گفتوگو با مهدی تهرانی، منتقد
سه حرف است اما خیلی حرفها میتوان از آن زد. هر قلم و هر شخصی میتواند برداشتی آزاد از این سه حرف بزرگ در جهان داشته باشد. دوربین و چشممان را از هرکجا که بگذاریم، متوجه نکات زیادی از این سه حرف میشویم. چهلویکمین جشنواره بزرگ فیلم فجر ایران، مصادف با روز پدر شده است تا به این بهانه با مهدی تهرانی، نویسنده، منتقد سینما و روزنامهنگار، مروری کنیم بر جایگاه پدر در سینمای ایران و جهان.
کلمه پدر، شما را یاد چه اثر فاخری در دنیای سینمای جهان میاندازد و چرا این اثر؟
برای نسل من که فیلمهای فراوانی دیده طبعا آثار زیادی به ذهنم میرسد اما «شرقبهشت» به کارگردانی الیا کازان براساس رمانی به همین نام نوشته جان اشتاینبک محصول 1955 برای من مهمترین فیلم درباره شخصیت بارز یک پدر در خانواده است. خط داستان مربوط به یک سال مانده به پایان جنگ جهانی اول است. آدام، پدر خانواده، یک مسیحی عمیقا مذهبی و دارای دو پسر به نامهای کال و آرون است.برخی سؤالات در ذهن کال است که میپندارد پدرش وی را دوست ندارد و آرون را به وی ترجیح میدهد.
به نظر شما کدام اثر در ایران توانسته محصول خوبی را با عنوان و موضوع پدر به تولید برساند؟
«جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی، محصول 1389 و «بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمیکیا محصول 1374. در کنار اینها آثار شاخص مانند به نام پدر، سنتوری، آواز گنجشکها و ... نیز قابل اشارهاند.
شخصیت پدر در فیلم باید چه ویژگیهایی داشته باشد که به واقعیت نزدیک شود؟
فیلمهایی که در موضوع پدر یا با موارد مرتبط ساخته میشوند عمدتا در ژانر درام و زیرمجموعههای آن قرار میگیرند. ملودرام اجتماعی نزدیکترین گونه است. اینگونه آثار باید بهعنوان قواعد ژانر از انگاره کشمکش و تفاوت و تعارض سود بجویند چراکه همین تعارضات است که داستانکها و درگیریهای حاصل از این رفتارها و آرزوها را قالببندی میکند.
آیا در سراسر دنیا، نقش پدرها و زاویهدید و پردازش به آنها با یکدیگر فرق میکنند؟
اینگونه دستهبندی نکنیم. موضوع و ژانر و قواعد گونه سینمایی بهاضافه یک فیلمنامه ششدانگ و یک کارگردانی خوب فیلم را میسازد. بههرحال ممکن است یک کمدیدرام، یک کمدیسیاه یا یک تریلر مانند فیلمهای تیکن با محوریت پدر ساخته شوند. در عمده فرهنگها و ملیتها پدر جایگاهی والا دارد. فیلمهای اینچنینی گاهی پایان غمانگیز و گاهی پایان شادیبخشی دارند. گاهی ممکن است موضوع فیلمی درباره یک پدر وظیفهنشناس باشد. این داستان نیز درواقع فیلمی درباره جایگاه پدر است و اینکه پدر چگونه میتواند زندگی خانوادگی را رها کند.
آیا نقش و شخصیت پدر در سینما از دوران قدیم تاکنون دچار تحولاتی شده است؟
به نظرم چنین اتفاقی از شروع سینما تاکنون اتفاق نیفتاده. محتوا و فرم ممکن است درباره چنین آثاری تغییر کند اما ذات قضیه همواره ثابت است. جایگاه پدر فناناپذیر است اما باید در نظر گرفت که موضوع جنبی تفاوتهای زیادی پیدا کرده. زمانی در عمده فیلمفارسیها پدر نقش یک حاکم را داشت. یک شأن پدرسالارانه. سینما هیچوقت از پیشرفتها غافل نمینماند. مثلا یک دهه است که موضوع آلزایمر دستمایه برخی فیلمسازان شده که درخور توجه است.
