نسخه Pdf

سلام، من امیرکبیرم!

سلام، من امیرکبیرم!

سلام، میرزاتقی‌خان فراهانی هستم معروف به امیرکبیر. شاید این روز‌ها در میان کوله‌باری از درس‌های‌تان زمان خوبی برای درددل نباشد ولی خواستم موضوعی را با شما در میان بگذارم.

خیلی از شما به خاطر این‌که در تاسیس اولین مدرسه ایران یعنی دارالفنون نقش داشتم مرا به‌عنوان یکی از مقصران اصلی یادگرفتن درس‌های اجباری و اغلب ناکارآمد و سردرد‌ شب‌های امتحان‌تان می‌دانید، حق دارید! 
اصلا از جمله‌هایی که مرا تحریک کرد تا سفره دلم را برای شما باز کنم این بود که: «خب الان این انتگرال رو حل کردم که چی؟! من اصلا بلد نیستم چه‌جوری برای خودم تو بانک حساب باز کنم؟!»
ولی این را هم بدانید من فکر‌های دیگری نیز در سر داشتم که می‌خواستم فردای روز کشته‌‌شدنم در حمام فین آنها را اجرا کنم، نامردها نگذاشتند!حیف! می‌خواستم رشته‌ای به‌عنوان آبکشی گلیم به رشته‌های دارالفنون اضافه کنم! نخندید! هنر کشیدن گلیم از آب چیزی است که از نان شب واجب‌تر است، البته نان شب هم وابسته به این هنر است!
در این رشته قرار نبود صرفا راه‌های درآمدزایی به دانش‌آموزان یاد داده شود بلکه نحوه انجام وظایف شهروندی و نترکاندن حبابی به‌نام حق و حقوق شهروندان دیگر، نه به‌صورت آموزش خسته‌کننده کلاسی و به‌وسیله کتاب‌های ترسناک کمک‌درسی بلکه عملی و تجربی قرار بود تدریس شوند.
هعیی! خب بیشتر وقت‌تان را نگیرم، فعلا که مجبورید به درس‌تان برسید، ولی یادتان باشد شما دست‌کمی از من ندارید، هیچ‌وقت دیر نیست.

علیرضا عالی بیگی از تهران