قصه بوتیمار، غصه قیمت‌ها

گفت و گو با بازیگران و عوامل «بوتیمار» که قرار است نوروز 1400از شبکه 3 سیما پخش شود

قصه بوتیمار، غصه قیمت‌ها

سریال‌های نوروزی که مدت‌هاست سین تازه‌ای را به هفت‌سین هر سال ما اضافه کرده‌اند، خیلی وقت است پای ثابت عیدها شده‌اند و همیشه همزمان با این روزها، مخاطبانش چشم دوخته به تلویزیون منتظرشان هستند. شبکه سه هم که ید طولایی در این زمینه دارد، هر سال مجموعه‌های مختلفی را تدارک می‌بیند تا بتواند به این نگاه‌ها آن‌طور که باید، پاسخ دهد. امسال هم این شبکه قراراست با «بوتیمار» به استقبال بینندگانش برود؛ سریالی به کارگردانی علیرضا نجف‌زاده و تهیه‌کنندگی مهران مهام که سعید جلالی سرپرستی نویسندگان آن را به عهده دارد. در این مجموعه بازیگران آشنایی مثل حمید لولایی، مرجانه گلچین، هدایت هاشمی، اشکان اشتیاق، علی صبوری و سپندامیرسلیمانی و بازیگران دیگری مثل سارا مقربی، ندا کوهی، علیرضا درویش، سلمان خطی، ملیحه بقایی، حسین توهمی، سامی غریبی و دانیال جعفری حضور دارند. علاوه بر اینها قرار است بازیگران دیگری که از چهره‌ها مازنی هستند هم به این پروژه اضافه شوند. درباره داستان این سریال هنوز نمی‌شود چیز زیادی گفت؛ چرا که فیلمنامه‌اش هنوز به پایان نرسیده و کامل نشده‌است اما در کل بوتیمار روایت تقابل آدم‌ها وخانواده‌هایی است که با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می‌کنند. پرداختن به رویدادها و ماجراهای اقتصادی و اجتماعی هم از موارد دیگری است که در طول رخدادهای این قصه و داستانک‌هایی که در سریال است، اتفاق می‌افتد. در خلاصه داستان این مجموعه هم درباره عنوان بوتیمار که ماجرای آن به یک داستان افسانه‌ای برمی‌گردد، نوشته‌شده: «بوتیمار همیشه در تشنگی به سر می‌برد اما آن هنگام که به رودخانه یا دریا می‌رسد، نگران می‌شود که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، پس آب نمی‌خورد و تشنه می‌ماند. بوتیمار همیشه نگران فرداست.» تصویربرداری این سریال از اواخر آبان در شمال کشور و جنگل‌های سی‌سنگان شروع شده‌است، فضایی که با توجه به عنوان آن و داستانی که کار دارد، می‌تواند روی تازگی و جذابیت اتفاقات تاثیر خوبی بگذارد، البته باید دید که این بهره‌برداری از فضا به چه شکل اتفاق می‌افتد. در کنار اینها زبان طنز بوتیمار هم که جنسش برای ما بیگانه نیست، جزو مواردی است که در این سریال شاهدش خواهیم‌بود. در واقع می‌شود پیش‌بینی کرد که مهرام مهام و علیرضا نجف‌زاده که قبل‌تر سریال«زوج یا فرد» را با هم روی آنتن بردند، قرار است باز هم چه فضایی را در بوتیمار داشته‌باشند. یک داستان خانوادگی که دارای طنزی با رگه‌های اجتماعی است و هر از گاهی نیشی هم به مشکلات اقتصادی و شرایط روز می‌زند. انعکاس حال و هوای کرونایی که مدت‌هاست همه گرفتار آن شده‌ایم هم، از دیگر اتفاقاتی است که در بوتیمار رخ داده، به شکلی که استفاده از ماسک، ضد‌عفونی‌کننده‌ها و مواردی که این روزها دست همه‌مان است، در بخش‌هایی از این سریال مورد توجه قرار گرفته و بازیگران هر ازگاهی سراغ آنها می‌روند و در لایه‌هایی از قصه حواس‌شان به این ویروس منحوس است. در ادامه این گزارش هم ما سراغ بازیگران و عوامل این مجموعه رفتیم تا از کم و کیف داستان و اتفاقاتی که قرار است در بوتیمار ببینیم، تا حدی باخبر شویم.

