دنیا پر از احمق است؟!

نگاهی به کتاب «مردم شیلدا» نوشته اریش کستنر

دنیا پر از احمق است؟!

یادداشت: احمدرضا حجارزاده نویسنده



 اریش کستنر در کشور ما نامی شناخته‌شده از ادبیات آلمان است که او را بیشتر با آثار مشهوری مانند «لوته و همتایش» (یا خواهران غریب) و «امیل و کارآگاهان» می‌شناسند که هر دو دستمایه تولید دو اقتباس سینمایی پرهوادار شدند؛ فیلم‌های «خواهران غریب» (کیومرث پوراحمد) و «شاخ گاو» (کیانوش عیاری). شهرت این نویسنده، شاعر و نمایشنامه‌نویس آلمانی بیش از هر چیز مدیون اشعار طنز اجتماعی و داستان‌هایش برای کودک و نوجوان است. کتاب «مردم شیلدا» که در واقع داستانی نیمه‌بلند، طنزآمیز و مصور است، به مساله احمق‌بودن و انتخاب آن برای زندگی بهتر و راحت‌تر می‌پردازد. ماجرا از جایی شروع می‌شود که در قرون وسطی- وقتی هنوز باروت اختراع نشده بود- در شهری به نام شیلدا-که وسط کشور آلمان قرار داشت- مردم جالبی زندگی می‌کردند. آنها در حماقت و بلاهت لنگه نداشتند.گرچه از ابتدا خنگ و کودن نبودند و اتفاقا در روزگاری دور مردمانی شجاع و باهوش بودند.کستنر در این روایت داستانی با زبانی ساده و شیرین به بیان دلایلی که موجب شد مردم شیلا احمق‌بودن را برای همیشه انتخاب بکنند، می‌پردازد و در فصل‌های مختلف، نمونه‌هایی از عجیب‌ترین رفتارهای احمقانه آنها را بازگو می‌کند. طنزی که نویسنده برای نگارش داستان خود برگزیده، بیش از آن‌که طنز کلام باشد، طنز موقعیت است. در حقیقت خواننده اثر به رفتارها و تصمیم‌های مضحک مردم شیلدا می‌خندد؛ رفتارهایی که موجب می‌شود ساختمان شهرداری را سه‌گوش و بدون پنجره بسازند یا برای به دام‌انداختن یک گربه، ابتدا شهرداری و بعد کل شهر را به آتش بکشند. آنها مردمی هستند که تا به حال نه خرچنگ دیده‌اند و نه گربه. بنابراین وقتی اولین خرچنگ وارد شهرشان می‌شود، او را دستگیر و در دادگاه محاکمه می‌کنند و گمان می‌کنید مجازات خرچنگ مجرم چیست؟ غرق‌شدن در دریاچه شهر. اما انجام همه این کارها دلیلی دارد که اگر کتاب را بخوانید به آن پی خواهید برد. با این که این داستان نیمه‌بلند، قالب مرسوم یک رمان کامل را ندارد و از خط روایی ثابتی پیروی نمی‌کند، بلکه به بیان مختصر برخی حماقت‌های اهالی شیلدا می‌پردازد، با این‌حال نویسنده، قصه را طوری پیش می‌برد که در فصل پایانی نتیجه بگیرد تمام مردم احمقی که امروز در سراسر جهان پخشند، در واقع نوه‌ها و نتیجه‌های شیلدایی‌ها هستند. ترجمه سپیده خلیلی از این کتاب، روان و قابل‌قبول است و تنها ایراد کوچکی که بر متن کتاب وارد است،کاربرد واژه «سلاطین‌ها» است، چراکه سلاطین، جمع سلطان است و معنا ندارد یک کلمه جمع با علامت جمع «ها» پیوند بخورد. داستان مردم شیلدا، طنز بانمکی دارد که البته بیشتر می‌تواند کودکان و نوجوانان را به خنده وا دارد. این کتاب را که در قطع جیبی با 70صفحه از سوی نشر محراب قلم چاپ شده، می‌توانید از کتابفروشی‌های معتبر خریداری و مطالعه کنید و از آن لذت ببرید.