نسخه Pdf

ماجرای قاضی‌شدن خواننده‌تپش

گفت‌وگو با وکیل پرونده‌های جنجالی

ماجرای قاضی‌شدن خواننده‌تپش

عبدالصمد خرمشاهی، یکی از قدیمی‌ترین وکلای دادگستری است که هم روی برخی از مهم‌ترین پرونده‌های جنایی‌کشور مانند پرونده افسانه نوروزی، شهلا جاهد، دلارا دارابی و کبری رحمانپور کار کرده و هم با تپش سال‌های طولانی همکاری داشته است. برخی کارشناسان تمایل چندانی به مطالعه مطالب رسانه‌ها ندارند اما خرمشاهی از وکلایی است که هم به‌دلیل ماهیت شغل‌اش و هم بررسی واکنش مردم نسبت به مسائل مختلف و به‌خصوص پرونده‌های جنایی، رسانه‌های مختلف از‌جمله ضمیمه تپش را مطالعه می‌کند.

 از زمانی بگویید که ضمیمه تپش به‌تازگی منتشر شد.
از همان اوایل، این ضمیمه حوادث گوناگونی را پوشش می‌داد که پرونده‌های جنایی من نیز جزو آن مطالب بود. تصور می‌کنم 20 سال پیش بودکه پرونده خانم شهلا جاهد و افسانه نوروزی را بررسی و مطالب آن انعکاس پیدا می‌کرد. به‌مناسبت‌های مختلف با تپش همکاری داشتم و به سؤالات مرتبط با مسائل کیفری پاسخ می‌دادم. مسأله مهم این است که پرداختن به پرونده‌های کیفری و بخشش قتل نباید صرفا به سرگرم‌کردن خواننده بینجامد و باید در جهت آگاهی خواننده و روشن کردن اذهان عمومی نسبت به مسائل حقوقی و کیفری و حوادثی که ممکن است در جامعه رخ دهد، حرکت کند.

 تپش در این راستا حرکت کرده است؟
تپش خوشبختانه در این چند سال، صرفا در حوزه مسائل جنایی و کیفری کار کرده و فکر می‌کنم تا حدودی از پس این وظیفه برآمده است. نه مسائل را بزرگ‌نمایی کرد و نه بی‌تفاوت از کنار آن رد شد. این یکی از رسالت‌های مهم مطبوعات است. در برخی رسانه‌ها شاهد بودیم که برای افزایش فروش خود، حوادث را وارونه گزارش می‌دادند یا اخبار مربوط آن‌چنان که باید به‌صورت واقعی انعکاس پیدا نمی‌کرد. من به یاد دارم که در تپش، مطالبی ارسال می‌کردم تا مردم علاوه بر خواندن حوادث به حقوق قانونی خود نیز واقف شوند و در عین حال از مسائلی که ممکن است رخ دهد، جلوگیری شود، چون پیشگیری در مسائل جزایی مهم است و باعث می‌شود مردم پیشگیری‌های لازم را انجام دهند تا درگیر حوادث مشابه نشوند. یکی از آموزه‌های مهم قوه قضاییه هم همین مسأله پیشگیری است. در کنار این موضوع، خبرنگاران هم اغلب کسانی هستند که در رشته حقوق درس نخوانده‌اند. همیشه توصیه کرده‌ام خبرنگاران حوادث، حتما حقوق بخوانند و اگر دانش‌آموخته حقوق نیستند، حتما قوانین مربوط را مطالعه کنند؛ چون در برخی اخبار، به‌دلیل این‌که با اصطلاحات حقوقی آشنایی نداشتند، مطالب  به شکل دیگری منعکس می‌شد که نتیجه منفی داشت و مردم نمی‌توانستند استنباط درستی از مطالب داشته باشند؛ بنابراین بهتر است خبرنگاران حوادث با مفاهیم حقوقی و قوانین آشنا باشند. این‌که سردبیر فعلی تپش دانش‌آموخته حقوق است، ‌یکی از نکات مهم این ویژه‌نامه است.