علیرضا نجف‌زاده، کارگردان سریال بوتیمار:
70درصد بازیگران مازندرانی هستند
 شما برای نوروز 98 سریال طنز زوج یا فرد را کارگردانی کرده بودید و حالا برای نوروز 1400 هم سراغ یک سریال طنز رفته‌اید. این علاقه‌مندی خودتان هست که می‌خواهید طنز کار کنید و نمی‌خواهید سراغ ملودرام بروید؟
در سال‌هایی که من دستیار کارگردان بودم آثار ملودرام زیاد کار کرده‌بودم و این انتظار می رفت به این سمت حرکت کنم. البته نه این‌که طنز کار نکرده‌بودم، ولی این تصور وجود داشت. به هر حال شرایط به گونه‌ای رقم خورد که من برای نوروز 98 و نوروز 1400 سراغ ساخت مجموعه‌های طنز رفتم. ضمن این‌که باید بپذیرید شرایط جامعه ایجاب می‌کند ما کارهای طنز بسازیم چون به لحاظ روحی و روانی مردم بیشتر نیاز به تماشای کارهای طنز دارند. یعنی عرضه و تقاضا زیاد است و بینندگان دوست دارند سریال‌های مفرح و شاد ببینند.
در مجموع این طور نیست که من فقط علاقه به ساخت مجموعه‌های طنز داشته باشم و می‌خواهم ملودرام هم بسازم و دغدغه آن را هم دارم، اما با توجه به اقبال مردمی در حال حاضر سریال طنز برای نوروز آماده می‌کنیم. همان طور که می‌دانید ساخت آثار طنز سختی‌اش بیشتر از ملودرام است، زیرا مردم ما طناز هستند و با هر اتفاقی شاهد ساخت ویدئوهای بانمک در فضای مجازی هستیم، حتی مردم نسبت به اتفاقات تلخ هم واکنش‌های طنازانه دارند. به همین دلیل این کار ما را سخت‌تر می‌کند، زیرا باید تلاش بیشتری در قصه و کارگردانی کار کنیم تا اثر مورد توجه مردم قرار بگیرد. این در حالی است که معمولا آثار طنز خیلی با حمایت روبه‌رو نشده و بیشتر به ملودرام توجه می‌شود. اما کار ما راحت‌تر از ساخت ملودرام نیست. در مجموع شرایط فراهم شود حتما ملودرام هم کار می‌کنم.
از سوی دیگر انگیزه من برای ساخت این اثر، حضور مهران مهام در کسوت تهیه‌کنندگی بود، چون جزو تهیه‌کنندگان حرفه‌ای و کاربلد است. همچنین قصه خیلی خوب به نگارش درآمده بود.
 حرف شما در سریال بوتیمار چیست و می‌خواهید چه مواردی را به مخاطبان انتقال بدهید؟
قصه بوتیمار، تقابل آدم‌های مختلف نسبت به مشکلات زندگی است و قصه کاملا به‌روز است. همچنین نشان می‌دهیم که نباید لحظات زندگی را از دست داد و باید بر مشکلات غلبه کرد. به همین دلیل مخاطبان با تماشای این اثر شاهد اتفاقاتی هستند که شخصیت‌های قصه در موقعیت‌های متفاوت شکل می‌دهند. ضمن این که طنز این سریال طنز موقعیت است و سعی می‌کنیم یک قصه شیرین برای مردم تعریف کنیم.
 در حال حاضر گروه در جنگل های سی‌سنگان مستقر هستند. برایتان سخت نیست در این شرایط کرونا آن هم در جنگل مشغول به کار هستید؟
قبل از این که به این سوال پاسخ بدهم باید بگویم بعضی‌ها در فضای مجازی گلایه دارند که چرا ما در این شرایط کار تولید می‌کنیم. این در حالی است که به هر حال باید به مردم خوراک مناسب فرهنگی رساند. همان طور که کادر درمان مدافعان سلامت هستند، ما هم مدافعان فرهنگی سلامت هستیم و نباید نسبت به این مساله خرده بگیرند که چرا عده‌ای در شرایط کرونا کار نمایشی تولید می‌کنند. چون برای ما مردم اولویت دارند و ما سعی می‌کنیم به خاطر آنها کار کرده و خوراک فرهنگی آماده کنیم.