نقش و اهمیت یک منتقد سینما برای خانوادهها، قشر فرهنگی یا سینماروی حرفهای در چیست و شما چه فیلمهایی را برای نوشتن انتخاب میکنید؟
منتقد نباید برای تماشاگر تعیینتکلیف کند. در این بیش از 30 سال من برای فیلمی نقد نوشتم و مینویسم که با آن همذاتپنداری کرده باشم یا اینکه به این نتیجه قطعی برسم که فیلمی بهعنوان یک غذای روحی خوب، قابل نوشتن است. به قول کافکا اثری باشد که زخمی و نیشی به من بزند و مرا وادار به نوشتن کند. سالها پیش از این در جایی گفته بودم منتقد فقط یک واسطه است. ما هیچ وظیفهای برای زورچپانی نوشتههایمان پیرامون یک فیلم نداریم. اصلا منتقد یعنی همین که بگویی رفقا این فیلم خوبی بود! یا اینکه این فیلم را نپسندیدم! ما حق نداریم برای تماشاگر تعیینتکلیف کنیم. ما حق نداریم با واژههای سینمایی و تکنیکال به خواننده فخر بفروشیم و او را یا از دیدن فیلمی منصرف یا برای دیدن فیلمی تهییج کنیم. منتقد باید بنویسد که این نقشهراه است. احتمال میدهم نقشهای درست باشد اگر دوست دارید استفاده کنید.
به نظر شما یک بازیگر برای اینکه نقش پدر را بهخوبی ایفا کند، باید حتما تجربه واقعی پدر بودن را داشته باشد؟
در سینمای حرفهای هیچ لزومی ندارد بازیگر حتما پدر بوده باشد. اگر درباره تئاتر سؤال میکردید جوابم این بود که اگر پدر باشد بهتر است.
ویژگیهای یک فیلم خوب چیست؟چگونه باید یک فیلم خوب را تشخیص داد؟
فیلم خوب فیلمی است که قواعد ژانر را رعایت کرده باشد. در چنین وضعی تماشاگر به داستان و فرم و محتوای آن کشش نشان میدهد. بااینهمه ما نمیتوانیم برای مخاطب تعیینتکلیف کنیم. آنچه در ابتدا گفتم یک پاسخ علمی بود. از منظر عام فیلمی که بتواند ایدهای جدید به مخاطب بدهد و راهکاری برایش داشته باشد و حتی اینکه تماشاگر از اینکه دو ساعت وقت برای آن گذاشته، راضی باشد کافی است.
آیا فیلم بد میتواند مثل یک کتاب بد مضر باشد؟
از نظر من کتاب بد و فیلم بد نداریم. انتخاب بد و انتخاب خوب داریم. اینجاست که وظیفه منتقد آشکار میشود. جامعهای مثل آمریکا، منتقدان هنری و سینماییاش را میشناسد اما ممکن است سیاستمداران خود را نشناسد. اعتماد به قلم و دانش و داوری یک منتقد فیلم برای آنها بسیار راهگشاست.
آینده سینمای ایران را چگونه میبینید؟
تا وقتی خون تازه به سینمای ایران تزریق شود و فیلماولیهایی که چیزی در چنته دارند حمایت شوند من برای آینده سینمای ایران نگرانی ندارم اما در عمل چنین نیست. بسیاری از استعدادها به دلایل مختلف پشتیبانی نمیشوند و سینمای دولتی سینماگر خودش را زیر پروبال میگیرد. سینما هنر بسیار گرانی است.
به نظر شما آیا جشنواره فجر امسال، شگفتانهای برای سینمای امسال ایران دارد؟
من نه بدبین هستم و نه خوشبین. از سویی آدمیزاد به امید زنده است. آمدی و در جشنواره امسال یک خون تازه به سینمای ما معرفی شد. از طرفی حرف آخر را تماشاگر میزند. اگر فیلمهای زیادی دیده شوند و مخاطب داشته باشند همین کافی است.
بهترین جشنواره فیلم فجر به نظر شما در چه زمانی بود و چرا؟
اینگونه نیست که بتوانم یک دوره را خاص منظور کنم. هر دورهای فوایدی داشته است. برخی دورهها از نظر حضور خونهای تازه یعنی همان فیلماولیها یا فیلمدومیها بسیار پربار بوده و برخی از نظر تعدد باتجربهها شاخص بوده. در برخی دورهها ما شاهد حضور بازیگران درجه یک سینمای ایران بودیم و در تعدادی از دورههای جشنواره بازیگران مستعد را دیدیم.
نسل نوجوان چگونه میتواند وارد فضای فیلمسازی و سینما شود؟
حقیقتا باید بگویم نمیدانم. اگر توصیه کنم حتما وارد دانشکده هنر شوند و بعد جذب کار هنری خواهند شد که قطعا حرفم سراب است و دور باطل. تحصیل 10درصد کمک میکند اما در ادامه برای فیلمساز شدن باید به بلندترین قله و محکمترین کفش خود فکر کنید و اینکه در وسط این راه یک دوست دست شما را بگیرد. بهترین کار این است که مدام فیلم ببینند و بخوانند. هیچ چیز به اندازه دیدن فیلم خوب، آورده ذهنی و روحی برای یک نوجوان عاشق سینما به همراه نخواهد آورد. چنین نوجوانی وقتی به 20سالگی برسد آنوقت ممکن است 500فیلم ناب دیده باشد و در این حوزه دارای اطلاعات فنی و محتوایی بسیار شده باشد.
