دنیایی که دیگر امن نیست

در بیستمین سالگرد وقوع حادثه 11 سپتامبر جام‌جم به بررسی تحولاتی می‌پردازد که طی دو دهه اخیر در نظام بین‌الملل رخ می‌دهد

دنیایی که دیگر امن نیست

دو دهه از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 و انهدام برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک سپری شده است. امسال، در حالی وارد بیستمین سالگرد 11 سپتامبر شده‌ایم که اشغالگران آمریکایی که به بهانه مبارزه با تروریسم ، جنگ و اشغالگری طولانی‌مدت را در افغانستان کلید زده بودند، فرار جنجالی و مفتضحانه‌ای را از این کشور صورت داده‌اند. حادثه مشکوک و پررمز و راز انهدام برج‌های دوقلوی نیویورک، مولد تحولات گسترده‌ای طی دو دهه اخیر بوده است. با این حال اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل متفق‌القول هستند که این تحولات در نهایت نه‌تنها گفتمان لیبرال دموکراسی مدنظر آمریکا را در کشورهای دیگر حاکم نکرده است، بلکه منجر به از بین رفتن هژمونی آمریکا و افزایش ضریب آسیب‌پذیری واشنگتن در نظام بین‌الملل شده است. در اینجا، مروری بر تاثیرپذیری برخی تحولات نظام بین‌الملل پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر خواهیم کرد:

