آنچه مدرس را «مدرس» کرد

هوشنگ توکلی و مؤلفه‌های ساخت یک مجموعه تاریخی

آنچه مدرس را «مدرس» کرد

از زمانی که اولین‌بار برای الگوی نمایندگی مجلس شهید مدرس، سریال ساخته شد، سال‌ها می‌گذرد. مجموعه تلویزیونی که نامش مدرس بود و نقش این شخصیت را به مرحوم خسرو شکیبایی واگذار کردند. هوشنگ توکلی و اسماعیل شنگله ــ که بعدها در پروژه‌های تلویزیونی و سینمایی زیادی به‌عنوان بازیگر حاضر شد ــ کارگردان و تهیه‌کننده این سریال بودند. مجموعه تلویزیونی مدرس سال 1365 با نقش‌آفرینی ویژه خسرو شکیبایی داستان زندگی آیت‌ا... سیدحسن مدرس را از ورود به تهران و نامزد شدن وی در مجلس شورای ملی و درگیری مدرس با رضاشاه تا کشته شدنش را روایت می‌کند.

محمدرضا حقگو،‌ فرخ نعمتی، سیروس گرجستانی، آتش تقی‌پور، داوود آریا، مرتضی ضرابی، حسن زارعی و مجید رزاز هم در این سریال شش قسمتی ایفای نقش کردند. توکلی برای اولین‌بار روحانی مبارز و الگوی نمایندگان مجلس را به قاب شبکه یک سیما آورد؛ روایتی که جامعه فقط در نماهای اندک و گذرا با آن برخورد داشته است. شاید کنار جذابیت اولین نمایش، نطق تاریخی شهید مدرس با بازی خسرو شکیبایی (نقش شهید مدرس) مورد توجه قرار گرفت و تاریخی شد، جایی که در دوره پنجم مجلس که سردارسپه میخ خود را محکم کوبیده و به‌عنوان رئیس‌الوزرا بسیاری از روشنفکران خواهان تغییر و تحول را به هواخواهی خود کشانده بود، مدرس در دهم آبان‌ماه، 1303 در مجلس نطقی ایراد کرد که به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نطق‌های تاریخ مجلس مشروطه ثبت شد. سریال شهید مدرس را سال‌ها بعد از اولین پخش روی آنتن بردند اما رفته رفته گرفتار تیغ سانسور شد؛ تا جایی که به‌تعبیر کارگردانش چیزی از آن باقی نماند و دیگر خودشان هم آن را پخش نمی‌کنند. او از این اتفاقات گلایه دارد و کارگردانی نمی‌کند؛ اما بیشتر او را در قامت بازیگر دیدیم؛ کارهایی که قدرت تألیف او را به‌رخ مخاطب می‌کشید؛ کاراکتر وثوق‌الدوله سریال میرزا کوچک‌خان جنگلی، دایی زیر تیغ، مرگ تدریجی یک رؤیا فریدون جیرانی دوباره نام هوشنگ توکلی را سر زبان‌ها آورد. او این روزها کمتر بازی می‌کند، کارگردانی نمی‌کند و بیشتر تدریس می‌کند به بهانه سالروز شهادت شهید مدرس با هوشنگ توکلی لحظاتی درباره این سریال تلویزیونی صحبت کردیم.

 با این نکته شروع می‌کنیم که شاید دور شدنِ فیلمسازان از اصالت اجرای درست در سریال‌ها و فیلم‌های تاریخی، به یک تکرار و عدم ایده‌پردازی در ساختار آثار رسیدیم و کمتر کاری را در چند سال اخیر ماندگار، صدا زد. مولفه‌های ساخت کارهای پرتره‌ای مثل شهید مدرس که خودتان خلق کردید چه هستند؟ 
موفقیت مدرس، منهای آن محتوا که دقیق و درست بود در شکلی که ارائه شد، اتفاق افتاد. آن شکل خلاف عادت و تصور هم اهالی هنر و هم جامعه پیش رفت. یعنی در واقع ما عادت‌شکنی کردیم؛ این خاصیت انسان‌هاست وقتی به موضوع و مساله‌ای عادت می‌کنند دیگر دوست ندارند از آن عادت بیرون بیایند. این نکته به زیبایی‌شناسی کلی آسیب می‌زند و هنرمندانی که تلاش می‌کنند آن عادت را بشکنند و طرحی نو بیندازند حداقل آثارشان ماندگار می‌شود. ماندگاری مدرس برای این است که با نگاهی نو در ساختار درام و نمایش معرفی و کار شد. من این ضرورت را الان هم می‌بینم و حتی به مدیران توصیه کردم و به آنها گفتم. اصلا دلیل عقب‌ماندگی بخش تولید ما در چند سال اخیر همین نکته بوده است. وقتی الگویی که از چند فیلم هالیوودی و ... کپی می‌شود و بارها در گونه‌های مختلف تکرار می‌شود یا ساختار سینمایی طنز پیدا می‌کند یا اجتماعی یا درام‌های انتقادی، بدون نوآوری حتما این عرصه در جذب مخاطب، متوقف می‌شود. نوآوری زمانی اتفاق می‌افتد که ما با اشتیاق به دستاوردهای گذشته که به شکل عادت شده، عبور کنیم. این اتفاق را در سریال مدرس می‌بینیم. 

