گفتوگو با محمد سیانکی
تماشای فوتبال همیشه لذت دو چندانی در ما ایجاد میکند گزارشگری هم بخش و سهم زیادی در انتقال لذت فوتبال به بیننده دارد و برخلاف تمام نظرها،کار سختی است.پشت همه مدافعان،خداداد عزیزی و توی دروازه...؛ این یکی از صدها و هزاران دیالوگ محبوب دنیای فوتبال است که به وسیله گزارشگران به ثبت رسیده و تا زمانی که فوتبال حیات داشته باشد،ادامه خواهد داشت.جامجهانی تقریبا به نیمه اول خود رسیده و تمام هیجانها را در خود دارد. به همین بهانه پای گفتوگو با محمد سیانکی، گزارشگر مطرح و باتجربه شبکه سه نشستهایم تا درباره چالشهای این حرفه بگوید.
نوجوانی چه حسی را در آدم زنده میکند؟چه چیزی در نوجوانی شما پیدا بود که در سنین دیگر آن را حس نکردید؟
دوران خوبی را گذراندم و میتوانم بگویم عشق واقعی به فوتبال در آن دوران به من تزریق شد.آن زمان پنجشنبهها نیز مدارس دایر بود و از 6 صبح تا 4 بعدازظهر روز جمعه به همراه دوستانم فوتبال بازی میکردم.حتی ممکن بود که هیچ غذایی میل نکنیم اما حتما فوتبال را در روزهای جمعه بازی میکردیم و خیلی دوران فوقالعادهای بود.شاید اکنون هم به همراه دیگر دوستان فوتبال بازی میکنیم اما به نظرم آن حس نوجوانی دیگر نمیتواند تکرار شود.
عشق به فوتبال از چه زمانی و چگونه وارد قلب شما شد؟
در آن زمان امکانات خاص و زیادی وجود نداشت. خواسته یا ناخواسته در بعضی محلهها زمین خاکیای وجود داشت که دو تیر دروازه برای بازی بود.در دوران دبیرستان یک معلم ورزش برای من تبدیل به اسطوره شد، چرا که هم از فوتبال و هم اخلاقیات خوبی برخوردار بود و جدا از بحث ورزش،خیلی از او چیزهای مختلفی در زندگی یاد گرفتهام. شاید حتی من و دیگر دوستانم در کلاس،مسائل دینی را از کارهای او بدون آن که چیزی بگوید، آموختیم. در همان زمان با خود گفتم وقتی این شخصیت و این مرد میتواند روی دیگران تاثیر خوبی بگذارد، پس من هم میتوانم در مسیر او ادامه بدهم اما نمیدانم که اکنون چقدر توانستهام مانند او باشم.
در تیمهای اروپایی و ملی، طرفدار چه تیمی هستید؟چه چیزی باعث میشود که یک فرد طرفدار تیمی شود؟
باشگاههای داخلی را به دلایلی نمیتوانم بگویم اما در فوتبال اروپایی،من طرفدار رئال مادرید و در فوتبال کشوری بعد از ایران، طرفدار اسپانیا هستم. در خیلی از موارد از من چیزهایی گفته میشود که اصلا درست نیست و حتی شنیدهام که میگویند طرفدار بارسلونا هستم.با این که طرفدار این تیم نیستم اما این تیم و دیگر باشگاههای اروپایی را دوست دارم و فوتبال و اخبار آنها را دنبال میکنم.
اولین تصویر شما از جامجهانی چه زمانی و اسطوره شما در آن زمان چه کسی بود؟
اولین تصویر من به شکل جدی از جامجهانی، سال ۱۹۹۰ بود که تیمهای خوبی در آن جام حضور داشتند؛ از ایتالیا تا آرژانتین و مارادونایی که در آن تیم حضور داشت و آلمان که ستارههای بیچون و چرایی در آن نظیر فولر، کلینزمن و... بازی میکردند و اتفاقا در آن جامجهانی طرفدار آلمان بودم.در آن سال ایتالیا میزبان مسابقات بود و حذف آنها توسط آرژانتین بسیار دردناک بود. در بین بازیکنها از هر جهتی چه اجتماعی و فوتبالی و... طرفدار زینالدین زیدان فرانسوی هستم و همیشه او را تحسین میکنم.