جنگ‌های پس از 11 سپتامبر

بلافاصله پس از انهدام برج‌های دوقلو، نقشه عملیات از پیش تعیین‌شده اشغال افغانستان (به عنوان گام اول اشغالگری آمریکا)  روی میز  
جورج واکر بوش و دیک چنی معاونش گذاشته شد. شورای نومحافظه‌کاران به رهبری افرادی مانند ریچارد پرل، جان بولتون و ایروینگ کریستل، در تئوریزه کردن جنگ‌های تمدنی با دشمنان آمریکا نقش به‌سزایی ایفا کردند. آنها متاثر از نظریات جنگ تمدن‌ها و پایان تاریخ که به ترتیب توسط هانتینگتون و فوکویاما مطرح شده بود، نبردهای سختی را بر جهان تحمیل کردند.
جنگ افغانستان؛ طولانی‌ترین جنگ آمریکا
جنگ افغانستان و متعاقبا اشغال این کشور از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ در افغانستان صورت گرفت. این جنگ، بیشتر با طالبان که مخالف ناتو و نیروهای مسلح افغانستان بودند، درگرفت. اما طالبان ۱۹ سال و هشت ماه بعد، پس از شکست نیروهای مسلح افغانستان و عقب‌نشینی بیشتر نیروهای ناتو قدرت را به دست گرفتند. این طولانی‌ترین جنگ در تاریخ آمریکاست که از جنگ ویتنام (۱۹۵۵-۱۹۷۵) تقریبا پنج ماه پیشی گرفت. ائتلاف بیش از ۴۰ کشور (از جمله همه اعضای ناتو) در این اشغالگری گسترده که منجر به کشته شدن ده‌ها هزار شهروند افغان شد، دست داشتند.
جنگ عراق؛ نقطه کور سیاست خارجی آمریکا
 در سال 2003 میلادی، دولت جورج بوش به بهانه واهی وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق، به این کشور حمله کرد و پس از سرنگون کردن رژیم صدام حسین، اشغالگری خود در این کشور را نیز آغاز کرد. پس از دوران ریاست جمهوری بوش پسر، باراک اوباما، ترامپ و بایدن نیز همان سیاست‌ها و استراتژی‌های کلان ترسیم‌شده از سوی نومحافظه‌کاران را در عراق درپیش گرفتند. ظهور داعش در سال 2013 میلادی و تشکیل خلافت خودخوانده تروریست‌های تکفیری در مناطقی از این کشور با نظارت پشت پرده دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و عربستان سعودی، معادلات امنیتی و داخلی عراق را وارد فاز تازه‌ای کرد. تشکیل نشدن دولت مدنظر آمریکا در بغداد و قدرت گرفتن گروه‌های مقاومت در عراق، نقشه‌های واشنگتن و همراهانش جهت تغییر ماهیت فرهنگی و ساختاری عراق را نقش بر آب ساخت. داعش در سال 2018 میلادی توسط جبهه مقاومت سرنگون شد اما حضور اشغالگران آمریکایی، مولد بحران‌های دیگری نیز در این کشور بود. در سال 2019 میلادی، شهادت مظلومانه شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در عملیات تروریستی پنتاگون و سنتکام، خشم ملت عراق را از اشغالگران برانگیخت. پس از آن، پارلمان عراق مصوبه‌ای را درخصوص لزوم خروج همه اشغالگران در این کشور تصویب کرد. اکنون نزدیک به 5000 نیروی آمریکایی در عین‌الاسد و دیگر پایگاه‌های نظامی در عراق حضور دارند و بنابر شواهد موجود، خود را برای ترک این کشور آماده می‌کنند.
جنگ یمن؛ یک کودک‌کشی آشکار
 در سال 2015 میلادی، مقامات سعودی و اماراتی به بهانه قدرت گرفتن انصارا... در یمن و اقبال شهروندان یمنی به گروه‌های مقاومت، جنگ نابرابر دیگری را در یمن کلید زدند. در ابتدای جنگ یمن، محمد بن سلمان ولیعهد کنونی سعودی‌ها که آن زمان به‌تازگی در مسند وزارت دفاع عربستان قرار گرفته بود، کشتار گسترده شهروندان یمنی و خصوصا زنان و کودکان بیگناه را با هدف نابودی زیرساخت‌های این کشور و شکست مقاومت کلید زد. بن‌سلمان به مقامات آمریکایی (در دوران اوباما) تعهد داده بود در عرض کمتر از یک ماه، یمن را تصرف کرده و ظرفیت‌های نهفته و آشکار در این کشور را در اختیار واشنگتن و تل‌آویو قرار دهد. اما پس از مدتی، گروه‌های مقاومت با تولید و استفاده از موشک‌های پیشرفته، معادلات نبرد را به سود خود تغییر دادند. فراتر از آن، اختلافات سعودی‌ها و اماراتی‌ها و دیگر اضلاع جبهه متجاوز علیه ملت یمن، منجر به تضعیف بیشتر مهاجمان شد. حتی سعودی‌ها و اماراتی‌ها از ظرفیت القاعده در یمن جهت از بین بردن مقاومت مردمی و عمومی در این کشور استفاده کردند، اما درنهایت، چیزی جز شکست نصیب آنها نشد. حتی حمایت‌های تمام قد و مکرر دونالد ترامپ و داماد وی جرد کوشنر از جنگ‌افروزی سعودی‌ها در یمن راه به جایی نبرد و سعودی‌ها و شخص بن‌سلمان (که به مقام ولیعهدی سعودی‌ها نیز رسیده بود) نیز بیشتر در بحران فروبرد. اکنون در سال 2021 میلادی یمن به نقطه آشکارساز شکست آمریکا، سعودی‌ها و متحدان و مهره‌های آنها در منطقه تبدیل شده است.
جنگ‌های نیابتی در منطقه غرب آسیا و افغانستان
 همان‌گونه که اشاره شد، ظهور داعش و دیگر گروه‌های تروریستی - تکفیری منجر به آن شد تا ایجاد و استمرار جنگ‌های نیابتی در مناطق مختلف منطقه، به نقشه راه مقامات آمریکایی، صهیونیستی و سعودی در این کشورها تبدیل شود. در این راستا، بخشی از اعضای داعش به سوی قاره آفریقا و بخشی دیگر، به سوی افغانستان و شبه‌قاره هند هدایت شدند و البته بخش اندکی از آنها نیز با هدایت واشنگتن و ریاض، در مناطق صعب‌العبور مرزی در عراق و سوریه باقی ماندند. همین مساله سبب شد تا در این مناطق، بحران‌سازی‌های مستمری از سوی بقایای تروریسم تکفیری صورت گیرد.
هم‌اکنون، داعش در 15 ولایت افغانستان به صورت پراکنده حضور دارد و بنابر تحلیل کارشناسان و تحلیلگران حوزه روابط بین‌المللی، آماده است تا باردیگر تحت نظارت دستگاه‌های اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی و با حمایت مالی و نظامی سعودی‌ها به بحران‌سازی‌های خود ادامه دهد.


خلق تروریسم توسط تروریسم!