امیرحسین علینیافردبرای نسل من که فیلمهای فراوانی دیده طبعا آثار زیادی به ذهنم میرسد اما «شرقبهشت» به کارگردانی الیا کازان براساس رمانی به همین نام نوشته جان اشتاینبک محصول 1955 برای من مهمترین فیلم درباره شخصیت بارز یک پدر در خانواده است. خط داستان مربوط به یک سال مانده به پایان جنگ جهانی اول است. آدام، پدر خانواده، یک مسیحی عمیقا مذهبی و دارای دو پسر به نامهای کال و آرون است.برخی سؤالات در ذهن کال است که میپندارد پدرش وی را دوست ندارد و آرون را به وی ترجیح میدهد.
به نظر شما کدام اثر در ایران توانسته محصول خوبی را با عنوان و موضوع پدر به تولید برساند؟
«جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی، محصول 1389 و «بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمیکیا محصول 1374. در کنار اینها آثار شاخص مانند به نام پدر، سنتوری، آواز گنجشکها و ... نیز قابل اشارهاند.
شخصیت پدر در فیلم باید چه ویژگیهایی داشته باشد که به واقعیت نزدیک شود؟
فیلمهایی که در موضوع پدر یا با موارد مرتبط ساخته میشوند عمدتا در ژانر درام و زیرمجموعههای آن قرار میگیرند. ملودرام اجتماعی نزدیکترین گونه است. اینگونه آثار باید بهعنوان قواعد ژانر از انگاره کشمکش و تفاوت و تعارض سود بجویند چراکه همین تعارضات است که داستانکها و درگیریهای حاصل از این رفتارها و آرزوها را قالببندی میکند.
آیا در سراسر دنیا، نقش پدرها و زاویهدید و پردازش به آنها با یکدیگر فرق میکنند؟
اینگونه دستهبندی نکنیم. موضوع و ژانر و قواعد گونه سینمایی بهاضافه یک فیلمنامه ششدانگ و یک کارگردانی خوب فیلم را میسازد. بههرحال ممکن است یک کمدیدرام، یک کمدیسیاه یا یک تریلر مانند فیلمهای تیکن با محوریت پدر ساخته شوند. در عمده فرهنگها و ملیتها پدر جایگاهی والا دارد. فیلمهای اینچنینی گاهی پایان غمانگیز و گاهی پایان شادیبخشی دارند. گاهی ممکن است موضوع فیلمی درباره یک پدر وظیفهنشناس باشد. این داستان نیز درواقع فیلمی درباره جایگاه پدر است و اینکه پدر چگونه میتواند زندگی خانوادگی را رها کند.
آیا نقش و شخصیت پدر در سینما از دوران قدیم تاکنون دچار تحولاتی شده است؟
به نظرم چنین اتفاقی از شروع سینما تاکنون اتفاق نیفتاده. محتوا و فرم ممکن است درباره چنین آثاری تغییر کند اما ذات قضیه همواره ثابت است. جایگاه پدر فناناپذیر است اما باید در نظر گرفت که موضوع جنبی تفاوتهای زیادی پیدا کرده. زمانی در عمده فیلمفارسیها پدر نقش یک حاکم را داشت. یک شأن پدرسالارانه. سینما هیچوقت از پیشرفتها غافل نمینماند. مثلا یک دهه است که موضوع آلزایمر دستمایه برخی فیلمسازان شده که درخور توجه است.
نقش و اهمیت یک منتقد سینما برای خانوادهها، قشر فرهنگی یا سینماروی حرفهای در چیست و شما چه فیلمهایی را برای نوشتن انتخاب میکنید؟
منتقد نباید برای تماشاگر تعیینتکلیف کند. در این بیش از 30 سال من برای فیلمی نقد نوشتم و مینویسم که با آن همذاتپنداری کرده باشم یا اینکه به این نتیجه قطعی برسم که فیلمی بهعنوان یک غذای روحی خوب، قابل نوشتن است. به قول کافکا اثری باشد که زخمی و نیشی به من بزند و مرا وادار به نوشتن کند. سالها پیش از این در جایی گفته بودم منتقد فقط یک واسطه است. ما هیچ وظیفهای برای زورچپانی نوشتههایمان پیرامون یک فیلم نداریم. اصلا منتقد یعنی همین که بگویی رفقا این فیلم خوبی بود! یا اینکه این فیلم را نپسندیدم! ما حق نداریم برای تماشاگر تعیینتکلیف کنیم. ما حق نداریم با واژههای سینمایی و تکنیکال به خواننده فخر بفروشیم و او را یا از دیدن فیلمی منصرف یا برای دیدن فیلمی تهییج کنیم. منتقد باید بنویسد که این نقشهراه است. احتمال میدهم نقشهای درست باشد اگر دوست دارید استفاده کنید.