حالا چرا در این شرایط شمال را انتخاب کردیم به این دلیل است که ضرورت قصه این طور ایجاب می‌کرد. 20 تا 30 درصد قصه در تهران می‌گذرد و بقیه در شمال ضبط می‌شود. در ادامه با حضور آقای مهران مهام تهیه کننده، استان مازندران و جنگل‌های سی‌سنگان را برای کار انتخاب کردیم. گرچه به لحاظ شرایط جوی مشکلات زیادی داریم، اما همه عوامل از جوانان باانگیزه هستند که با رعایت پروتکل بهداشتی کار را انجام می دهیم. امیدواریم خروجی کار قابل قبول باشد و سریال مورد توجه مردم قرار بگیرد.
 برای این سریال از بازیگران بومی هم بهره برده‌اید و آیا بازیگران با لهجه مازنی صحبت می‌کنند؟
بله، 70 درصد بازیگران بومی هستند. بازیگران بومی با هم با لهجه صحبت می‌کنند، اما وقتی کنار بازیگران تهرانی هستند با آوا حرف می زنند. درست مثل زندگی واقعی. وقتی ما شمال می‌رویم مازندرانی‌ها با هم با لهجه صحبت می‌کنند، اما وقتی با یک نفر روبه‌رو شوند که از شهرشان نباشد، فارسی با آوای مازنی صبحت می‌کنند. در مجموع چون سریال از شبکه سراسری پخش می‌شود، باید به این نکته توجه می‌کردیم که حتما با آوا بوده تا قابل‌فهم برای بقیه باشد.
 چطور به انتخاب‌های مرجانه گلچین و حمید لولایی برای نقش پدر و مادر قصه رسیدید؟
همان طور که گفتید حمید لولایی نقش پرویز پدر خانواده و مرجانه گلچین نقش مریم مادر خانواده را بازی می‌کنند. بزرگ‌ترین وظیفه کارگردان انتخاب بازیگران متناسب با نقش‌هاست.گرچه هر کارگردانی سلایق و سبک خودش را در کار دارد و بر آن اساس هم چیدمان را انجام می‌دهد. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و این دو هنرمند عزیز هم تا امروز کارهای خوب و تماشایی در سینما و تلویزیون انجام داده‌اند و زوج هنری‌شان جواب داده است. با خانم گلچین در سریال زوج یا فرد همکاری داشتم و زمانی که دستیار کارگردان بودم با آقای لولایی همکاری کرده بودم. خوشبختانه با حضور تهیه‌کننده سعی کرده‌ایم انتخاب‌های خوبی داشته باشیم. من از همراهی عوامل برای ساخت این مجموعه هم قدردانی می‌کنم.




گپ کوتاه با مرجانه گلچین درباره نقش مادر خانواده ‌
مادری که نگران بچه‌هایش است
آیا چهره متفاوتی از مادران را در این سریال ارائه می‌دهید: من قرار نیست در این سریال یک نقش عجیب و غریب را بازی کنم. در این سریال نقش مریم، مادر خانواده را ایفا می‌کنم. این مادر مانند دیگر مادران این سرزمین است؛ مادری مهربان که دغدغه‌اش خوشبختی و رفاه خانواده است و تلاش می‌کند همه اعضای خانواده بامحبت کنار هم حضور داشته باشند. در این سریال ما به موضوع خانواده می‌پردازیم و این‌که قدردان لحظات زندگی باشیم. گاهی یادمان می‌رود که قدر تک‌تک لحظات و حضور عزیزان‌مان را بدانیم. به همین دلیل ما در این سریال به این موارد می‌پردازیم و یادآوری می‌کنیم. نام این مجموعه برگرفته از یک پرنده هست و مشهور است که بوتیمار همیشه در تشنگی به‌سر می‌برده اما آن هنگام که به رودخانه و دریا می‌رسیده، غم بسیار می‌خورده که مبادا آب دریا تمام شود و او از تشنگی بمیرد، از این جهت آب نمی‌خورده. بوتیمار به معنای صاحب غمخواری است. این موضوع روایتگر زندگی امروز ما است. این‌که مرتب نگران آینده هستیم و حال را از دست می‌دهیم و آن را فدا می‌کنیم. بنابراین ما در این سریال این پیام را به مخاطبان می‌دهیم که یادمان نرود زندگی حال را فراموش کنیم. مریم مادر خانواده هم سه فرزند دارد و مثل دیگر مادران قصه دغدغه‌های خودش را دارد و بهترین‌ها را برای فرزندانش می‌خواهد.