 از نظر شما که سال‌ها با حوادث سروکار داشته‌اید، در حوادث‌نویسی به چه نکات مهمی باید توجه کرد؟ 
سال‌ها قبل زردنامه‌هایی منتشر می‌شد که در آن جزئیات قتل یا کلاهبرداری را توضیح می‌دادند که معتقدم بدآموزی دارد. به‌خاطر دارم بسیاری از مجرمان جوان دستگیر شده می‌گفتند من در فیلم دیدم یا در روزنامه خواندم که سارقان به این شکل سرقت می‌کردند یا دختری را به‌شکلی دیگر فراری می‌دادند. ذکر این مسائل چه به‌صورت خودآگاه و چه ناخودآگاه باعث می‌شود تا برخی جوانان به‌دلیل فقر مالی و فرهنگی و داشتن زمینه فکری و تربیتی به سمت ارتکاب جرم کشیده شوند. نمی‌گویم که تاثیر صد‌درصدی دارد اما بی‌تاثیر هم نیست و ممکن است ارتکاب جرم و جنایت به نوعی به افراد مستعد آموزش داده شود. در کنار این، مطبوعات در انعکاس اخبار باید بی‌طرف باشند و قضاوت تنها به‌عهده دادگاه است. این‌که از ابتدا بگوییم فردی بی‌گناه است و آن یکی گناهکار، به نوعی قضاوت انجام می‌شود که ممکن است روی افکار مردم و بعد روی دادگاه اثر بگذارد. در کنار دادگاه، دادگاه بزرگ‌تری به نام وجدان جمعی جامعه وجود دارد که رسانه‌هایی مانند رادیو، تلویزیون و مطبوعات به آن شکل می‌دهند. با شکل‌گیری وسیع افکارعمومی، چه بسا ممکن است قاضی نیز تحت تاثیر قرار گیرد که البته بد نیست ما هم مانند سایر کشورها در پرونده‌های کیفری، هیات‌منصفه داشته باشیم. البته در مطبوعات هیات‌منصفه وجود دارد اما هنوز در دادگاه کیفری و قتل تشکیل نشده است. هیات‌منصفه، نماینده اقشار مختلف مردم بوده که در دادگاه حضور داشته و شاهد دفاعیات متهم هستند. در انتها نیز اعلام می‌کنند که فرد، مجرم است یا مستحق تخفیف. این بد نیست اما انتشار اخبار نباید به‌گونه‌ای باشد که باعث انحراف افکار عمومی شود یا قضاوت‌های ناصحیح در جامعه صورت گیرد. امیدواریم تپش به رسالت خود ادامه داده و به طرق مختلف، نکات حقوقی را به خوانندگان خود اطلاع دهد و صرفا به سرگرم کردن خواننده با انتشار خبر قتل، جنایت و حادثه بسنده نکند. 

یک پرونده جنجالی
پرونده آرمان،  بازتاب زیادی در رسانه‌ها داشت  که تپش نیز در گفت‌وگو با کارشناسان موضوعات حقوقی مرتبط با این پرونده را بررسی کرد. خرمشاهی یکی از وکلایی بود که در این پرونده نامش مطرح شده و درباره حواشی آن صحبت کرده بود. او معتقد است موضوعات حقوقی مرتبط با این پرونده باعث شد که مردم با افکار مختلف مقابل هم قرار گیرند. طیف وسیعی طرفدار نجات او از قصاص و طیفی هم برعکس خواستار قصاص بودند. عده‌ای می‌گفتند آرمان در زمان ارتکاب قتل، زیر 18سال داشت و چون جنازه پیدا نشده است، چرا باید قصاص شود. شاید یک در هزار، روزی غزاله زنده پیدا شود. عده‌ای هم می‌گفتند آن جوان با کارهایی‌ که کرده مستحق قصاص است اما هیچ‌کدام تحلیل حقوقی نداشتند که البته حق هم داشتند و شاید از منظر حقوقی آگاهی نداشتند اما نکته مهم برای ما مطالب روزنامه‌ها بود که می‌گفتند چرا جامعه دنبال خشونت است و چرا آن حس مدارا و بخشش در حال کمرنگ شدن است. تعداد زیادی حتی خواستار مجازات آرمان، آن هم به شدیدترین شکل ممکن خود بودند. در این زمینه بارها با رسانه‌ها گفت‌وگو کردم که چرا خشونت‌ها به این سطح افزایش پیدا کرده است. یادم است بعضی وقت‌ها اعلام می‌شد آرمان قرار است فردا اعدام شود. این اخبار به گوش پدر و ماردش می‌رسید و باعث ناراحتی آنها و اقوام‌شان می‌شد. بعد می‌گفتند حکم یک‌هفته به تاخیر افتاده است که همین مسأله باعث رنج و عذاب شدید آنها می‌شد.

