نگاهی دوباره به مجموعه «یک روایت معتبر»
رسانههایی که به وظایفشان عمل نمیکنند!
چرا 21 عنوان؟ این اولین سؤال درباره مجموعه «یکروایت معتبر» است. واقعا چرا چنین مجموعه کاربردی و کمنظیری، در 21 عنوان محدود بماند و حتی بازنشر نشود؟ مقصر اصلی را در کجا باید جستوجو کرد؟
مجموعه یک روایت معتبر که تا امروز 21عنوان از آن به چاپ رسیده، عناوین بیشتری را در بر میگرفته و در فاز نخست، بهعنوانهایی چون «مدرسه رفاه»، «حسینیه ارشاد»، «همهپرسی جمهوری اسلامی»، «مأموریت هایزر در ایران» و... اشاره کرد.
این مجموعه را از چند منظر میتوان مورد بررسی قرار داد. اولین نکته مهم در مجموعه کتابهای یک روایت معتبر، هوشمندی در تشخیص اولویتها و پرداختن به موضوعاتی است که دست بازار نشر و کتابخانهها درباره آنها بسیار تهی یا نیازمند است. عنوانهایی چون «مسجد هدایت»، «چهار سرود انقلابی» و «مدرسه حقانی» عناوینی است که تاکنون کتابی درباره آنها به بازار نشر نرسیده است و انتخاب این موضوعات برای ساخته و پرداخته کردن یک کتاب جمع و جور، نشان از تسلط دستاندرکاران پژوهش این مجموعه در مباحث انقلاب دارد. ناگفته پیداست تحقیق و جستوجوگری درباره این سوژهها هم به همان اندازه، سخت و دیریاب است. درباره این موضوعات یا باید به متن کتابها و روایتها رفت که پژوهشگرانی پرحوصله میطلبد یا باید به روایتهای میدانی پناه برد که به خاطر گذشت سالهای زیاد، برای هر کسی و درباره هر سوژهای امکانپذیر نیست.
وقتی نام استاد محمد قاسمیپور را در بخش مشاوره تحقیق و در شناسنامه مجموعه یک روایت معتبر دیده میشود، بهخوبی میتوان درک کرد که محققان این مجموعه هم با چه سختگیریها و دقت نظریهایی از سوی ایشان مواجه بودهاند و این اتفاق، تاثیر مستقیمش را بر کیفیت این کتابها گذاشته است. مجموعه یک روایت معتبر از منظر طراحی و گرافیک هم قابل بحث و بررسی است. نویسندگان این کتابها گرچه در برخی موارد با مطالب معتنابهی درباره سوژهشان روبهرو بودهاند اما دست از پرگویی و پرنویسی کشیدهاند و تا جایی که امکان داشته، مفهموم انتقالیشان را در کمترین کلمات ممکن برای خوانندگان به دست ناشر سپردهاند.
حالا برگردیم به همان چند خط ابتدایی این یادداشت و دوباره بپرسیم که واقعا چرا چنین مجموعه کاربردی و کمنظیری، در 21 عنوان محدود بماند و حتی بازنشر نشود؟ مقصر اصلی را در کجا باید جستوجو کرد؟ مقصر اصلی را باید در میان رسانههایی جستوجو کرد که به وظایفشان در شناساندن چنین کتابهای ارزشمندی، عمل نمیکنند.
میثم رشیدیمهرآبادی - سردبیر قفسه کتاباین مجموعه را از چند منظر میتوان مورد بررسی قرار داد. اولین نکته مهم در مجموعه کتابهای یک روایت معتبر، هوشمندی در تشخیص اولویتها و پرداختن به موضوعاتی است که دست بازار نشر و کتابخانهها درباره آنها بسیار تهی یا نیازمند است. عنوانهایی چون «مسجد هدایت»، «چهار سرود انقلابی» و «مدرسه حقانی» عناوینی است که تاکنون کتابی درباره آنها به بازار نشر نرسیده است و انتخاب این موضوعات برای ساخته و پرداخته کردن یک کتاب جمع و جور، نشان از تسلط دستاندرکاران پژوهش این مجموعه در مباحث انقلاب دارد. ناگفته پیداست تحقیق و جستوجوگری درباره این سوژهها هم به همان اندازه، سخت و دیریاب است. درباره این موضوعات یا باید به متن کتابها و روایتها رفت که پژوهشگرانی پرحوصله میطلبد یا باید به روایتهای میدانی پناه برد که به خاطر گذشت سالهای زیاد، برای هر کسی و درباره هر سوژهای امکانپذیر نیست.
وقتی نام استاد محمد قاسمیپور را در بخش مشاوره تحقیق و در شناسنامه مجموعه یک روایت معتبر دیده میشود، بهخوبی میتوان درک کرد که محققان این مجموعه هم با چه سختگیریها و دقت نظریهایی از سوی ایشان مواجه بودهاند و این اتفاق، تاثیر مستقیمش را بر کیفیت این کتابها گذاشته است. مجموعه یک روایت معتبر از منظر طراحی و گرافیک هم قابل بحث و بررسی است. نویسندگان این کتابها گرچه در برخی موارد با مطالب معتنابهی درباره سوژهشان روبهرو بودهاند اما دست از پرگویی و پرنویسی کشیدهاند و تا جایی که امکان داشته، مفهموم انتقالیشان را در کمترین کلمات ممکن برای خوانندگان به دست ناشر سپردهاند.
حالا برگردیم به همان چند خط ابتدایی این یادداشت و دوباره بپرسیم که واقعا چرا چنین مجموعه کاربردی و کمنظیری، در 21 عنوان محدود بماند و حتی بازنشر نشود؟ مقصر اصلی را در کجا باید جستوجو کرد؟ مقصر اصلی را باید در میان رسانههایی جستوجو کرد که به وظایفشان در شناساندن چنین کتابهای ارزشمندی، عمل نمیکنند.