تروریسم آمریکایی پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001، مولد گروه‌های تروریستی جدیدی در منطقه و نظام بین‌الملل بود. به عبارت بهتر، نه‌تنها پس از 20 سال شاهد از بین رفتن القاعده نیستیم، بلکه در مقابل شاهد رشد و نمو گروه‌های تروریستی دیگری در جهان هستیم که مصدر آنها در آن‌سوی آتلانتیک است. مهم‌ترین گروه تروریستی ساخته و پرداخته دست آمریکا، داعش است. داعش - مخفف دولت اسلامی عراق و شام - گروهی که پس از سال 2011 میلادی و آغاز بیداری اسلامی، در راستای مقابله با تحرکات اصیل که مبتنی بر غرب‌زدایی و استکبار‌ستیزی در منطقه شکل گرفت و درنهایت، سال 2013 با حمایت همه‌جانبه افرادی مانند اوباما، هیلاری کلینتون و بایدن اعلام موجودیت کرد. هدف از خلق داعش توسط آمریکا و همراهانش مشخص بود. داعش قرار بود به عامل نابودکننده حکومت‌های عراق و سوریه تبدیل شود و سپس، خود نیز توسط پدیدآورنده اصلی آن (غرب و متحدانش) حذف شود. به عبارت بهتر، داعش قرار بود نابود کند و نابود شود! تسلیح غیرمستقیم داعش توسط سلاح‌های ارسالی آمریکا، انگلیس، فرانسه و انگلیس به ریاض و ابوظبی، موضوعی نبود که بتوان به‌سادگی از کنار آن گذشت.
از سوی دیگر، عملیات نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه (که ائتلاف ظاهری ضدداعش را در این منطقه شکل داده بودند) در راستای حمایت نظامی و تاکتیکی از داعش شکل گرفته بود. این موضوع، خود را در جریان آزادسازی استان الانبار و دیگر مناطق عراق از چنگال داعش نشان داد! جایی که بارها محاصره داعش توسط جبهه مقاومت، توسط جنگنده‌های آمریکایی شکسته شد. امروز، داعش کماکان به فعالیت‌های مخرب خود در مناطق مختلف آسیای‌شرقی، مرکزی و غربی ادامه می‌دهد و حتی در برخی کشورهای آفریقایی نیز رسما اعلام موجودیت کرده است.
در لیبی و پس از سقوط حکومت معمر قذافی، نیروهای ناتو با ایجاد هرج و مرج مدیریت‌شده در این کشور آفریقایی، آن را به مأمن و محلی برای انتقال نیروهای داعش تبدیل کردند.


بوکوحرام
بوکوحرام، گروه تروریستی‌ای است که به صورت خاص در نیجریه شکل گرفته و در کشورهای دیگر مانند کامرون نیز دست به جنایات گسترده‌ای زده است. کشتار ده‌ها هزار نفر از شهروندان بیگناه توسط بوکوحرام، آنها را به گروهی متوحش با عملیات‌های غیرقابل پیش‌بینی تبدیل کرده است. بوکوحرام در بحبوحه بحران در سوریه و عراق، با ابوبکر البغدادی رهبر گروه داعش بیعت کرد. اکنون بسیاری از اعضای داعش در عراق و سوریه به بوکوحرامپیوسته‌اند.
گروه تروریستی بوکوحرام سال گذشته با ربودن بیش از   ۲۵۰ دانش‌آموز دختر نیجریه‌ای، موفق شد توجهات را به خود جلب کند. در حالی که هنوز تعداد زیادی از این دختران در دست این گروه تروریستی اسیر هستند، به نظر می‌رسد بوکوحرام در حال گسترش حضور خود در سراسر آفریقاست. در نخستین روزهای سال 2021 میلادی نیز بوکوحرام وارد بوکا (آخرین شهر تحت کنترل دولت نیجریه در شمالی‌ترین نقطه این کشور) شد و شروع به تیراندازی کرد. اعضای این گروه که مسلح به مسلسل و خمپاره‌انداز بودند، به سمت پایگاه نظامی در این شهر هجوم بردند. آنها در حملات وحشیانه خود، شهروندان را کشته، خانه‌ها را آتش زده و دیگر افراد نجات‌یافته را به اسارت بردند.
نکته قابل تأمل این‌که واشنگتن و کشورهای اروپایی که نفوذ گسترده‌ای در مناطق مختلف آفریقا دارند، هیچ‌گاه اقدامی در مواجهه با این گروه تروریستی صورت نداده و بالعکس، موجبات رشد و یارگیری سریع این گروه را با ایجاد مناطق امن برای آنها فعال ساخته‌اند.