همبازی شدن با حمید لولایی: این چندین‌بار است که همبازی هستیم و این همکاری چندین‌باره باعث شده همدیگر را خیلی خوب درک کرده و می‌دانیم در صحنه چه می‌خواهیم. بنابراین بده‌بستان‌های خیلی خوبی در این سریال بین ما رد و بدل می‌شود که قطعا برای مخاطبان هم جالب خواهد بود. البته همه این موارد نشأت گرفته از یک گروه همدل است که در این سریال همه با یکدیگر همراه هستند و سعی می‌کنند یک مجموعه دیدنی را برای مخاطبان آماده کنند. بنابراین دیگر من و آقای لولایی می‌دانیم جلوی دوربین باید چکار کنیم. خوشبختانه کارگردان بسیار خوبی هم در راس کار حضور دارد و پیشنهادها را گوش می‌دهد و اگر به کار کمک کند، حتما در کار اجرا می‌کند. تعامل کارگردان با بازیگران نقش مهمی دارد، زیرا کمک می‌کند تا نتیجه بهتری از کار بگیریم. خوشبختانه این اتفاق خوب با حضور تهیه‌کننده حرفه‌ای و کارگردان کاربلد در کار اتفاق افتاده است.
سخت بودن کار در شرایط کرونایی: به هر حال مثل دیگر مردم که شغلی دارند و ارتزاق می‌کنند، ما هم از این حرفه زندگی‌مان را می‌چرخانیم. البته گروه این همراهی را با من کرد که مادر سالمندم همراهم باشد و در این مدتی که در شمال به سر می‌بریم، مادرم کنارم است و دیگر دل‌نگران ایشان نیستم. خوشبختانه یک گروه حرفه‌ای و جوان و باانگیزه در کار حضور دارند و تمام پروتکل‌های بهداشتی هم رعایت می‌شود؛ ضمن این‌که مردم هم نیاز به خوراک مناسب فرهنگی دارند و اگر قرار باشد همه در خانه بنشینیم پس دیگر خبری از خوراک فرهنگی نیست و باید مردم را در این روزگار به نوعی سرگرم کرد و خوشحالیم که این‌گونه اوقات خوشی را برای مردم فراهم می‌کنیم. پس بهتر است در فضای مجازی به همدیگر کنایه نزنیم، زیرا ما این انتخاب را کردیم که می‌خواهیم مردم را سرگرم کنیم. پس در این روزهای سخت نسبت به هم مهربان باشیم. امیدوارم عوامل مجموعه بوتیمار هم در کمال سلامت باشند و این کار را به نتیجه برسانیم و مردم از تماشای سریال لذت ببرند.



ندا کوهی از کم و کیف حضورش در بوتیمار تعریف می‌کند:
چند هفته‌است در خوابگاه زندگی می‌کنیم
چه نقشی:  من در بوتیمار نقش زهرا را بازی می‌کنم که همراه خانواده‌ام به خانواده دیگری ملحق می‌شویم و در جریان این تقابل اتفاقاتی برایمان می‌افتد که قصه را شکل می‌دهد. واقعیت این است که نمی‌شود توضیح چندانی داد، چون کار تازه شروع شده و فیلمنامه هم کامل نیست که بشود جزئی‌تر از آن گفت.