 یکی از نکات دیگر که بسیاری از بینندگان هنوز هم درباره آن صحبت می‌کنند حضور خسرو شکیبایی و ایفای نقش اوست که می‌توان او را بهترین بازیگر این نقش عنوان کرد. چرا که بعدها برخی بازیگران دیگر هم این شخصیت را بازی کردند اما مثل شکیبایی نشد. چرا؟
به نظرمن این اتفاق خیلی مربوط به خسرو شکیبایی نمی‌شود، بلکه به ساختار آن اثر برمی‌گردد. خسرو شکیبایی با بقیه بازیگران هیچ تفاوتی نداشت و نقشش را بازی کرد. ما روی نقش او وقت گذاشتیم و او هم وقت گذاشت و کار درآمد. آنچه مدرس را مدرس کرد همان نگاه جدید به نمایش تلویزیونی بود. ما یک ساختار نمایشی برای تلویزیون تعریف کردیم که متأسفانه به دلیل این‌که مدیران وقت و کسانی که در گلوگاه‌های تولید نشسته بودند و آگاهی کمی داشتند این نوع نگاه زیبایی‌شناسانه را در بقیه آثار متوقف کردند. این مشکل را دائما داریم، مثلا در سریال زیر تیغ که نقش دایی را بازی کردم، یک نوآوری در نگاه و درام اتفاق افتاد و آن نقش ماندگار شد. در واقع ساختاری که در سریال شهید مدرس تعریف شد همان نگاه نوآورانه و جدید بود که توانست تماشاچی را جذب کند. مخاطب با آن رابطه خوب عاطفی و عقلی پیدا کرد؛ آنچه که یک اثر را موفق و ماندگار می‌کند و مجموعه کسانی که در آن عرصه هستند را درخشان می‌کند نوآوری است که در ساختار یک اثر پدید می‌آید. در واقع این نوآوری را ما ضدعادت می‌گوییم. 

 هنوز هم بابت سانسورهای این سریال گلایه دارید؛ چرا؟
هر مدیری به تلویزیون آمد بخشی از صحبت‌های مهم تاریخی مربوط به رفتارهای این شخصیت را درآورده‌اند؛ در واقع ردپای انگلیس و روس را در ایران دنبال کنید می‌بینید که در طول این 30 سال گذشته چه بلایی سر فیلم مدرس آوردند. این سریال تکه تکه شد و تمام مسائل کلیدی و اصلی را از داخل آن درآوردند.

 شاید بارها درباره‌اش صحبت کرده باشید اما مخاطبان دوست دارند بدانند چطور شد به داستان و ساخت مجموعه تلویزیونی مدرس رسیدید؟
در دهه 60 با نوه مرحوم مدرس، علی مدرسی که استاد ادبیات بود، آشنا شدم. او کتابی به‌نام قهرمان آزادی نوشت که به زندگی و مبارزات شهید مدرس برمی‌گشت. او این کتاب را در اختیار بنده گذاشت و انگیزه‌ای شد که 5-6 سال روی این کتاب تحقیق کنم و البته دیگر منابع و آثار در این زمینه را هم مطالعه کنم. خیلی این شخصیت برای من شخصیت باارزشی بود و لحظه‌های زندگی مدرس به‌خصوص آن لحظه‌های تاریخی پر از لحظه‌های دراماتیک بود. سال 66 مدیریت شبکه یک به‌عهده آقای فریدزاده و مدیریت گروه فیلم و سریال را هم فرید حاج‌کریم‌خان به‌عهده داشت و جزو باارزش‌ترین مدیران فرهنگی بعد از انقلاب بودند که تمام ردپاهاشان از دهه 70 به بعد با مدیریت جدید از بین رفتند؛ متأسفانه تمام آثار باارزشی که در دهه 60 هم ساخته شد براساس ذهن خلاق و نوآور مدیرانی مثل حاج‌کریم‌خان و آقای فریدزاده اتفاق افتاد. به من پیشنهاد دادند برای سالگرد شهادت مدرس سریالی بسازم و دیدم فرصت خوبی است حاصل این تحقیقات، نوشته‌ها و یادداشت‌ها را کنار هم بگذارم و به آنتن تلویزیون بیاورم. این سریال 6قسمتی شد که قسمت اول آن مقدمه‌ بود؛ هیچ‌وقت به این سبک و سیاق و ژانر در ایران پرداخته نشده بود، نه در سینما و تئاتر و نه در تلویزیون؛ من کارگردانی در آن دوره بوده‌ام که هم صاحب سبک بوده‌ام و هم صاحب روش و مورخ هنری. ویژگی‌هایی مدنظر داشتم که باید کنار هم قرار می‌گرفت تا چنین اثری ساخته شود.

 یکی از نکاتی که از چند پیشکسوت دیگر هم شنیدیم این بوده که یا دستمزدهای توهین‌آمیزی به آنها پیشنهاد می‌شود یا نقش‌ و فیلمنامه‌ای ضعیف. آیا برای شما هم این اتفاقات افتاده است؟
بله، چند کار را از روی ناچار بازی کردم و پیشنهادها را پذیرفتم از جمله زیر تیغ که جواب مثبت دادم و بازیگر آن سریال‌ها شدم؛ زیرا ترجیح می‌دادم در حوزه تخصصی،‌ دانایی و تجربیات خودم در نویسندگی و کارگردانی کار کنم. در کارهای خودم بازی هم می‌کردم به این معنا نیست تمام آن کارهایی را که جنبه خلاقیت دارد کنار بگذارم و فقط نقش بازی کنم. سختی‌هایی که طی این سال‌ها داشتم همه باعث شد کمتر کار کنم. متن‌هایی که برای من فرستاده می‌شود متن‌هایی بی‌هویت، ضعیف و آزاردهنده‌ است و بیننده هم ببیند معترض می‌شود.

مجتبی برزگر - روزنامه‌نگار