جبهه النصره
جبهه النصره گروه تروریستی-تکفیری دیگری بود که در بحبوحه بحران‌سازی داعش در سوریه، اعلام موجودیت کرد. روزنامه عبری جروزالم‌پست از جیمز جفری، نماینده سابق آمریکا در امور سوریه نقل می‌کند که گروه تروریستی جبهه النصره سرمایه راهبردی آمریکاست.
جبهه النصره پس از جولای ۲۰۱۶ به صورت رسمی و علنی وارد جبهه تروریستی مورد حمایت غرب و سعودی‌ها در سوریه شد. این گروه شاخه القاعده در سوریه بوده و هدف ظاهری و اعلامی آن، تأسیس یک کشور اسلامی در سوریه بود! واشنگتن‌پست در یکی از گزارش‌های خود از سوریه، جبهه النصره را «تهاجمی‌ترین و موفق‌ترین» گروه شورشی توصیف کرد. این گروه اکنون نام تحریر الشام را برای خود برگزیده است.
اخیرا «ابو محمد الجولانی» سرکرده گروه تروریستی جبهه النصره در کنار «مارتین اسمیت»، مستندساز مشهور آمریکایی در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی آمریکایی ظاهر شده است. مقامات امنیتی و اطلاعاتی واشنگتن نیز به او فرصت دادند تا نمایش خود را اجرا کند. به همین دلیل لباس‌های تروریستی و تکفیری خود را کنار گذاشت، به جای آن کت و شلوار شیکی پوشید و برای جلب دوستی واشنگتن گفت «تحریرالشام و آمریکا منافع مشترکی دارند» و با بیان این مطلب خواستار الحاق این گروه به جبهه آمریکایی شد که برای نابودی دولت سوریه تلاش می‌کند.



