نسخه Pdf

زندگی روی بمب‌ساعتی

پیگیری ماجرای ایمن‌سازی ساختمان‌های پرخطر تهران

زندگی روی بمب‌ساعتی

ریزش ساختمان و جان دادن زیر تلی از آهن،گچ و سیمان یکی از سخت‌ترین و ترسناک‌ترین لحظاتی که ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد. تنفس بسیار سخت، بی‌حرکتی، تحمل فشار ناشی از سنگینی آوار، آسیب‌دیدگی، خونریزی و شاید هم مرگ، از آن صحنه‌هایی است ‌که هیچ‌کس نمی‌خواهد حتی برای ثانیه‌ای تجربه ‌کند اما این سرانجام ساختمان‌های ناایمنی است که اصول صحیح ساختمان‌سازی در آن رعایت نشود. در اهواز، ابراهیم قنبری، رئیس سازمان آتش‌نشانی این شهر از شناسایی بیش از 409 مورد ساختمان ناایمن خبر داد که آبستن وقوع حادثه‌ای تلخ است. در تهران و پس از ریزش برج متروپل هم 129ساختمان ناایمن پایتخت‌نشینان را نگران کرد. پس از آن فهرست 129ساختمان منتشر شد که شهرداری تهران گفت این فهرست مرجعیت ندارد و مردم به آن توجه نکنند. در حالی‌که ذهن تهرانی‌ها درگیر 129ساختمان پرخطر بود، مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت و محیط‌زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران، در دیدار با رئیس دستگاه قضا از 33هزار ساختمانی خبر داد که روی گسل ناامنی است و از این تعداد129 مورد از آنها در شرایط پر‌خطر و بحرانی قرار دارد. او در این جلسه، خواستار حمایت‌های قضایی و سایر دستگاه‌های مربوط در زمینه رفع خطر از این ساختمان‌های ناایمن شد. با این‌که اقداماتی برای ایمن‌سازی ساختمان‌های ناایمن صورت‌گرفته اما هر لحظه ممکن است لحظات ترسناک پلاسکو، متروپل و سعادت‌آباد دوباره در برابر چشمان‌مان جان بگیرد.

سعادت‌آباد با 17 کشته 
یکی دیگر از مرگبارترین حوادث مربوط به ساختمان‌های ناایمن، ریزش ساختمان نیمه‌ویران هفت طبقه در منطقه سعادت‌آباد تهران است که دهم تیرماه سال87 رخ داد. ساختمانی‌ که از مدت‌ها پیش ترک‌خورده و برای اهالی منطقه عجیب بود که چطور ساختمان نوساز ترک برداشته است. حادثه در کمین بود. اهالی خیابان فرهنگ بارها به مسئولان مربوط هشدار داده بودند که این ساختمان شوم غیراصولی ساخته شده و هر لحظه امکان دارد روی سر کارگرانش هوار شود اما انگار گوشی برای شنیدن هشدارهای آنان وجود نداشت. آن روز، کارگران که اغلب‌شان کوهدشتی بودند، کار را دوباره شروع کردند. ترک‌های ساختمان به‌وضوح قابل دیدن بود و لحظه به لحظه عمیق‌تر می‌شد. ساعت 8 و 44دقیقه صبح روز حادثه بود که ساختمان دیگر نتوانست روی زانوهایش بایستد. از کمر خم شد و روی زمین افتاد و همراه با خودش، 17کارگر کوهدشتی را هم به زیر کشید. بلایی‌که اهالی خیابان فرهنگ از آن می‌ترسیدند، بالاخره به سرشان آمد و هم ساختمان نابود شد و هم 17جوان کوهدشتی که برای کسب معاش به تهران آمده بودند، جان شیرین و عزیزشان را از دست دادند. در این حادثه مرگبار، شهرداری تهران مقصر شناخته شد.

