نسخه Pdf

راز سه‌جنایت در عمق‌چاه

یک پرونده واقعی، یک روایت

راز سه‌جنایت در عمق‌چاه

هر هفته در این بخش پرونده‌ای واقعی را از زبان قاتل، سارق یا کلاهبرداری روایت می‌کنیم؛ روایتی دست اول و واقعی که در آن سعی می‌کنیم ریشه‌های وقوع آن را بررسی کنیم. این هفته سراغ مردی افغان رفتیم که سه جنایت هولناک را رقم زد.

وقتی به پایان راه برسی، دیگر چیزی برای از دست دادن نداری و ممکن است هرکاری انجام دهی، حتی جنایت. کاری که من سه بار انجام دادم و کشتن انسان‌ها برایم راحت شده بود. من تبعه افغان هستم و مدتی قبل به ایران آمدم. در اینجا با زنی آشنا شدم که قصد خرید سکه طلا داشت. به خاطر ارتباطاتی که در ایران به دست آورده بودم، خرید سکه برایم کار سختی نبود. با پس‌انداز خودم برای آن زن سکه خریدم و او به من چند برگ چک داد. روز سررسید چک‌ها به بانک رفتم اما حسابش خالی بود و چک‌ها پاس نشد. من به این زن اعتماد کرده و حالا تمام دارایی‌ام را از دست داده بودم. سراغش رفتم و فهمیدم در حال فروش وسایلش برای سفر به آمریکاست. از او خواستم پول سکه‌ها را بدهد، اما مدعی شد پولی در ایران ندارد و تمام دارایی‌اش را به آمریکا انتقال داده است. می‌دانستم این بهانه‌ای برای پرداخت نکردن پول سکه‌هاست. او در ایران حاضر به دادن پول نبود و اگر می‌رفت دستم نه به او می‌رسید، نه به پولم. 
چند بار دیگر از او خواستم پول سکه‌ها را بدهد اما هربار طفره رفت. تنها راهی که به ذهنم رسید، قتل او و پسرش بود. با قتل آنها می‌توانستم اموال‌شان را سرقت کنم و به پولم برسم. روز حادثه زن میانسال و پسرش را به بهانه فروش زمین‌های‌شان به بیرون شهر کشاندم و با قهوه مسموم بیهوش‌شان کردم. بعد هم جسدشان را به باغی در حوالی فردیس در استان البرز برده، داخل چاهی انداختم و به آتش کشیدم. 
سپس برای سرقت به خانه‌شان رفتم. با این‌که دسته‌کلید داشتم اما نگهبان ساختمان سد راهم شد و اجازه نداد وارد خانه شوم. انگار به آخر خط رسیده بودم و همه بر علیه من شده بودند. سراغ دختر مورد علاقه‌ام رفتم. از او خواستم زودتر ازدواج کنیم و از ایران برویم اما او گفت دیگر علاقه‌ای به من ندارد و می‌خواهد به ارتباطش با من پایان بدهد.  در آن وضعیت روحی انتظار این واکنش را نداشتم. عصبانی شدم و او را هم بیهوش کرد، داخل چاه انداختم و بعد هم آتش زدم. فکر نمی‌کردم راز این جنایت‌ها فاش شود اما همان روزی که قصد ورود به خانه زن میانسال را داشتم، دوربین‌های مداربسته فیلم لحظه ورودم را ثبت کرده بودند و از این طریق ماموران مرا شناسایی کردند. 
با اعترافاتم به قتل، جسد سه قربانی از چاه بیرون کشیده و راز این جنایت فاش شد.
​​​​​​​
به‌راحتی اعتماد نکنید
یکی از مواردی که باعث تشکیل خیلی از پرونده‌های حقوقی و گاهی کیفری می‌شود، بی‌توجهی به الزامات حقوقی در مراودات مالی و قراردادهاست. برخی افراد به دلیل اعتماد به صورت شفاهی مراوده‌ای انجام داده و بعد ‌که به مشکل می‌خورند، سندی برای اثبات ادعای خود ندارند. در اینجا برای رسیدن به حقوق از دست رفته خود، تصمیمات خودسرانه گرفته و گاهی مرتکب قتل می‌شوند. هر نقل و انتقال و مراوده مالی را روی کاغذ آورده و به صورت سند مکتوب با شهادت شاهدانی درباره آن قرارداد ثبت کنید تا در صورت بروز مشکل بتوانید از مسیر قانونی موضوع را پیگیری کنید. همچنین از اقدامات خودسرانه جلوگیری کنید چرا که تبعات تلخی درپی خواهد داشت.