راه و مسیر گزارشگری فوتبال از کجا برای شما آغاز شد و چگونه به آن دست پیدا کردید ؟
در آن زمان جدا از فوتبال بازی کردن بسیار اهل و پیگیر اخبار ورزشی بودم.شاید میتوانستم فوتبال را بیشتر و بهتر دنبال کنم چرا که آن زمان در تیم کشاورز همتیمی کریم باقری، مرحوم قایقران و... بودم. در همان دوران طرفدار مجلههای ورزشی بودم و هر شنبه مجله کیهان ورزشی را مطالعه میکردم.تا هفته بعد که مجدد این مجله منتشر شود،همه اخبار آن حتی خبرهای شهرستان را مطالعه میکردم و بعد از مدتی حتی در خیال خود ترکیب تیمها را مرتب و ارزیابی میکردم.در نزدیکی خانه ما یکی از گویندگان رادیو زندگی میکرد،برحسب اتفاق به دلایل بنایی و تعمیرات خانه خود،مدتی او به همراه اعضای خانواده مستاجر خانه مادربزرگ من شدند و به این دلیل که همیشه در رفت و آمد خانه مادربزرگم بودم،یک بار با من صحبت کرد و زمانی که فهمید اهل ورزش هستم،به من گفت که میتوانم برای تست برنامه ورزشی رادیو تهران مراجعه کنم و در نهایت به شکر خدا توانستم در آن تست قبول شوم.
چالشهایی در بین مسیر موفقیت در این کار داشتهاید که شاید کمتر کسی از آن اطلاع دارد؟
خیلی در این مسیر سختی کشیدم. تا به اینجا که اکنون رسیدهام فکر میکنم که هنوز اول راه و مسیر گزارشگری هستم و مردم بسیار لطف دارند که در خیابان و محلههای مختلف اظهار لطف میکنند و خدا را شاکر هستم. همان اوایل که کارم را در شبکه سه شروع کردم، هم مشغول درسخواندن و هم کارکردن بودم. بعضی از گزارشهای آن زمان من ضبطی بود و در ساعات پایانی شب به پایان میرسید و آن زمان مانند اکنون سرویس یا ماشین خاصی وجود نداشت و مجبور بودم با اتوبوسهای خط ویژه،به خانه خودم را در سرما و گرما برسانم.در آن زمان تعداد گزارشگرها برعکس اکنون زیاد نبود و یک بار راننده اتوبوس من را شناخت و آن قدر از محبت و لطف او خجالت کشیدم که به او گفتم کیف پولم را جا گذاشتهام و به همین دلیل با اتوبوس رفت و آمد میکنم و او از این که من را در اتوبوس مشاهده میکرد،تعجب کرده بود.من به علاقهمندان گزارشگری از همین الان میتوانم بگویم که هرکاری سختیهای فراوانی دارد و از همان اول قرار نیست که در پر قو قرار بگیرید.
جذابترین و ماندگارترین بازیای که گزارش کردید،چه مسابقهای بوده؟
در همین دوران که بازیهای جامجهانی در جریان است،بازی بین دو تیم فرانسه و دانمارک را گزارش کردم و به دل خودم نشست و از طرف دیگرخوشبختانه بازخوردهای خوبی هم از طرف مردم به من رسید و از این بابت به نظرم جذابترین گزارش دوران ورزشیام بود.
بین بازیهایی که آنها را گزارش نکردهاید،دوست داشتید کدام یک از آن را گزارش کنید؟
دوست داشتم بازی معروف برزیل و آلمان را گزارش میکردم که با نتیجه 7 بر یک به نفع آلمان به پایان رسید.این بازی از هر سمت و جهتی شگفتانگیز بود و دوست داشتم بازیهای غیر قابل پیشبینی و پرگل را گزارش کنم.حتی میتوانم این مورد را اضافه کنم که علاقه داشتم بازی بین بایرن و بارسا را گزارش کنم که نتیجه 8 بر 2 را دو تیم رقم زدند.
تا به اینجا بیشتر مسابقات جامجهانی برگزار شده،کدام تیم را لایق و مستحق قهرمانی میدانید و از کدام تیم شگفتزده شدهاید؟
به نظرم تا اینجای کار برزیل و فرانسه میتوانند قهرمان جامجهانی باشند چرا که فوتبال خوبی بازی کردهاند و فکر میکنم مراکش هم میتواند شگفتیساز جامجهانی شود.البته بیشتر امیدوارم با صعودمان به مرحله بعدی،شگفتی جامجهانی را کامل و تکمیل کنیم.
