی جاکارتا ایران و کره جنوبی در جدول رنکینگ یک طلا اختلاف داشتند. رقابت من بسیار حساس بود و رئیس کمیته داوران هم از کُره‌. آنها مقابل چشم همه، امتیاز وازاری و ایپونم را به راحتی ندادند. وقتی مسابقه تمام شد، همان‌جا روی تاتامی عهد کردم که چند ماه بعد در رقابت‌های پرتغال جبران کنم و همین‌طور هم شد و طلای قهرمانی جهان را به دست آوردم. سال ٢٠١٩ هم در مسابقات جایزه بزرگ باکو و قهرمانی آسیا قزاقستان دو نقره گرفتم و با شکست رقیب ازبکم در خانه‌اش سومین طلای قهرمانی جهان را بر گردن آویختم که پایان خوبی بود برای من.


‌‌‌هنوز کارهای زیادی دارم
هنوز کارهای زیادی دارم. وقتی فعالیت تدی رینر، قهرمان سنگین وزن فرانسوی جودو را با ١٠ طلای جهان، دو طلا و یک برنز المپیک دنبال می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که من هنوز کارهای زیادی دارم و جای چند مدال پارالمپیک در کارنامه‌ام خالی‌ است. تدی رینر 31‌ساله با 8‌عنوان قهرمانی جهان و 5 قهرمانی اروپا، بهتر‌ین الگوست برای من تا با قدرت برای کسب افتخارات بیشتر تلاش کنم .