نسخه Pdf

کشتی مقصود

کشتی مقصود

ترک انسان‌بودن هم حکایت عجیبی دارد؛ آدم‌های بسیاری انسان‌بودن را روی دوپا راه رفتن و نفس کشیدن خلاصه می‌کنند، اما واقعیتش را بخواهید، ما آدمیان، مسافرانی هستیم روی یک کشتی بزرگ، مقصد کشتی، جزیره آرامش و رستگاری ا‌ست.

در این میان اما به دریای بی‌پایان زیر پاهای‌مان که نگاه بیندازیم، مرواریدهای دلربایی می‌بینیم، هر کدام بهره‌ای دارند، یکی‌شان ثروت را به ما ارزانی خواهد داشت، دیگری قدرت و نفوذ، منافع بی‌‌حد و دیگری‌های فراوان که ما را از مسیرمان منحرف می‌کند، آدم هوس‌باز را به اعماق دریای تاریک می‌کشانند، همانند افسانه‌ پری دریایی، مردمان تا اعماق آب‌ها می‌روند، به مروارید‌ها می‌رسند، اما دیگر نفسی نیست که دم و بازدم شود، آدم هستند، نفس می‌کشند، روی دوپا راه می‌روند اما زنده و بالنده نیستند، دیگر انسان نیستند. مردمان روی کشتی اما از همه‌چیز خود می‌گذرند تا به مقصود برسند، ثروت خود، جان خود، آرامش خود را می‌دهند اما استوار می‌مانند، آن آدم‌های اعماق آب، انگ می‌زنند، دشنام می‌گویند، آدم می‌کشند، هر بد و زشتی را بر سر آدم‌های روی کشتی اجرا می‌کنند، چون دیگر نمی‌توانند خوبی را ببینند، روشنایی را. انسان‌های کشتی مقصود اما تحمل می‌کنند، آنها می‌دانند قیمت شرافت بی‌مظنه است، طرف درست تاریخ و راه راست، دست‌نیافتنی‌ است مگر با اراده و فکر متعالی. آری آدمیان پیرو نور، حتما که روزی به جزیره و مقصد نهایی می‌رسند، در آنجا قضاوت خواهند شد، تصمیمات و اعمال‌شان، آنجاست که انسان نامیده می‌شوند و رخ شرف خود را بر سرخط کتاب تاریخ می‌نویسند، آنها، غرق تاریکی نمی‌شوند، ترک عادت نمی‌کنند و برای چیزی که به‌خاطرش به‌دنیا آمده‌اند می‌جنگند، انسان بودن...

فرهود عباسی‌فرد از تهران