نسخه Pdf

اکتفا‍ به ظواهر و غفلت از روح دین

اکتفا‍ به ظواهر و غفلت از روح دین

اکتفا به عمل به ظواهر دین و غفلت از روح آن و تفرقه بین احکام فقهی و معارف اخلاقی، ابطال مصالح شریعت است‌ و چه ‌بسا بتوان از آیه شریفه بویی از عدم جواز تفرقه میان احکام فقهی و معارف اخلاقی استشمام کرد و می‌توان گفت که آیه، اشعاری هم به این معنا دارد که صرف عمل به احکام فقهی و جمود به خرج دادن بر ظواهر دین کافی نیست، (برای این‌که احکام فقهی دین مانند اسکلت ساختمان است؛ اسکلتی که به‌هیچ‌وجه زندگی در آن قابل تحمل نیست و احکام اخلاقی به منزله سفید‌کاری و سیم‌کشی و دکوربندی آن ساختمان است.

مثلا احکام فقهی و قانونی زناشویی، احکامی است خشن که نه شوهر حق دارد به زن خود فرمانی دهد و نه زن حق دارد بدون اذن او از خانه در‌آید ولی همین قوانین فقهی وقتی توأم شد با احکام اخلاقی که اسلام در باب زناشویی داده، آن‌وقت قانونی بسیار گوارا و قابل‌عمل می‌شود و نیز احکام فقهی راجع به عبادت و دعا و ذکر، اسکلتی است که مجرد آن انسان را به فرض دین که همان سعادت بشریت است نمی‌رساند ولی وقتی این جسد توأم با روح و معنای عبادت شد که همان ورزیدگی و تزلزل‌ناپذیری روح است، آن‌وقت قوانینی خواهد شد که بشریت بی‌نیاز از آن نخواهد بود و هیچ قانونی جایگزین آن نمی‌شود.)«مترجم»

پس اکتفا‍ کردن بر عمل به ظواهر دین و رعایت نکردن روح آن، باطل کردن مصالح تشریع و از بین بردن غرض دین است، چون اسلام همان‌طور که مکرر گفته‌ایم دین عمل است، نه دین حرف و شریعت کوشش است نه فرض و مسلمانان به این درجه از انحطاط و سقوط اخلاقی و فرهنگی نرسیدند مگر به خاطر همین که به انجام تشریفات ظاهری اکتفا‍ کرده و از روح دین و باطن امر آن بی‌خبر ماندند. دلیل این معنا بیانی است که ان‌شاءا... در تفسیر آیه ۲۳۱ همین سوره که می‌فرماید: «وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» خواهد آمد.

تفسیرالمیزان، ذیل‌ آیه ۲۲۹ سوره ‌بقره