تجربه کار طنز: من مینی‌سریال«شب عید» را با سعید آقاخانی کار کرده بودم؛ مجموعه‌ای که در آن با خانم گلچین و آقای لولایی همبازی بودم، دو چهره‌ای که در این سریال هم با آنها همکار شده‌ام و هر کدام فضای کاری خاص خودشان را دارند که خیلی دوست داشتنی است. هر دو در طول کار خیلی کمک می‌کنند و همراه جوان‌ترها هستند.
همکاری دوباره با گلچین و لولایی: چون من قبل‌تر هم با این عزیزان کار کرده بودم و در این کار بیشتر مقابل خانم گلچین بازی دارم، هر دو دستمان آمده بود به چه شکل باید کار را پیش ببریم و نقش‌ها را بازی کنیم. به همین دلیل از این نظر مشکلی نداشتیم. همه اینها در کنار هدایت‌های آقای نجف‌زاده باعث شد اتفاقات هر چه بهتر پیش برود.
لوکیشن خارج از تهران: من فکر می‌کنم تصویربرداری در شهرستان و فضاهای خارج از شهر تا حدی بهتر از شرایط تولید در تهران باشد. برای گروه هم راحت‌تر است در جایی کار کند که لوکیشن به محل اقامت‌شان نزدیک‌تر باشد و از خوابگاه هر روز سرکار بروند و بیایند.
 اما در تهران این شرایط سخت‌تر است و گاهی باید چهار صبح خودت را به سرویس برسانی و بعد شب هم مسافت زیادی طی کنی تا چند ساعت استراحت داشته باشی. در شهرستان شاید از این لحاظ‌ها کار برای گروه راحت‌تر باشد، البته سختی‌های دوری از محل زندگی هم وجود دارد.
استرس کرونا: نگرانی درباره کرونا هم در این کار وجود داشت، چون به هر حال شرایطی است که همه درگیر آن هستیم، اما در اینجا تا حد امکان پروتکل‌ها را رعایت می‌کنیم و همه به‌جز اینجا تقریبا جای دیگری نمی‌روند. به همین دلیل این نگرانی‌ها تا حدی رفع شده است.
نگرانی بابت آنچه خواهد شد: من با آدم‌های شناخته شده کارهای زیادی را در حوزه تصویر انجام دادم و حدود 15سال است کار می‌کنم و اولین تجربه من با آقای نجف‌زاده بود. اما به هر حال شانس دیده شدن برای من پیش نیامد، ولی همه اینها برای من تجربه بوده که باعث شده تا وقتی کنار این چهره‌ها قرار می‌گیرم با این‌که من را نمی‌شناسند، اما از کار من راضی باشند.
 در واقع من یک بازیگر 15ساله هستم و همه این تجربه‌ها اینجا به کمکم آمد. با همه اینها از آنجا که در این سریال نقش پررنگ‌تری نسبت به دیگر کارهایم دارم، ابتدا نگرانی‌هایی داشتم که شکر خدا بعد از آن‌که جلوی دوربین رفتم با همراهی همه تا حد زیادی برطرف شد. امیدوار هستم در ادامه همه گروه و مخاطبان هم از نتیجه کار راضی باشند.

دغدغه‌های سعید جلالی، طراح و سرپرست نویسندگان:
اینقدر دلواپس نباشیم
ایده این سریال را آقای مهران مهام تهیه‌کننده داد و از اوایل امسال کار به جریان افتاد. البته وقتی من شروع به نگارش طرح کردم، تغییرات عمده‌ای دادم و از آن‌جایی که درگیر نگارش کار دیگری هم بودم، تصمیم گرفتم از یک تا دو نفر از دوستان برای نگارش کمک بگیرم و همزمان با تولید، نگارش سریال هم ادامه دارد. در حال حاضر خودم هم همراه گروه در شمال هستم و با دوستان نویسنده مشغول نگارش هستیم. فکر می‌کنم پنج تا شش قسمت دیگر نگارش سریال به پایان می‌رسد.