ماجرای افسانه و آشنایی با دفاع مشروع
دفاع مشروع برای مردم جاذبه‌های زیادی دارد. تا زمانی که پرونده افسانه مطرح نشد، کمتر کسی از مردم عادی اطلاع کافی از دفاع مشروع داشت. آن زمان وقتی پرونده ایشان مطرح شد، مطالب زیادی در این‌خصوص منتشر و بسیاری از مردم متوجه معنای دفاع مشروع و شرایط آن شدند که این کمک بزرگی در زمینه مسائل کیفری بود. حتی آموزش دفاع مشروع در دانشکده‌های حقوق هم نمی‌توانست تا این حد اذهان را روشن کند، چون مثال‌ها عینی و ملموس بود. اغلب مردم برای‌شان سؤال بود که وقتی افسانه از ناموس خود دفاع کرده و کارشناسان هم به این مسأله صحه گذاشته‌اند، چرا حکم قصاص برای او صادر شده است. این موضوع بازتاب گسترده‌ای داشت و حتی مقامات عالی کشور و مجلس نیز به آن پرداختند. این موضوع، مسأله نیمی از زنان جامعه بود که اگر در مقابل فردی قرار گرفتند که سوء‌نیت داشت، چگونه از خود دفاع کنند که مشمول مجازات سنگین نشوند. 

به خاطر تپش حقوق خواندم  
دو ماه پیش که به یکی از محاکم کیفری یک مازندران مراجعه‌ کرده بودم، رئیس محکمه که وظیفه سنگینی هم برعهده داشت، ضمن ابراز لطف و احترام به شخص بنده، عنوان کرد اوایل که حوادث و پرونده‌های شما در نشریات مختلف به‌خصوص در روزنامه جام‌جم و ضمیمه تپش منتشر می‌شد، به‌طور مرتب خریداری می‌کردم و اتفاقا اینها باعث شد که به رشته حقوق گرایش پیدا کرده و به آن علاقه‌مند شوم. البته فقط ایشان نبود و یک تعدادی این مطلب را عنوان می‌کردند که با انتشار مطالب حقوقی در تپش به این رشته علاقه پیدا کردیم. با همین روند تعداد زیادی هم قاضی شدند.  

حواشی اعدام دلارا دارابی   
در ارتباط با قصاص دلارا، حکم او طبق قانون به وکیلش که من بودم باید ابلاغ می‌شد اما یک هفته پس از اعدام دلارا این مسأله به من اعلام شد که همان موقع من هم این موضوع را اعلام کردم. به من گفتند در مراسم حاضر شوید که من اعتراض کردم. حتی دادستان وقت تهران هم گفت که بعد از این اگر چنین مواردی بود، گزارش کنید اما متاسفانه در چند سال اخیر خیلی به‌ندرت دیدم که وکیل محکوم‌علیه برای مراسم اجرای حکم دعوت شود. در مراسم ممکن است بحث سازش پیش بیاید و به همین دلیل حضور وکیل خالی از فایده نیست و بهتر است که به این نکته مهم توجه شود.