سختیهای کار گزارشگری فوتبال در چیست؟
اگر با دیدگاه راضیکردن تمام افراد وارد کار گزارشگری شوید، قطعا سخت و دشوار و نشدنی است.در بعضی از موارد شما اگر گزارشگر یک بازی از تیم معروف و مطرح باشید و آن تیم نتیجه نگیرد، ممکن است از سمت طرفداران آن تیم به شما فشار وارد شود. در سالهای گذشته زمانی اتفاقی و تصادفی برخی بازیهای رئالمادرید را گزارش میکردم و اتفاقا در همان زمان این تیم نتایج خوبی را نمیگرفت همان دوران در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، طرفداران این تیم به من اتهام جادوگری زدند که اگر من گزارشگر بازی رئال باشم،این تیم نتیجه نمیگیرد و سختیهای اینچنینی هم در خود دارد.
امیرحسین علینیافرد
دوران خوبی را گذراندم و میتوانم بگویم عشق واقعی به فوتبال در آن دوران به من تزریق شد.آن زمان پنجشنبهها نیز مدارس دایر بود و از 6 صبح تا 4 بعدازظهر روز جمعه به همراه دوستانم فوتبال بازی میکردم.حتی ممکن بود که هیچ غذایی میل نکنیم اما حتما فوتبال را در روزهای جمعه بازی میکردیم و خیلی دوران فوقالعادهای بود.شاید اکنون هم به همراه دیگر دوستان فوتبال بازی میکنیم اما به نظرم آن حس نوجوانی دیگر نمیتواند تکرار شود.
عشق به فوتبال از چه زمانی و چگونه وارد قلب شما شد؟
در آن زمان امکانات خاص و زیادی وجود نداشت. خواسته یا ناخواسته در بعضی محلهها زمین خاکیای وجود داشت که دو تیر دروازه برای بازی بود.در دوران دبیرستان یک معلم ورزش برای من تبدیل به اسطوره شد، چرا که هم از فوتبال و هم اخلاقیات خوبی برخوردار بود و جدا از بحث ورزش،خیلی از او چیزهای مختلفی در زندگی یاد گرفتهام. شاید حتی من و دیگر دوستانم در کلاس،مسائل دینی را از کارهای او بدون آن که چیزی بگوید، آموختیم. در همان زمان با خود گفتم وقتی این شخصیت و این مرد میتواند روی دیگران تاثیر خوبی بگذارد، پس من هم میتوانم در مسیر او ادامه بدهم اما نمیدانم که اکنون چقدر توانستهام مانند او باشم.
در تیمهای اروپایی و ملی، طرفدار چه تیمی هستید؟چه چیزی باعث میشود که یک فرد طرفدار تیمی شود؟
باشگاههای داخلی را به دلایلی نمیتوانم بگویم اما در فوتبال اروپایی،من طرفدار رئال مادرید و در فوتبال کشوری بعد از ایران، طرفدار اسپانیا هستم. در خیلی از موارد از من چیزهایی گفته میشود که اصلا درست نیست و حتی شنیدهام که میگویند طرفدار بارسلونا هستم.با این که طرفدار این تیم نیستم اما این تیم و دیگر باشگاههای اروپایی را دوست دارم و فوتبال و اخبار آنها را دنبال میکنم.
اولین تصویر شما از جامجهانی چه زمانی و اسطوره شما در آن زمان چه کسی بود؟
اولین تصویر من به شکل جدی از جامجهانی، سال ۱۹۹۰ بود که تیمهای خوبی در آن جام حضور داشتند؛ از ایتالیا تا آرژانتین و مارادونایی که در آن تیم حضور داشت و آلمان که ستارههای بیچون و چرایی در آن نظیر فولر، کلینزمن و... بازی میکردند و اتفاقا در آن جامجهانی طرفدار آلمان بودم.در آن سال ایتالیا میزبان مسابقات بود و حذف آنها توسط آرژانتین بسیار دردناک بود. در بین بازیکنها از هر جهتی چه اجتماعی و فوتبالی و... طرفدار زینالدین زیدان فرانسوی هستم و همیشه او را تحسین میکنم.
راه و مسیر گزارشگری فوتبال از کجا برای شما آغاز شد و چگونه به آن دست پیدا کردید ؟
در آن زمان جدا از فوتبال بازی کردن بسیار اهل و پیگیر اخبار ورزشی بودم.شاید میتوانستم فوتبال را بیشتر و بهتر دنبال کنم چرا که آن زمان در تیم کشاورز همتیمی کریم باقری، مرحوم قایقران و... بودم. در همان دوران طرفدار مجلههای ورزشی بودم و هر شنبه مجله کیهان ورزشی را مطالعه میکردم.تا هفته بعد که مجدد این مجله منتشر شود،همه اخبار آن حتی خبرهای شهرستان را مطالعه میکردم و بعد از مدتی حتی در خیال خود ترکیب تیمها را مرتب و ارزیابی میکردم.در نزدیکی خانه ما یکی از گویندگان رادیو زندگی میکرد،برحسب اتفاق به دلایل بنایی و تعمیرات خانه خود،مدتی او به همراه اعضای خانواده مستاجر خانه مادربزرگ من شدند و به این دلیل که همیشه در رفت و آمد خانه مادربزرگم بودم،یک بار با من صحبت کرد و زمانی که فهمید اهل ورزش هستم،به من گفت که میتوانم برای تست برنامه ورزشی رادیو تهران مراجعه کنم و در نهایت به شکر خدا توانستم در آن تست قبول شوم.