وی درباره این‌که سریال طنز بوتیمار چه نگاه تازه‌ای دارد و می‌خواهد چه چیزی را به مخاطبان انتقال بدهد؟ می‌گوید: این روزها نه تنها مردم ما در ایران بلکه مردم دنیا نسبت به زندگی نگاهی نگران همراه با دلواپسی دارند و فراموش کرده‌اند که باید در لحظه زندگی کرد و قدر لحظات زندگی را دانست. ما مرتب نگران فردا هستیم؛ در حالی که فردا را خدا مراقب‌مان است. به‌همین دلیل در این سریال به این موضوع نگاه کرده‌ایم که باید حواسمان به تک‌تک لحظات زندگی باشد، نه این‌که فکر کنیم در آینده قرار است چه اتفاقی بیفتد و باید امروز را شاد زندگی کنیم؛ حتی با وجود سختی‌هایی که با آن روبه‌روییم. جلالی در پاسخ به این سوال که چطور فضای مازندران را برای کار انتخاب کردید؟ عنوان می‌کند: اساس قصه به این شکل طراحی شده بود و ردپای خانواده قصه است که از تهران جدا می‌شوند. به هر حال چون شمال جلوه‌های بصری زیبایی دارد و ملزومات قصه بود به همین دلیل این فضا را برای کار انتخاب کردیم.


 گفت‌وگو با حمید لولایی، بازیگر نقش پرویز، پدر خانواده
دغدغه‌های واقعی اقتصادی مردم را بیان می‌کنیم
 آقای لولایی، شما در این مجموعه نقش پدر خانواده را بازی می‌کنید و از آنجا که سال‌هاست در سریال‌های طنز بازی می‌کنید، قرار است مخاطبان این‌بار شما در قالب چه نقشی ببینند؟
سریال تلویزیونی بوتیمار روایتگر قصه مردی است که برای زن و بچه‌هایش تلاش زیادی می‌کند. او به دنبال رفاه خانواده است و همه تلاشش را می‌کند تا زندگی بهتری برای خانواده فراهم کند. ما در قالب زندگی این خانواده به مشکلات اقتصادی که مردم این روزها با آنها سر و کله می‌زنند می‌پردازیم. پرویز قصه که همان پدر خانواده است 25 سال در یک شرکت بیمه کار و تلاش کرده و حالا می‌خواهد کار و کاسبی جدیدی راه بیندازد تا از این طریق پسر سربازش هم صاحب شغل شود. از طرف دیگر دخترش را هم می‌خواهد شوهر بدهد.
البته باید تاکید کنم که این سریال کمدی نیست، بلکه موقعیت‌های شیرینی دارد که تماشای آن برای مخاطبان جذاب است. بنابراین شما به‌عنوان بیننده، پرویز قصه را در قالب نقش کمدی نمی‌بینید بلکه در موقعیت‌های مختلف خواهید دید که شیرین است. به نظرم چون در این سریال به مشکلات اقتصادی مردم می‌پردازیم، مخاطبان می‌توانند با شخصیت پرویز همذات‌پنداری کنند.
 سریال بوتیمار برای خودتان چه ویژگی‌هایی داشت که شما را برای بازی وسوسه کرده است؟
عوامل تولید سریال بوتیمار را از گذشته می‌شناختم و بنابراین به گروه اعتماد داشتم و بر این اساس پذیرفتم. از 16 یا 17 سال پیش با آقای مهران مهام، تهیه‌کننده آشنا هستم و تا به امروز در سریال‌های مختلفی با هم همکاری داشتیم. از سریال خانه به دوش گرفته تا... ضمن این‌که می‌دانستم سریال بوتیمار قرار است مخاطبان را در ایام نوروز سرگرم کند.
 حتی با وجود این‌که فیلمنامه کامل آماده نبود، اما به خاطر اعتماد به آقای مهام پذیرفتم. وقتی سیناپس را خواندم، آنچه که من را ترغیب کرد این بود که پرویز فردی از قشر متوسط است. من علاقه‌مند هستم شخصیت‌هایی از قشر متوسط را بازی کنم، چون این قشر را خیلی خوب می‌شناسم. البته در سریال‌هایی همچون خانه‌به‌دوش نقش قشر زیر متوسط هم ایفا کرده‌ام.