چهره‌های پرحاشیه در دوران پسا 11 سپتامبر

پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001، نام برخی از سیاستمداران در محافل رسانه‌ای و خبری دنیا بر سر زبان‌ها افتاد. برخی از این سیاستمداران، مقامات کاخ سفید و نهادهای امنیتی و نظامی آمریکا بودند که در تدوین سناریوی انهدام برج‌های تجارت جهانی و مدیریت تحولات پس از آن نقش داشتند و برخی دیگر، قربانیان این سناریوسازی بودند. قربانیانی که زمانی خود اصلی‌ترین مهره‌های بازی واشنگتن در افغانستان و عراق محسوب می‌شدند و انهدام برج‌های دوقلو، نقطه اعلام پایان تاریخ مصرف آنها توسط واشنگتن بود.
 کارگردان 11 سپتامبر
 چهل‌وسومین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا از حزب جمهوریخواه.
برخی مهم‌ترین وقایع قرن بیست‌ویکم ازجمله حوادث ۱۱ سپتامبر، جنگ افغانستان و جنگ عراق در دوران هشت‌ساله زمامداری او رخ داد. وی تا پیش از آغاز ریاست‌جمهوری در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ به عنوان چهل‌وششمین فرماندار تگزاس خدمت می‌کرد. بوش‌پسر پس از واقعه 11 سپتامبر 2001، از جنگ ناتمام علیه تروریسم سخن گفت و حتی در سال 2002 میلادی و پس از اشغال افغانستان، با ترسیم محور شرارت ادعایی خود (عراق، کره شمالی و ایران )، تلاش کرد تا از نقشه راه جنگ‌های بعدی دولت خود پرده بردارد. با این حال، بوش پس از زمینگیر شدن در افغانستان و عراق، به نماد شکست سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد. کار به جایی رسید که در سال 2008 میلادی، رویگردانی شهروندان آمریکایی از جنگ عراق، به یکی از مهم‌ترین عوامل شکست جمهوریخواهان و نامزد آنها جان مک‌کین در برابر اوباما تبدیل شد.
بوش در تازه‌ترین سخنان خود پس از خروج اخیر آمریکا از افغانستان، این اقدام را اشتباه و مصداق شکست ایالات متحده در این کشور آسیایی دانسته است.
 شیطان مجسم
 جان بولتون همان فردی است که حتی برخی مقامات دولت ترامپ از وی به‌عنوان شیطان مجسم یاد می‌کردند! او در سال 2001 میلادی، از اعضای اصلی شورای نومحافظه‌کاران آمریکا محسوب می‌شود. شورایی که مشاوره فکری و مبنایی لازم برای راه‌اندازی جنگ بی‌پایان علیه کشورهای دیگر (به خصوص افغانستان و عراق) را حتی قبل از وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 به دولت بوش می‌داد. بولتون رابط اصلی نومحافظه‌کاران و دولت بوش محسوب می‌شد. جان بولتون در دور دوم ریاست‌جمهوری بوش، به‌عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل انتخاب شد و پس از شکست جمهوریخواهان در سال 2008، به انزوا رفت. با حضور ترامپ در کاخ سفید، بولتون این بار به‌عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا به کابینه وی بازگشت اما در نهایت از سوی ترامپ به‌دلیل برخی اختلاف سلیقه‌ها کنار گذاشته شد! انتشار کتاب جنجالی وی تحت عنوان «آنچه در اتاق اتفاق افتاد»، نقش به‌سزایی در رویگردانی برخی جمهوریخواهان از ترامپ و شکست وی در انتخابات 2024 داشت.
 کسی که عاشق غرق مصنوعی بود
 دیک چنی در سال ۱۹۷۸، از حوزه انتخابیه کلی وایومینگ به مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا انتخاب شد و تا ۱۹۸۹ نماینده بود. او در دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش پدر، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا شد و تا ۱۹۹۳ در این سمت بود. در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون او از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ رئیس هیات‌مدیره و مدیرعامل ارشد اجرایی هالیبرتون بود. اما اوج نقش‌آفرینی وی، در دوران ریاست‌جمهوری بوش پسر شکل گرفت، جایی که وی به مدت هشت سال به‌عنوان معاون رئیس‌جمهور آمریکا ایفای نقش کرد.
دیک چنی نه تنها از اشغال افغانستان و عراق، بلکه از شکنجه زندانیان در گوانتانامو تا به امروز دفاع می‌کند! دیک چنی در کتاب جدیدی با عنوان «استثنایی: چرا جهان به یک آمریکای قدرتمند احتیاج دارد؟» که گفته می‌شود در نگارش آن «لیز چنی» (دختر دیک چنی) همکاری کرده، ضمن تأیید مجدد برنامه شکنجه زندانیان در دولت بوش پسر، باراک اوباما را رئیس‌جمهوری ضعیف نامیده است. یکی از این روش‌ها، غرق مصنوعی زندانیان بود که چنی آن را روشی طبیعی می‌دانست!
 ملکه جنگ افغانستان و عراق
 کاندولیزا رایس نخستین زن سیاهپوست، دومین سیاهپوست پس از کالین پاول و دومین زن پس از مادلین آلبرایت بود که
در سمت وزیر خارجه فعالیت داشته است. در دوره نخست ریاست‌جمهوری بوش، رایس مقام مشاور امنیت ملی را داشت ولی پیش از پیوستن به دولت بوش، استاد علوم سیاسی در دانشگاه استنفورد بوده و در آنجا از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۹ پرووست بوده است. رایس در زمان وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001، به پیام‌آور جنگ تبدیل شد و پس از اصرار وی بر سر اشغال عراق نیز لقب ملکه جنگ را از سوی بسیاری از رسانه‌های بین‌المللی دریافت کرد. او در زمان حمله به افغانستان و عراق مدعی شد که دولت آمریکا قصد دارد با هدف ایجاد دموکراسی و آزادی و ایجاد زیرساخت‌های سیاسی باثبات، این کشورها را از شر افرادی مانند بن‌لادن و صدام حسین آزاد کند. اما در سال 2016 میلادی و در مصاحبه‌ای جنجالی، وی اذعان کرد که هدف آمریکا از حمله به این دو کشور، اساسا ایجاد دموکراسی و ملت‌سازی نبوده است! رایس تاکید کرد که این حملات، صرفا جنبه‌ای استراتژیک برای واشنگتن داشت و البته، منجر به قربانی شدن افراد زیادی نیز در این کشورها شده است!
 قاتلی که قربانی شد
 صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق و نماد مطلق تروریسم در بغداد محسوب می‌شد. دیکتاتور خونریزی که مسؤولیت شهادت میلیون‌ها انسان بیگناه را در کشورهای جمهوری اسلامی ایران، عراق و دیگر نقاط منطقه به عهده داشته است. صدام پس از سقوط رژیم پهلوی در ایران، تلاش کرد با حمایت دو حزب سنتی دموکرات و جمهوریخواه، نقش ژاندارم منطقه را به عهده گیرد اما سال2003 میلادی، مقامات آمریکایی دیواری کوتاه‌تر از این مهره بی‌اراده خود برای پیشبرد طرح کلان تغییر نقشه خاورمیانه ندیدند.
صدام پس از سقوط بغداد، به بدترین شکل ممکن و در حالی که در گودالی مخفی شده بود، دستگیر و پس از برگزاری دادگاه اعدام شد. مقامات آمریکایی به مقامات دادگاه صدام فشار زیادی آوردند تا وی اسرار مگوی ارتباطات پشت پرده خود با مقامات کاخ‌سفید را در طول سال‌ها شکنجه و خونریزی در عراق افشا نکند.
 راز خونین در اعماق دریا
 اسامه بن لادن یکی از اعضای خاندان بن لادن و بنیانگذار و رهبر شبکه القاعده بود. پس از وقوع حادثه 11سپتامبر 2001، نام بن لادن از سوی مقامات رسمی آمریکایی بر سر زبان‌ها افتاد. اما نکته قابل تامل اینجا بود که مقامات آمریکایی به‌رغم اشغال افغانستان و آگاهی نسبت به محل اختفای بن لادن، از کشتن وی تا 10سال اجتناب کردند. سرانجام بن لادن با چراغ سبز دولت اوباما و نهادهای امنیتی آمریکا، در تاریخ ۲ می۲۰۱۱ توسط گروه توسعه جنگاوری ویژه نیروی دریایی از فرماندهی مشترک عملیات ویژه نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا در پاکستان کشته شد. جسد بن لادن نیز به‌سرعت به دریا انداخته شد تا سرنوشت این مهره آمریکایی-سعودی و رمز و راز چرایی حفظ وی تا 10سال پس از حادثه 11سپتامبر توسط نهادهای امنیتی آمریکا نیز با جسد وی به اعماق دریا فرو رود.
 ژنرال بی‌ستاره
 نام پرویز مشرف در سال 2001 میلادی، زمان وقوع حادثه 11سپتامبر 2001 با نام طالبان گره‌خورده بود. پرویز مشرف، رازهای زیادی را از دوران 11سپتامبر می‌داند. او در آن زمان مخاطب تماس تلفنی کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا بود. جایی که پاول به وی هشدار داد اگر گامی به سود طالبان بردارد، اسلام‌آباد نیز مانند کابل به اشغال آمریکا در خواهد آمد.