چالشهایی در بین مسیر موفقیت در این کار داشتهاید که شاید کمتر کسی از آن اطلاع دارد؟
خیلی در این مسیر سختی کشیدم. تا به اینجا که اکنون رسیدهام فکر میکنم که هنوز اول راه و مسیر گزارشگری هستم و مردم بسیار لطف دارند که در خیابان و محلههای مختلف اظهار لطف میکنند و خدا را شاکر هستم. همان اوایل که کارم را در شبکه سه شروع کردم، هم مشغول درسخواندن و هم کارکردن بودم. بعضی از گزارشهای آن زمان من ضبطی بود و در ساعات پایانی شب به پایان میرسید و آن زمان مانند اکنون سرویس یا ماشین خاصی وجود نداشت و مجبور بودم با اتوبوسهای خط ویژه،به خانه خودم را در سرما و گرما برسانم.در آن زمان تعداد گزارشگرها برعکس اکنون زیاد نبود و یک بار راننده اتوبوس من را شناخت و آن قدر از محبت و لطف او خجالت کشیدم که به او گفتم کیف پولم را جا گذاشتهام و به همین دلیل با اتوبوس رفت و آمد میکنم و او از این که من را در اتوبوس مشاهده میکرد،تعجب کرده بود.من به علاقهمندان گزارشگری از همین الان میتوانم بگویم که هرکاری سختیهای فراوانی دارد و از همان اول قرار نیست که در پر قو قرار بگیرید.
جذابترین و ماندگارترین بازیای که گزارش کردید،چه مسابقهای بوده؟
در همین دوران که بازیهای جامجهانی در جریان است،بازی بین دو تیم فرانسه و دانمارک را گزارش کردم و به دل خودم نشست و از طرف دیگرخوشبختانه بازخوردهای خوبی هم از طرف مردم به من رسید و از این بابت به نظرم جذابترین گزارش دوران ورزشیام بود.
بین بازیهایی که آنها را گزارش نکردهاید،دوست داشتید کدام یک از آن را گزارش کنید؟
دوست داشتم بازی معروف برزیل و آلمان را گزارش میکردم که با نتیجه 7 بر یک به نفع آلمان به پایان رسید.این بازی از هر سمت و جهتی شگفتانگیز بود و دوست داشتم بازیهای غیر قابل پیشبینی و پرگل را گزارش کنم.حتی میتوانم این مورد را اضافه کنم که علاقه داشتم بازی بین بایرن و بارسا را گزارش کنم که نتیجه 8 بر 2 را دو تیم رقم زدند.
تا به اینجا بیشتر مسابقات جامجهانی برگزار شده،کدام تیم را لایق و مستحق قهرمانی میدانید و از کدام تیم شگفتزده شدهاید؟
به نظرم تا اینجای کار برزیل و فرانسه میتوانند قهرمان جامجهانی باشند چرا که فوتبال خوبی بازی کردهاند و فکر میکنم مراکش هم میتواند شگفتیساز جامجهانی شود.البته بیشتر امیدوارم با صعودمان به مرحله بعدی،شگفتی جامجهانی را کامل و تکمیل کنیم.
سختیهای کار گزارشگری فوتبال در چیست؟
اگر با دیدگاه راضیکردن تمام افراد وارد کار گزارشگری شوید، قطعا سخت و دشوار و نشدنی است.در بعضی از موارد شما اگر گزارشگر یک بازی از تیم معروف و مطرح باشید و آن تیم نتیجه نگیرد، ممکن است از سمت طرفداران آن تیم به شما فشار وارد شود. در سالهای گذشته زمانی اتفاقی و تصادفی برخی بازیهای رئالمادرید را گزارش میکردم و اتفاقا در همان زمان این تیم نتایج خوبی را نمیگرفت همان دوران در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، طرفداران این تیم به من اتهام جادوگری زدند که اگر من گزارشگر بازی رئال باشم،این تیم نتیجه نمیگیرد و سختیهای اینچنینی هم در خود دارد.
امیرحسین علینیافرد
تیتر خبرها