ساختمان پلاسکو با 22 کشته
اهالی تهران، چهارراه استانبول را با ساختمان پلاسکویش می‌شناسند. اصلا نماد چهارراه همین ساختمان است که الان شکل و شمایلش نسبت به قبل از حادثه تغییر کرده و بسیار لوکس شده است. ساختمان قدیمی پلاسکو 17طبقه بود و سال 1341 افتتاح شد. آن زمان چنان شوکت و عظمتی داشت که از آن به عنوان اولین ساختمان بلندمرتبه و برج خاورمیانه یاد می‌شد. پلاسکو قبل از وقوع حادثه، روزانه هزاران مراجعه‌کننده داشت اما موارد ایمنی مانند آسانسور و راه‌پله فرار اضطراری در کنار سایر ایرادات فنی دیگر رعایت نشده بود، با این حال محل کسب‌و‌کار عده زیادی بود که در صنایع مختلف، نیاز بسیاری از مناطق ایران را تامین می‌کردند. آتش‌نشانی بارها نسبت به ناایمن بودن آن هشدار داده بود، ولی گوش شنوایی برای آن وجود نداشت تا 30‌دی سال 95 که خبر آتش گرفتن پلاسکو در تهران و کل کشور پیچید. شعله‌ها به بیرون زبانه می‌کشید و دود سیاه بلندی به آسمان برخاسته بود. پلاسکو تخلیه شد و آتش‌نشانان سعی می‌کردند آتش را خاموش‌کنند اما پلاسکو و آتش آن سرکش‌تر از آنی بود که آتش‌نشانان تصور می‌کردند. پلاسکو سه ساعت و نیم در آتشی‌گداخته سوخت و همراه خود جان 22نفر شامل شش شهروند و 16آتش‌نشان را هم ‌گرفت.

متروپل با 29 کشته 
ساعت 12 و 30 دقیقه خرداد امسال و زمانی‌که بسیاری از مردم مشغول انجام کارهای روزانه خود بودند، ناگهان چهارستون برج 10 طبقه متروپل در خیابان امیرکبیر آبادان به خود لرزید. در یک پلک به هم زدن، نیمی از آن با صدای مهیبی فرو ریخت و در مسیر ریزش، هر آنچه که درون خود داشت و اطرافش بود، ناپدید کرد. صدای شیون و واویلا از هر طرف به گوش می‌رسید. آنهایی‌که جان سالم به‌در برده بودند، با دست خالی شروع به آواربرداری کردند تا شاید بتوانند جانی را نجات دهند. دقایقی بعد امدادگران از راه رسیدند اما به علت ناپایداری ساختمان‌های مجاور و احتمال ریزش مجدد، امدادرسانی به‌سختی انجام می‌شد. روز اول حادثه و روزهای بعد، پیکر جانباختگان و مصدومان یکی‌یکی از زیر آوار خارج و با خروج هر جنازه، آه و فغان اعضای خانواده‌اش به آسمان بلند می‌شد. خانواده‌های ناپدیدشدگان شب تا صبح و صبح تا شب در چندمتری ساختمان نیمه‌جان متروپل مانده بودند تا خبری از عزیزشان به دست آورند. بعد از چند روز پر التهاب، سرانجام 29 جسد از زیر آوار متروپل خارج و باقی‌مانده آن به مخروبه ارواح تبدیل شد. با گذشت ماه‌ها از ریزش برج و در حالی‌که کارشناسان آماده می‌شدند تا ساختمان نیمه‌مخروبه را به شکل مهندسی منهدم کنند، چهارم آبان ماه امسال برج دوباره ریزش‌کرد و این بار هم دو مصدوم و یک فوتی به‌جا گذاشت.

کلینیک سینا اطهر با 19کشته
شامگاه سه‌شنبه، دهم تیرماه سال 99 هم برای اهالی خیابان شریعتی روز شومی بود. از آن روزهایی که هرگز از یاد و خاطره آنها پاک نمی‌شود. همه جا در آرامش محض بود، اما با وقوع انفجاری مهیب، کلینیک به گلوله‌ای از آتش گداخته تبدیل شد. پس از آتش‌سوزی، آتش‌نشانان به محل حادثه اعزام شدند و تماس‌هایی نیز از داخل کلینیک با بیرون برقرار شد. آتش‌نشانان سعی کردند تا حد ممکن افراد گرفتار در آتش را نجات دهند اما شدت حادثه اما بیش از آن چیزی بود که تصور می‌شد. اغلب جانباختگان و مصدومان حادثه مربوط به طبقه چهارم یا پنجم کلینیک بود که در اتاق‌های عمل جراحی حضور داشتند. در بررسی‌های انجام‌شده مشخص شد تجمع کپسول‌های اکسیژن و نگهداری نامناسب آنها عامل آتش‌سوزی بوده است. به این شکل‌که آتش‌سوزی از سقف اتاقک انبار و مکان اتاقک سانترال اکسیژن آغاز شد و در ادامه با انفجارهای صورت‌گرفته، آتش به بخش‌های عمودی و افقی ساختمان، طبقه همکف و طبقات دیگر گسترش پیداکرد و فاجعه را رقم زد. هیات 11نفره‌ کارشناسان رسمی دادگستری پس از بررسی‌ها اعلام کردند توجه نکردن به مسائل فنی و ایمنی در استانداردها عامل اصلی وقوع حادثه بوده است.

لیلا حسین‌زاده - تپش