عادیسازی روابط با اسرائیل شرط بقای حکام دستنشانده
مردم کشورهای عرب منطقه در بدترین و تاریکترین دوران زندگی خود به سر میبرند و سطح بیسابقهای از تحقیر و ننگ را تجربه میکنند. این مردم در گذشته هیچگاه به دشمنان خود نزدیک نشدهبودند و به دنبال عادیسازی روابط با قاتلانی که خون آنها را ریختهاند، نبودهاند. اما چه شده که وضعیت آنها به اینجا رسیده است.
اتفاق رخ داده این است حاکمانی که از میان آنها نبودند، توسط استعمارگران خارجی به عنوان کارگزاران آنها منصوب شدند سپس به جای اینکه به مردم و ملت کشورشان وفادار باشند، اشغالگران را تکیهگاه خود قرار دادند. آنها مردم خود را شکنجه کردهاند، آنها را مورد تحقیر و سرکوب قرار دادهاند و فاشیسم را بر آنها تحمیل کردهاند. مردم این کشورها مورد خشونت قرار گرفتهاند تا حاکمان این کشورها رضایت بیگانگان را جلب کنند و در نتیجه روز به روز ملتهای عرب، ضعیف شده و مجبور به اطاعت از حاکمان شدهاند. ملتهای عرب این روزها به سختی میتوانند آزادی و استقلال خود را مطالبه کنند و عوامل و دستنشاندههای بیگانگان که به عنوان رئیسجمهور یا پادشاه نامیده میشوند هرگونه اعتراضی را سرکوب میکنند و در کنار این کار تلاش میکنند با دادن ثروت مادی به مردم، مانع سرنگونی حکومت شوند.خیلی از این کشورهای عربی در گذشته تحت استعمار بودند و استعمارگران وقتی اموال این کشورها را به افرادی مطمئن سپردند با میل خود، این کشورها را ترک کردند. این دستنشاندگان اکنون در حال خیانت به دین، عربیت و ملتهای عرب هستند. اکنون آنهایی که در راس امور باقی ماندهاند و در آرزوی قدرت در کشورشان هستند، اسرائیل را همچون دروازهای میدانند که برای بقا باید از آن عبور کنند؛ رژیم اشغالگری که به روشنی مشغول استعمار فلسطین است.
عوامل این اشغالگر خاص در منطقه، رهبران عرب هستند که این روزها برای عادیسازی روابط با اسرائیل، هجوم آوردهاند تا حمایت این رژیم استعماری را در مقابل مردم خود به دست بیاورند. تاسفبار اینکه اسرائیل که خودش خواهان عادیسازی روابط کشورهای عربی است، اکنون برای عادیسازی، شرایطی را هم تعیین کردهاست.در گذشته نیز تلاشهایی برای عادیسازی روابط صورت گرفتهبود اما تفاوت اینجاست که این روزها دیگر عادیسازی، مایه شرمساری نیست که توسط حاکمان مخفی نگه داشتهشود بلکه اکنون در مقابل دنیا به آن افتخار میکنند و به این ترتیب از دشمن پاداش میگیرند و بقای خود را در تاج و تخت تضمین میکنند. عادیسازی روابط همچنین به ابزاری از سوی اسرائیل برای تهدید دیگران تبدیل شدهاست به این صورت که با پاداش دادن به کشورهایی که به عادیسازی روابط پرداختهاند، اهرم تهدید را تا زمانی که دیگران به راهی که تلآویو برای آنها باز کردهاست روی بیاورند، بر سر آنها نگه میدارد. همانطور که در عادیسازی روابط بین اسرائیل و سودان دیده شد، روند عادیسازی به ماجرای چماق و هویج، شبیه است.
چندی قبل هواپیمایی از یکی از کشورهای عربی در فرودگاه تلآویو فرود آمد. این هواپیما حامل پسر خلیفه حفتر، رهبر کودتاچی لیبیاییها بود که با وعده چک سفید برای عادیسازی لیبی با دولت آپارتاید، از اسرائیلیها خواست به او کمک کنند تا پدرش را برای ریاستجمهوری لیبی معرفی کند سپس آن را به دست آورد.
از سوی دیگر، امارات در پیشبرد عادیسازی روابط در منطقه پیشتاز است و با توجه به روابط بسیار نزدیک با اسرائیل و همکاری در سطوح سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و حتی مذهبی، عامل انحصاری این رژیم اشغالگر محسوب میشود. بر اساس گزارشها، محمدبنسلمان، ولیعهد عربستانسعودی هم به صورت مخفیانه، بازدیدی از اسرائیل داشتهاست. نه عربستان و نه اسرائیل این موضوع را انکار نکردند اما طبق معمول این مساله توسط اسرائیل افشا شد تا بنسلمان را افشا کند و او را سرجای خود قرار دهد.اسرائیل اکنون به عنوان قطبنمایی برای سیاستمداران عرب تبدیل شده و سیاستمدارانی که در این کشورها امیدوارند حکومت کنند، تصور میکنند باید از دروازهای به نام تلآویو عبور کنند تا مهر تایید اشغالگران را به دست آورند. دیدن این صحنهها بسیار دردناک است و اینکه اطاعت و وفاداری به دولت اشغالگر، بهایی است که آنها باید بپردازند، یک تراژدی است.
منبع: میدل ایست مانیتور