 یکی از گلایه‌هایی که بینندگان گاهی از سریال‌های تلویزیونی دارند، این است که زندگی در آثار نمایشی غیرواقعی است و با زندگی واقعی مردم فاصله دارد. آیا این اتفاق در این سریال افتاده است یا نه؟
ما در سریال بوتیمار به مشکلات اقتصادی مردم می پردازیم و واقعی نگاه کرده‌ایم نه این‌که غلو کنیم. همان‌طور که مردم این روزها برای خرید حتی مایحتاج خانه دچار مشکل هستند، ما به این موارد می‌پردازیم. بگذارید برایتان مثالی بزنم. در یکی از سکانس‌ها پرویز برای خرید مراجعه می‌کند و وقتی قیمت را متوجه می‌شود، فکر می‌کند یک کیلو این قیمت است، اما بعد متوجه می‌شود که منظور فروشنده دانه‌ای است و نه کیلو! این روزها همه مثل همدیگر شده‌ایم و دیگر مثل قدیم کیلویی میوه نمی‌خریم و به اندازه اعضای خانواده میوه می‌گیریم.
به همین دلیل سریال بوتیمار به این موارد می‌پردازد تا مردم کاملا زندگی خودشان را در این سریال ببینند. البته این‌طور نیست که قصه ما تلخ باشد، بلکه سعی کرده‌ایم شیرینی‌هایی به قصه اضافه کنیم که مردم با تماشای آن لبخند به لب‌هایشان بیاید و احساس رضایت داشته باشند.
 با توجه به این‌که با خانم مرجانه گلچین چندین همکاری در سریال‌های طنز داشته‌اید و در بوتیمار هم نقش زوج را بازی می‌کنید، آیا بده‌وبستان بداهه هم با یکدیگر دارید یا نه؟
بله، من و خانم گلچین در چند سریال با هم همبازی بودیم که می‌توانم به سریال‌های نقطه سر خط، بزنگاه، موچین، شب عید و... اشاره کنم. خوشبختانه نتیجه همکاری چندساله ما به نتایج بسیار خوبی ختم شده است و همدیگر را سر صحنه بسیار درک می‌کنیم و می‌دانیم به لحظه چه می‌خواهیم. به همین دلیل بده‌وبستان‌های رئال در این سریال کم نداریم و خوشبختانه آقای نجف‌زاده هم تعامل بسیار خوبی با بازیگران دارد و شنونده پیشنهادهاست و آنچه به نفع کار باشد، حتما می‌پذیرد.
در مجموع باید تاکید کنم که بعد از این همه سال کار، دیگر من و خانم گلچین کاملا موقعیت‌های قصه را لمس می‌کنیم و کار را جلو می‌بریم و می‌دانیم چه می‌خواهیم و چطور نقش‌مان را اجرا کنیم.
 با توجه به این‌که مخاطبان زوج شما و مرجانه گلچین را در سریال‌های طنز دیده‌اند، برای این‌که تازگی داشته باشد از چه راهکارهایی بهره برده‌اید؟
ممکن است که زوج هنری ما را بارها مخاطبان دیده باشند، اما بازی‌ها تکراری نیست، به خاطر این‌که ما طبق قصه و شخصیتی که به عهده داریم، بازی می‌کنیم و داستان را جلو می‌بریم. پس برای مخاطبان باز‌هم جالب خواهد بود. یکی دیگر از نکات ویژه سریال بوتیمار این است که ما به موضوع کرونا هم در این سریال پرداخت کرده‌ایم و خانم گلچین هم مرتب الکل به دست است و می‌خواهد همه چیز را ضدعفونی کند.
درواقع سریال بوتیمار فقط سرگرم‌کننده نیست و جنبه آموزشی هم برای مخاطبان دارد و ما به مردم می‌گوییم که چقدر ماسک‌زدن می‌تواند جلوی این بیماری را تا حد امکان بگیرد. حتی این مساله فقط به سریال منتهی نمی‌شود و ما هنگام ضبط سریال کاملا پروتکل‌های بهداشتی را رعایت می‌کنیم. امیدواریم خدای ناکرده برای کسی اتفاقی نیفتد و در کمال سلامت کار را به پایان برسانیم.