به نظر شما یک بازیگر برای اینکه نقش پدر را بهخوبی ایفا کند، باید حتما تجربه واقعی پدر بودن را داشته باشد؟
در سینمای حرفهای هیچ لزومی ندارد بازیگر حتما پدر بوده باشد. اگر درباره تئاتر سؤال میکردید جوابم این بود که اگر پدر باشد بهتر است.
ویژگیهای یک فیلم خوب چیست؟چگونه باید یک فیلم خوب را تشخیص داد؟
فیلم خوب فیلمی است که قواعد ژانر را رعایت کرده باشد. در چنین وضعی تماشاگر به داستان و فرم و محتوای آن کشش نشان میدهد. بااینهمه ما نمیتوانیم برای مخاطب تعیینتکلیف کنیم. آنچه در ابتدا گفتم یک پاسخ علمی بود. از منظر عام فیلمی که بتواند ایدهای جدید به مخاطب بدهد و راهکاری برایش داشته باشد و حتی اینکه تماشاگر از اینکه دو ساعت وقت برای آن گذاشته، راضی باشد کافی است.
آیا فیلم بد میتواند مثل یک کتاب بد مضر باشد؟
از نظر من کتاب بد و فیلم بد نداریم. انتخاب بد و انتخاب خوب داریم. اینجاست که وظیفه منتقد آشکار میشود. جامعهای مثل آمریکا، منتقدان هنری و سینماییاش را میشناسد اما ممکن است سیاستمداران خود را نشناسد. اعتماد به قلم و دانش و داوری یک منتقد فیلم برای آنها بسیار راهگشاست.
آینده سینمای ایران را چگونه میبینید؟
تا وقتی خون تازه به سینمای ایران تزریق شود و فیلماولیهایی که چیزی در چنته دارند حمایت شوند من برای آینده سینمای ایران نگرانی ندارم اما در عمل چنین نیست. بسیاری از استعدادها به دلایل مختلف پشتیبانی نمیشوند و سینمای دولتی سینماگر خودش را زیر پروبال میگیرد. سینما هنر بسیار گرانی است.
به نظر شما آیا جشنواره فجر امسال، شگفتانهای برای سینمای امسال ایران دارد؟
من نه بدبین هستم و نه خوشبین. از سویی آدمیزاد به امید زنده است. آمدی و در جشنواره امسال یک خون تازه به سینمای ما معرفی شد. از طرفی حرف آخر را تماشاگر میزند. اگر فیلمهای زیادی دیده شوند و مخاطب داشته باشند همین کافی است.
بهترین جشنواره فیلم فجر به نظر شما در چه زمانی بود و چرا؟
اینگونه نیست که بتوانم یک دوره را خاص منظور کنم. هر دورهای فوایدی داشته است. برخی دورهها از نظر حضور خونهای تازه یعنی همان فیلماولیها یا فیلمدومیها بسیار پربار بوده و برخی از نظر تعدد باتجربهها شاخص بوده. در برخی دورهها ما شاهد حضور بازیگران درجه یک سینمای ایران بودیم و در تعدادی از دورههای جشنواره بازیگران مستعد را دیدیم.
نسل نوجوان چگونه میتواند وارد فضای فیلمسازی و سینما شود؟
حقیقتا باید بگویم نمیدانم. اگر توصیه کنم حتما وارد دانشکده هنر شوند و بعد جذب کار هنری خواهند شد که قطعا حرفم سراب است و دور باطل. تحصیل 10درصد کمک میکند اما در ادامه برای فیلمساز شدن باید به بلندترین قله و محکمترین کفش خود فکر کنید و اینکه در وسط این راه یک دوست دست شما را بگیرد. بهترین کار این است که مدام فیلم ببینند و بخوانند. هیچ چیز به اندازه دیدن فیلم خوب، آورده ذهنی و روحی برای یک نوجوان عاشق سینما به همراه نخواهد آورد. چنین نوجوانی وقتی به 20سالگی برسد آنوقت ممکن است 500فیلم ناب دیده باشد و در این حوزه دارای اطلاعات فنی و محتوایی بسیار شده باشد.
تیتر خبرها