نسخه Pdf

روی صحنه زندگی

درباره نوجوانی که زندگی‌اش را بازی می‌کند

روی صحنه زندگی

همه‌ ما بازیگریم؛ فقط صحنه‌ نمایش‌مان فرق می‌کند. عده‌ای هر روز نقاب جدیدی به صورت‌شان می‌زنند و وارد لوکیشن و مکان مخصوص اجرای نقش‌شان می‌شوند؛ یکی به دانشگاه، یکی مدرسه، یکی سر کار و هزاران جای دیگر. ما گاهی وقت‌ها یادمان می‌رود بازیگری، یک شغل است نه یک سبک زندگی که بخواهیم آن را در تک‌تک ثانیه‌های زندگی‌مان پیاده کنیم. همین فراموشی هم باعث می‌شود خودمان نباشیم. مگر خودمان بودن بد است؟ چیزی جز این نیست که هر آنچه هستیم را به نمایش بگذاریم و روز به روز تلاش کنیم تا بهتر شویم و به جایگاه والاتری برسیم. آدم با بازیگری روزمره پیشرفت نمی‌کند؛ بلکه درجا می‌زند و چه بسا عقبگرد هم بکند اما امروز با کسی صحبت کرده‌ایم که بازیگری، باعث پیشرفت او شده و نامش را بر سر زبان‌ها انداخته است. اشتباه نکنید «عرفان برزین» شغلش بازیگری است نه سلاحش برای فرار از روزمرگی! پای حرف‌های او می‌نشینیم تا از دنیایش بیشتر بدانیم.

صدا، دوربین، حرکت!
احتمالا عرفان برزین را با بازی‌اش در نقش یک پسربچه‌ خوش سر و زبان در سریال شمعدونی دیده‌اید و می‌شناسید. عرشیای چهار پنج‌ساله‌ آن روزهای تلویزیون، حالا به نوجوانی خوش قد و بالا تبدیل شده که هنوز هم سر و زبان دارد و خیلی خوب از پس خودش برمی‌آید. عرفان متولد سال 1386 است و در همین ماهی که داریم می‌گذرانیم و در گوشه‌ روزنامه نوشته شده، به دنیا آمده است. اگر بخواهیم به طور جدی شروع فعالیتش را بررسی کنیم، او از سال 1390 وقتی چهار ساله بوده، جلوی دوربین رفته و دیگر پایش را از لوکیشن‌های ضبط بیرون نگذاشته است. او تا حالا که 15ساله است، کارهای زیادی انجام داده و رزومه‌اش از پرونده درسی این سال‌هایش بسیار پر و پیمان‌تر است. عرفان یک خواهر بزرگ‌تر از خودش دارد که مشوق خوبی برای او در این روزهای حساس نوجوانی‌اش است و در کنار هم برای رشد یکدیگر تلاش می‌کنند. البته این خواهر و برادر، یک سنجاب کوچک به اسم پیتر دارند که پا به پای او، روزهای نوجوانی‌شان را سپری می‌کنند.

خودسازی 
نوجوان‌ها در این سن، عاشق این هستند که جلوی آینه، انواع و اقسام ژست‌ها را بگیرند. بازوهای‌شان را باز و بسته کنند و کلی قربان صدقه‌ خودشان بروند و آخر هم یک دمت گرمی نثار خودشان بکنند و بروند به کار و زندگی‎‌شان برسند. عرفان برای این‌که بیشتر به خودش ببالد و به قولی استایلش برای بازیگری حفظ شود، دو دستی به ورزش و مشتقاتش چسبیده و از قد و هیکلش معلوم است قصد رها کردن آن را ندارد. او این روزها به طور جدی تمرین‌های بدنسازی می‌کند و کاراته هم از دیگر ورزش‌هایی است که انجام می‌دهد. او علاوه بر این‌که در حوزه‌ ورزش حرفی برای گفتن دارد، می‌تواند به صورت انگلیسی هم این حرف‌هایش را بزند، چون آن‌قدر در این سال‌ها این زبان را خوانده و تمرین کرده است که می‌توان گفت کاملا مسلط شده. از اینها که بگذریم، سخن درس و مدرسه به میان می‌آید که باید بگویم خیال‌تان راحت. این بازیگر نوجوان کشورمان در وضعیت مطلوبی قرار دارد و احتمالا در آینده سراغ رشته ریاضی برود.

به امید آرزوها
وقتی درباره آرزوهایش از او می‌پرسم، پاسخ جالبی می‌دهد. عرفان دنبال آرزوهایی که برآورده کردنش سخت است نمی‌رود و دوست دارد انتخابش عاقلانه و دست یافتنی باشد. او آرزویش برای این روزها این است که حال مردم سرزمینش بهتر شود و به آغوش شادی برگردند. من حدس می‌زنم او از آن نوجوان‌هایی است که بیشتر از خودش به فکر دیگران و به ویژه مردم کشورش است و حال آنها برایش اهمیت دارد. همه‌ ما ممکن است روزی خسته شویم؛ عرفان هم که شغلی تقریبا سخت دارد، گاهی اوقات از آن خسته می‌شود اما این حرفه را برای خودش مناسب می‌داند و می‌گوید چیزهایی که یاد گرفته خیلی ارزشمند است و امکان دارد این فضا را در هر جایی تجربه نکند. او بیشتر کارهایی که در آن ایفای نقش کرده را دوست دارد اما به نظرش مردم، از سریال شمعدونی خیلی بیشتر استقبال کردند و با نقش عرشیا، درذهن مردم مانده است. شاید فکر کنید عرفان برزین مثل عرشیای این سریال خیلی شلوغ و به قولی زبان‌دراز است اما نه. مادر و پدر او نگذاشتند شخصیت عرشیا در او تاثیر منفی بگذارد و حالا در این سن، عرفان برزین پسری مودب و خوشبرخورد است.

آخرین سکانس
عرفان برزین، سفر رفتن و گشت و گذار را دوست دارد و آدمی است که مادیات برایش ارزش زیادی دارد و دست و دلبازی‌اش شهره‌ فامیل است. با این حال، خیلی علاقه به جمع کردن مال و اموال مثل طلا، سکه و دلار دارد و در این امر به جناب کلاغ گفته زکی و قرار است دسته‌ای از آنها جلویش لنگ بیندازند. از او می‌پرسم که بعد از بازیگری به چه شغلی فکر می‌کند، جواب می‌دهد: «طلا و جواهر سازی» و من بیشتر به حدسم و داستان‌سازی‌ام در رابطه با او و کلاغ‌ها ایمان می‌آورم و برای کسب و کار و بازیگری‌اش آرزوهای خوب می‌کنم. او نقش ژان در فیلم لئون را خیلی دوست دارد و اگر بخواهد جای کسی بازی کند، این نقش را انتخاب می‌کند. البته من از او شنیده‌ام که پیگیر بازی‌های علی‌شادمان در سینما و نمایش خانگی است و از آنجا که کمی از از لحاظ قد و هیکل شبیه اوست، امکان دارد عرفان برزین در آینده یکی از بازیگران جوان ما در سینما و تلویزیون و نمایش خانگی باشد؛ هرچند او بیشتر بازی‌های سینمایی را دوست دارد. همه‌ ما روزی بازیگر می‌شویم؛ بازیگر آخرین سکانس زندگی‌مان. امیدوارم نقش خوبی را بازی کنیم و پایان قصه‌های‌مان هم خوب باشد. 

عطیه ضرابی