سپند امیرسلیمانی از تجربه حضورش در سریال نوروزی می‌گوید
پول حمید لولایی را بالا می‌کشم!
سپند امیرسلیمانی هم در این سریال با گروهی که قبل‌تر هم او را در کنار آنها دیده بودیم، همراه شده است. او در گفت‌وگو با جام‌جم درباره نقش‌اش در بوتیمار بیان می‌کند: من در این مجموعه نقش شخصی را بازی می‌کنم که پول آقای لولایی را بالا کشیده، فرار کرده و حالا همه دنبالش هستند.
امیرسلیمانی تجربه همکاری با حمید لولایی، گلچین و از آن‌سو هم مهام و این تیم را در مجموعه‌های مختلفی داشته است، اتفاقی که درباره‌اش می‌گوید: بگذارید در این‌باره یک مثال بزنم. گاهی شما می‌خواهید به مهمانی بروید و زمانی که می‌فهمید همه آشنا هستند، خیلی راحت‌تر آماده می‌شوید تا این‌که بگویید چند غریبه آنجا هستند. برای ما هم این کار چنین فضایی دارد؛ با مهران مهام حدود 20سال است که کار می‌کنم. علیرضا نجف‌زاده را از زمانی که دستیار کارگردان بوده با او کار کرده‌ام. با آقای لولایی فکر می‌کنم پنجمین تجربه همکاریم است. با هدایت هاشمی تئاتر کار کردم و خانم گلچین نیز همین‌طور. درواقع الان ماجرا این است که دیگر شما قرار نیست با این افراد آشنا شوید، بلکه قرار است با آنها زندگی کنید و قصه را پیش ببرید.
او می‌افزاید: به نظرم در این شرایط کار هم منسجم‌تر می‌شود تا این‌که بخواهید از ابتدا زمانی را بگذارید که با عقاید کارگردان آشنا شوید و بقیه را بشناسید. جالب است بدانید من برای این نقش و سه کار آخر با مهران مهام قرارداد امضا نکردم و زمانی که او به من پیشنهاد کار می‌دهد، نه پول آن اهمیتی دارد و نه چندان طول نقش، چراکه من سال‌هاست او را می‌شناسم و روی این آگاهی و شناخت بدون دغدغه‌ای حساب می‌کنم.
همان‌طور که می‌دانید، این سریال در شمال کشور کلید خورده است. لوکیشنی که به هر حال با فضای شهری و تهران تفاوت‌هایی دارد. امیرسلیمانی درباره این ماجرا هم بیان می‌کند: مدت‌هاست که من کارهای خارج از تهران را قبول نکرده و احساس می‌کنم برای این ماجراها پیر هستم. البته که 43 سال دارم و پیر نیستم اما 38 سال است که بازی می‌کنم و دیگر پیر هستم. در این مدت هم آن‌قدر شهرستان رفتم که دیگر حوصله این اتفاق را ندارم. با این حال جذاب‌بودن این کار به دلیل گروه و همان ماجراهایی که گفتم باعث شد تا در این مجموعه حاضر شوم.
و اما وجه تمایز فضای طنز بوتیمار با دیگر طنزهایی که با این گروه دیده‌ایم هم سوالی بود که امیرسلیمانی در پاسخ به آن می‌گوید: در همین روزهایی که کار شروع شده، می‌توانم بگویم خیلی از بازیگرانی که آنها را دیده‌ایم و می‌شناسیم در این مجموعه با تفاوت‌هایی حاضر شدند. مثلا حمید لولایی تا حدی نقش متفاوتی دارد و امیدوارم آنچه همه می‌خواهیم درنهایت از آب دربیاید.
مثلا در سریال کامیون من نقشی را بازی کردم که قرار بود چیزی برای آن نوشته شود و نشد، به همین دلیل من آن را به شکل دیگری بازی کردم که جور دیگری شد. در این بین این‌که کار لطمه می‌بیند یک طرف، خود بازیگر هم ممکن است در این میان لطمه بخورد. البته مشکل نویسنده نیست و ممکن است کار به شکلی پیش برود که متن هم بالاجبار درگیر تغییر شود. با همه اینها با مهران مهام آدم خیالش راحت‌تر است.