مخفی‌کاری‌های آمریکا و ناتو
 بسیاری از اسناد، آمار و هزینه‌های صورت‌گرفته از سوی آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق کتمان شده است. فراتر از آن، بسیاری از اسناد مربوط به کشتار غیرنظامیان در دو جنگ افغانستان و عراق نیز از سوی اشغالگران امحاء شده است. براساس آمار غیررسمی، تنها نزدیک به 80 هزار شهروند غیرنظامی افغان در بمباران‌های آمریکا و ناتو کشته شده‌اند.  در نوامبر ۲۰۱۴، عفو بین‌الملل رسما پنتاگون را متهم کرد که مدارک مربوط به جنایات جنگی، شکنجه و کشتارهای غیرقانونی در افغانستان را مخفی کرده‌ است. یکی از این موارد، مربوط به استفاده از فسفر سفید در افغانستان بوده است. استفاده از فسفر سفید از سوی سازمان‌های حقوق بشری به دلیل بی‌رحمی و غیرانسانی‌بودن محکوم شده‌ است. زیرا باعث سوختگی شدید می‌شود اما سوختگی فسفر سفید روی اجساد غیرنظامیان زخمی‌شده در درگیری‌ها در نزدیکی بگرام تأیید شد. در ماه مه ۲۰۰۹، ایالات متحده تأیید کرد که نیروهای نظامی غربی در افغانستان از فسفر سفید (به بهانه روشن کردن اهداف یا به عنوان یک محترقه برای از بین بردن پناهگاه‌ها و تجهیزات دشمن!) استفاده می‌کنند. ادعایی که از سوی نهادهای حقوق بشری به چالش کشیده شد. در حالی که درباره میزان تلفات غیرنظامیان در عراق همواره مباحثاتی در جریان بوده است، سازمان بهداشت جهانی با انتشار گزارشی اعلام کرد طی سه سال نخست حمله نظامی به عراق نزدیک به 600 هزار غیرنظامی براثر خشونت‌ها جان باخته‌اند. پس از آن و خصوصا متعاقب ظهور داعش در این کشور، صدها هزار شهروند عراقی دیگر نیز بر اثر حملات متعدد گروه‌های تروریستی مورد حمایت آمریکا در این کشور جان باختند.
اشغالگران آمریکایی کماکان می‌گویند که شمار تلفات در عراق را دنبال نمی‌کنند! از آنجا که بسیاری از تلفات در میان آشوبی که عراق را فراگرفته بود، گزارش نشده است، و همچنین به خاطر آن‌که بسیاری از مرگ‌ها بر اثر خشونت‌های متعصبان فرقه‌ای به وقوع پیوسته، احتمالا نمی‌توان به آمار دقیقی از شمار تلفات غیرنظامیان دست یافت.




آوار برج‌های دوقلو بر سر متحدان غربی
وقوع حادثه 11سپتامبر 2001، نقش مهمی در ایجاد شکاف‌های مزمن، عمیق و پایدار در میان اعضای ناتو ( پیمان آتلانتیک شمالی) ایفا کرد. در زمان جنگ عراق در سال 2003 میلادی گرهارد شرودر، صدر اعظم اسبق آلمان و ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه مخالفت خود را با اشغال این کشور اعلام کردند. در نهایت، برخی اعضای ناتو به کمک آمریکا در اشغال غیرقانونی عراق شتافتند و برخی دیگر از اعضا، ترجیح دادند از بیرون نظاره‌گر ماجرا باشند. در خصوص افغانستان، ماجرا متفاوت بود. هر 29کشور عضو ناتو ( آمریکا، کانادا، ترکیه و 26کشور اروپایی) به صورت مستقیم در ماموریت‌های آَشکار و پنهان ناتو در افغانستا درگیر شدند.
اما اکنون پس از 20سال آوار برج‌های دوقلو به بدترین نحو ممکن بر سر ناتو خراب شده‌است. اگرچه طرح ایجاد ارتش واحد اروپایی از مدت‌ها قبل توسط برخی مقامات این قاره ارائه شده بود اما تحقق شکست‌های مکرر ناتو در افغانستان و دیگر نقاط دنیا و فراتر از آن، مانور بی‌حد و حصر دو کشور آمریکا و انگیس در این مجموعه سبب شده‌است این ایده بیش از هر زمان دیگری رنگ و بوی عملیاتی به خود بگیرد. تشکیل ارتش واحد اروپایی، به معنای کاهش تعلق خاطر امنیتی بسیاری از کشورهای اروپایی به آن سوی آتلانتیک خواهدبود. این موضوع برای واشنگتن یک فاجعه محسوب می‌شود.
سوال اصلی این نیست که آیا اتحادیه‌اروپا یک واحد نظامی جدید تاسیس می‌کند یا خیر؟ سوال کلیدی برای آینده امنیت اروپایی این است که چگونه ما سرانجام از قابلیت‌های نظامی خود به‌صورت مشترک استفاده می‌کنیم.
 11سپتامبر؛ پیش درآمدی بر انهدام ناتو
اکنون، در بیستمین سالگرد 11سپتامبر 2001، کشورهای عضو ناتو که اکثرا در تلاش بودند خود را همدرد و همراه آمریکا در مبارزه با تروریسم ادعایی و مورد حمایت خود جلوه دهند، به سوی انهدام خودخواسته پیمان آتلانتیک‌شمالی گام برمی‌دارند. اولین بار طرح تشکیل نیروی دفاعی مشترک اروپایی ۲۲سال پیش مطرح شده بود. قرار بود اتحادیه‌اروپا لشکری شامل ۵۰ تا ۶۰ هزار نیروی نظامی از کشورهای عضو تشکیل دهد.سال گذشته نیز امانوئل مکرون‌ و آنگلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پیشنهاد جدیدی مبنی بر تشکیل نیروی دفاعی مشترک مطرح کردند. حالا با توجه به رویدادهای هفته‌های اخیر در افغانستان به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده این پروژه نهایتا اجرایی شود. در این خصوص، پیش‌بینی می‌شود از ژانویه آینده بودجه مورد نظر تشکیل ارتش مشترک دفاعی برای اجرا به کمیسیون ارسال شود.